بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۵۰ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است


شگفتی از نشر اسلام در ایران و جهان


به قلم دکتر پرویز رجبی


«ما هزار سال با رومی ها و یونانی ها جنگیدیم، ولی مذهب آنها را نگرفتیم. غیر از سلوکیه که مدت کوتاهی آمدند ولی ما آنها را قبول نکردیم. خودمان ماندیم.

 ایرانی ها هم از نظر تعداد از مسلمان ها بیشتر بودند هم از نظر مدنیت بالاتر بودند، هم غرور ملی بیشتری داشتند.  اسکندر را از پا درآوردند. در مقابل تهاجم ها خیلی مقاومت کردند. شاپور اول و دوم چه بلایی سر جزیره ی شامات آوردند.

 ایرانی ها چرا هزار سال با رومی ها و یونانی ها جنگیدند ولی نتوانستند تمدن خودشان را به قسطنطنیه یا به روم ببرند یا به آتن ببرند؟

 به رغم این واقعیت ها چطور می شود که یک مذهب (اسلام) از بیرون می آید که ظرف ده سال پیروانش سر از. خجند در می آورند؟

چگونه می شود که ظرف ده یا بیست سال جهانی به این وسعت را از شامات تا خجند و تا هند می گیرد؟

 مردم ساده ی مسلمان، که زبان قومی دیگر را نمی فهمیدند، چطور با آنها حرف می زدند؟ و چگونه ملت مخاطب آنها حرف های آنها را قبول می کند و مسلمان می شود؟

 کسی که نمی دانست «قل هو الله احد…» یعنی چه، چطور آن را هر روز می گفت؟

 گفتند زبان عربی سخت ترین زبان دنیاست. چه شد که اینجا ظرف ده بیست سال مردم دینی را که به زبان عربی بود می فهمند و مسلمان می شوند؟»


 منبع: مصاحبه با روزنامه اعتماد

۱۳۸۸/۸/۱۲

۱۳۸۸/۱۰/۲۰





  از صبح همچین روزی بود که بسیاری از مردم بلاد مسلمین فهمیدند علی ابن ابیطالب علیهماالسلام نماز هم می خواند! 

 وقتی فهمیدند علی در مسجد کوفه و حین نماز شمشیر خورده، تعجب می کردند؛ نه از شمشیر خوردن "جان پیامبر"، بلکه از محل شمشیر خوردنش؛

 با تعجب می پرسیدند مگر علی نماز هم می خواند؟!

تبلیغات دشمنان چها که نکرده بود؛ همان علی را می گفتند که با حضرت خدیجه و حضرت محمد صلی الله علیهم اولین نماز جماعت های اسلام را برپا کرده بود...


 شمشیر نبود که بر فرق علی فرود آمد؛ جهل مردمان بود؛ در این جهل کفرآلود، شمشیر بر جان پیامبر تعجبی ندارد؛

جهالت اگر ریشه دواند، فرق ولی را می شکافد.




ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﯿﺤﯽ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ


ﺧﻮﺩ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ.

ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽﺍﺳﺖ؟

ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ 1400ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺣﺪﻭﺩﺍ، ﻧﻮﺷﺘﻪﺷﺪﻩ.

ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ 1400ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ

ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ.


ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻍ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ.


ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ : ‏( ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎئناﺕ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ. ‏)


ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ

ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ.

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤندﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ:

"ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ."


ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ

ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ ..


ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻧﮕﺮﺷﻬﺎ ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻣﯿﺸﺪ.


ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.


ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟


ﯾﮑﺒﺎﺭ؟؟!!

ﯾﮏ ﺧﻄﺒﻪ؟؟!!


ﺁﯾﺎ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯿﻢ؟؟!!

-

ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ ﻛﺘﺎﺏ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﻴﺤﻰ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ :

O'Ali,

If I say you're superior to Jesus Christ, my religion

cannot accept it!

If I say he's superior to you, my conscience won't

accept it!

I don't say you're God!

...So, tell us yourself, o'Ali:

Who are you !?

" ﺍﻯ ﻋﻠﻰ !

ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ ،

ﺩﻳﻨﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ.!!

ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ ،

ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ.!!

ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻰ ... !

ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ :

ﺗﻮ کیستی؟ 






اینم یکی از زیباترین و شگفت انگیز ترین اتفاقات حال حاضر:



جناب استیون هاوکینگ که برای خدا ناباور های ایرانی تقریبا معروف ترین چهره هست در مستندی به نام "داستان همه چیز" که از ایشون از شبکه ی دیسکاوری پخش شده در دقیقه ی 12:40 چنین گفتن:


"میتونید اینطور تصور کنید که ما از دود بیگ بنگ ساخته شدیم"





ایشون دقیقا جمله ی قرآن رو تکرار کردن. آیه 11 سوره فصلت:


"سپس اراده به آفرینش آسمان کرد، در حالی که دود بود"





موضوع زمانی جالب تر میشه که خداناباوران ایرانی این آیه رو مسخره میکردن و میگفتن جهان از دود به وجود نیومده!


حالا خوده استیون هاوکینگ که از نظر خداناباوران ایرانی معروف  ترین دانشمند هست اعلام کرده که جهان از دود حاصل از بیگ بنگ به وجود اومده. یعنی دقیقا کلمه ی قرآن رو به کار میبره‼️




آیا خداناباوران ایرانی جای دلسوزی ندارن؟




شبهه در قالب دل نوشته:

این متن فوق العاده زیباست :

منصور حلاج را درظهر ماه صیام از کوی جذامیان گذرافتاد.

جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند.

حلاج برسفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد.

جذامیان گفتند: دیگران بر سفره ما نمی نشینند و از ما می ترسند.

حلاج گفت، آنها روزه اند و برخاست.

غروب هنگام افطار حلاج گفت: خدایا روزه مرا قبول بفرما.

شاگردان گفتند: ما دیدیم که تو روزه شکستی. 

حلاج گفت: ما مهمان خدا بودیم.

روزه شکستیم، اما دل نشکستیم..

"آن شب که دلی بود، به میخانه نشستیم

آن توبه صدساله، به پیمانه شکستیم

از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب

ما توبه شکستیم، ولی دل نشکستیم"


جواب:

متن ترکیبی است از حق و باطل.

قسمت حق آن پرهیز از دل شکستنه،

و قسمت باطلش ؛ دل نشکستن به هر قیمتیست.

لازم به ذکره که؛

اولا؛جزام بیماری ای نیست که به خاطرش نشود روزه گرفت ،

دوما:بر فرض جواز روزه نگرفتن برای چند تا جزامی خیلی بد احوال ، عقل جزامیها که معیوب نشده،لذا در ماه رمضان،باید در خلوت غذا می خوردن نه در کنار خیابان،

سوما:منصور حلاج حق نداشته به خاطر اتیان توهمی حق جزامیها،حق خداوند متعال را نادیده بگیره،


چهارما این داستان مذکور بدون سند و منبعه و شأن حلاج هم اجل از انجام این گونه اشتباهات بوده است.


اگر مردم انگلیس را می‌شناختند

| پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

اگر مردم، انگلیس را می‌شناختند ...


دوران عقب‌ماندگی ملت ایران 

در دورانی به اوج رسید که

جای علم آموختن، تریاک کشیدن را

جای تلاش و کوشش، کاباره رفتن را

جای پیشرفت، نوکری کردن را

و جای اندیشیدن، فرقه انگلیسی بهاییت را به ما آموختند. 

اگر مردم، انگلیسی‌ها را میشناختند، حاضر بودند در جهنم زندگی کنند، اما در کنار آنها نباشند.




به  گزارش "اردبیل مهد تشیع "؛تشکیل حکومت شیعی وحدت ملی، در اوایل قرن دهم هجری و سده شانزدهم میلادی، یکی از رویدادهای مهم و از نقاط عطف تاریخ اسلام و ایران محسوب می شودچنان که بسیاری از صاحب نظران با اشاره به "تأثیر تعیین کننده ای که (تشکیل حکومت فراگیر شیعی) در سرنوشت ایران و سرزمین های اسلامی و معادلات جهانی "داشته، آنرا مهمترین واقعه جهانی در جغرافیای زمانی عصر صفوی می دانند.

در هر حال اقدام شاه اسماعیل صفوی در بنیانگذاری حکومت فراگیر شیعی در گستره ایران زمین سرآغاز تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران بود و موجب شد که استقلال کشور بر اساس مذهب رسمی شیعی و یک سازمان اداری متمرکز تامین شود و در حقیقت تشیع و ایران، فصل تازه ای از حیات خود را آغاز کند.

قیام شاه اسماعیل صفوی، که بسط تشیع به عنوان "مذهب حق" و تامین آزادی و امنیت شیعیان از اصلی ترین اهداف آن بود، قیامی بود که در طول قیامهای تاریخی شیعیان به وقوع پیوست. می دانیم که شیعیان و بخصوص سادات و علویان همواره تحت فشارها و آزارهای حکومت های ستمگر بودند و هر گاه شخصیتی از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پرچم قیام بر می افراشت، شیعیان گرد وی جمع شده و به مبارزه با ظالمان می پرداختند. در آن روزگاران زندگی بر شیعیان بسیار سخت بود. نگاهی به تاریخ و عملکرد حکومت های متعصب و ضد شیعه مانند غزنویان به خوبی نشان میدهد که شیعیان تا چه اندازه تحت فشار و آزار بوده اند. سلطان محمود غزنوی در حمله به ری که در آن روزگار از کانون های علمی و جمعیتی شیعه بود، دهها هزار تن از شیعیان را به تیغ و دار کشید و شاعرانی چون فرخی سیستانی نیز قصیده ها در این باره سرودند. چنانکه در تاریخ مضبوط است، سلطان محمود هجوم به ری و کشتار شیعیان را از جنگ با کفار هند واجبتر میدانست! در قرون بعد، ظهور علمای بزرگی مانند خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی که با اقدامات فرهنگی و علمی و سیاسی خویش، محیط مناسبی برای فعالیت شیعیان فراهم کردند، باعث شد که زمینه لازم برای رشد و رویش حکومت شیعی به وجود آید. در چنین زمینه ای بود که قیام شاه اسماعیل به وقوع پیوست. چنانکه میدانیم قیام شاه اسماعیل از عقبه تاریخی و فرهنگی و تشکیلاتی برخوردار بود و اجداد وی در زمان حاکمیت سلاطین ضد شیعه در قالب و پوشش "تصوف و خانقاه" به ترویج مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و سازماندهی نیروهای شیعه مشغول بودند. شاه اسماعیل نیز همین روند را ادامه داد و در سال 905 هجری با هفت هزار تن از شیعیان رزمنده طوایف تحت ستم آناتولی و قفقاز و آذربایجان قیام خود را با هدف "ترویج مذهب شیعه"آغاز کرد.

شاه اسماعیل صفوی با ایمانی محکم به هدف خویش پرچم قیام بر افراشت. با اینکه بسیار جوان بود و نیروی قلیلی در قیاس با نیرو و قدرت حکام محلی در اختیار داشت، اما هرگز ذره ای تردید به خود راه نداد و با شجاعتی کم نظیر قیام خود را پی گرفت. او هرکز در قیام متکی به شمشیر نبود. نخستین اقدام او در مواجهه با حریفان زورمند، دعوت به حقیقت بود و اگر دشمن او به حقیقت می گروید، حاضر بود همان دشمن را که یاران و برادران او را کشته است، به سپهسالاری خویش برگزیند.

د رتاریخ آمده است: اسماعیل از آغاز، ترویج مذهب شیعه را سراوحه کار خویش قرار داد و سران دشمن را بدان دعوت می کرد. چون علی خان سلطان، کارگزار ترکمنان را که بسیاری از پیروان خاندان صفوی را به قتل رسانده بود، دست بسته نزد او آوردند، اسماعیل گفت : ای علی خان سلطان! من تورا سپهسالار خود می کنم به شرطی که "علی ولی الله" بگویی ...

شاه اسماعیل بعد از فتح شیروان (آران) به سوی آذربایجان حرکت کرد. الوند میرزا حاکم آذربایجان که احتمال می داد، شاه اسماعیل – که در آن زمان اسماعیل میرزا بود – به نبرد وی خواهد آمد، سپاهی سی هزار نفری فراهم کرد و نامه ای تهدید امیز به اسماعیل نوشت. الوند میرزپیش از آن برادر شاه اسماعیل را نیز کشته بود. شاه اسماعیل به نامه وی پاسخ داد و یاد آور شد که اگر کلمه طیبه "علی ولی الله" را بر زبان جاری کند، با او و تخت و ملک او کاری نخواهد داشت: مرا داعیه سلطنت و جهنگیری نیست و می خواهم دین آباء و اجداد و حضرت ائمه معصومین علیهم السلام را رواجی بدهم و تا جان داشته باشم در راه دین مبین شمشمیر بزنم که تا حق به مرکز خود قرار گیرد و می باید از روی صدق و صفا، دست به دامن پاک حضرت زده و زبان را به ذکر کلمه طیبه "علی ولی الله" جاری گردانی تا سعادت و پادشاهی به استقلال بوده باشد... و اگر این سعادت را در نیابی، از تو خون برادر بی گناه خود را می خواهم، تومیدانی، به هر روش که بهتر میدانی اعلام کن... (عالم آرای صفوی)

الوند میرزا حاکم آذربایجان با اطلاع از قلت سپاه شاه اسماعیل، با سی هزار تن به جنگ او رفت و در نهایت مغلوب شیعیانی شد که علیرغم قلت جمعیت، به نیروی ایمان و به عشق "حیدر کرار" می جنگیدند. در سال 907هجری شاه اسماعیل با ورود به تبریز، مذهب شیعه دوازده امامی را به عنوان"مذهب رسمی مردم ایران"اعلام کرد.س از تثبیت موقعیت دینی و موضع مذهبی حکومت، شاه اسماعیل اقدام به براندازی قدرتهای پراکنده داخلی نمود که هر از گاه سری تکان می دادند.

سیاستهای های حکومت صفوی به زودی به سراسر ایران تسری یافت و ناامنی های ناشی از قدرت های ملوک الطوایفی و قبیله ای که یادگاری از دوره مغول بود خاتمه گرفت و ایران جایگاه در خور شانی همچون دوران ساسانیان به دست آورد.

آنفلانزای نیویورکی

| پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۹ ق.ظ | ۰ نظر


آمریکا پس از بررسی در خصوص جنگ نظامی با ایران نیز به این نتیجه رسید که توان مقابله با ایران را ندارد چرا که


حتی در صورت پیروی و شکست ایران آنان پس از جنگ نظامی نیازمند نزدیک به یک میلیون و 200 هزار نفر نیروی


نظامی برای سرکوب اعتراضات در ایران هستند. لذا در نهایت به این نتیجه رسیدند که آنان توانایی اشغال نظامی


ایران را ندارند.


آنفولانزای نیویورکی ششمین تئوری از تئوری های آمریکا علیه ایران از سال 1386 پس از مطرح شدن ایران ٬ عراق


و کره شمالی به عنوان محور شرارت میباشد . پنج تئوری سابق ناکارآمد از آب در آمد . تئوری های هویج و چماق ،


پلیس خوب پلیس بد، مکانیسم ماشه ، شک و بهت و بالاخره تئوری قورباغه که توسط دکتر شانون برای رایس


نوشته شد و در آن قرار بود با توجه به فرض اینکه فرانسوی ها قورباغه را با شیوه خاصی می پزند جهان پیرامون


ایران میجوشید و ایران نیز به مرور می بایست آبپز گردد ، که این مسئله محقق


لذا در حالتی که دیگر به بن بست رسیده است آخرین تیر ترکش خویش را رو نمود که ازآن به عنوان دکترین آنفولانزای


نیویورکی یاد می شودکمیسیون مالی کنگره آمریکا با دعوت از مسئول بخشِ ایرانِ وزارتِ امورِ خارجه آمریکا(معاون


وزیر امور خارجه )آقای نیکلاس بِرنز بود از وی سئوال نمودند رفتار آینده آمریکا در برابر ایران چگونه خواهد بود؟


که وی در پاسخ به این سئوال، تئوریِ جدیدِ آمریکا نسبت به ایران را تشریح نمود. وی با اذعان به این که اتحاد و


انسجام و در صحنه بودن مردم ایران خنثی کننده تئوری های سابق ایالات متحده بوده (بازهم دیده بان کاری کرد) ،


تئوری جدید ایالات متحده را حمله به این مسئله دانست و تاکید کرد این دکترین حاصل کاشته های ما در چند سال اخیر


در ایران بوده و می بایست هم اکنون از این امکان که در ایران فراهم آوردیم استفاده نمائیملذا راه حل ارائه شده در


برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که نام آنفولانزای


نیویورکی به خود گرفت.


سال 1386 که دومین قطعنامه امریکا در سازمان ملل تصویب شد، آنان به دنبال تحقق یک نوع آنفلوانزای نیویورکی


در ایران بودند که نفرت از اسلام (شماتت از اسلام)، نفرت از ایرانیت (شماتت ایرانیت)، نفرت از نظام جمهوری اسلامی (شماتت نظام)،نفرت از رهبران (شماتت رهبران) و نفرت از همدیگر(شماتت از همدیگر) را دنبال می‌کردند.


پروژه شاهین نجفی در واقع یک قطعه از پازلی است که در دکترین امنیتی غرب برای حمله به اسلام و شماتت از اسلام


انجام گرفته است.


لذا راه حل ارائه شده در برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که


نام آنفولانزای نیویورکی به خود گرفت و یک ویروس پنج لایه ای شامل :


1-     نفرت در بین مردم : نفرت مردم نسبت به قومیت ها یی که در کنارشان هزاران سال زیسته اند . مانند


قومیت های ترک ،‌ لر ،‌ عرب ، گیل ، فارس و ... که به راحتی توسط لطیفه هایی که از قومیتی خاص گفته میشود


این بذر کاشته می شود


2-     نفرت علیه مسئولین : که در آن مثلا با پرداختن به یک پرونده فساد مالی یک شخصیت سیاسی (که از این دست


پرونده ها در کشورهای دیگر و خود امریکا جزو قضایای معمولیست) ،‌ به قدری یأس و نا امیدی در میان  مردم ایجاد


می کنند که همگان بر این باور شوند که تمام مسئولین(دقت کن! تمام مسئولین) کشور دزد و ناشی اند!!!واین


تصور غلط را بوجود می آورند درحالی که حقیقت غیر از این است...


3-     نفرت علیه نظام  : در این لایه تلاش بر این است که مردم نسبط به نظام بی اعتماد شوند،به هر طریق و شکلی


مانند مقایسه های منفی بی خود سایر کشورها با ایران(وقتی همین مقایسه ها ،به نفع ایران تمام میشد همین


مقایسه گر ها میگفتند ایران را با بقیه مقایسه نکنید!!!و وقتی بحث مقایسه ی منفی میشد پیشتاز میشدند)


4-     نفرت علیه ایرانی بودن : با ساختن فیلم 300 توسط کمپانی صهیونیستی برادران وارنر و یا فیلم "آرگو"


به این موضوع


  پرداختند که ایرانییان مردمانی جنگ طلب و برهم زننده آرامش جهانی اند تا ایرانی از ایرانی بودن خویش احساس


شرمندگی کند.


5-     نفرت علیه اسلام : نفرت علیه ایدئولوژی اساسی جمهوری اسلامی ایران که پنج سال است توسط غرب


با جدیت در ایران و جهان دنبال می شود . به عنوان نمونه می توان به کاریکاتورهایی که در روزنامه های دانمارکی


و نیویورکی از چهره پیامبر جلیل القدر اسلام (ص) به نمایش گذاشتند اشاره کرد . از موارد دیگر می توان به ساخت


فیلمهای ضد اسلامی مانند فرار از فتنه ، ایجاد چهره هایی مانند القائده  ، ایجاد کمپین هایی در غرب موسوم


به کمپین های امضاء ( پایگاهای اینترنتی آن فراوان است)  که در آن متنی با چنین مفهوم نوشته شده : ...که


ای مردم جهان ما را به عنوان کسی که مسلمان است و از کشورهای پاکستان و عربستان و ایران و افغانستان و


عراق و... آمده است نشناسید و ندانید بلکه ما را انسان بدانید و بشناسید ... و مردمان کشور های اسلامی به


آنجا رفته و  زیر این طوق بندگی را امضاء می کنند . و این یک طرح بسیار خطرناک و آسیب پذیر است .


(و bbc و voa دستهای منتشر کننده ی این ویروسند...)


این استراتژی در موسسه آمریکن اینترپرایز (AmericanEnterprise Institute) توسط نو محافظه کاران در ایالات متحده


طراحی و تدوین شده است و آنها بر این باورند که اگر این ویروس پنج لایه در میان ایرانیان ایجاد شود انسجام و درهم


تنیدگی آنان از هم خواهد پاشید . برای انجام و شروع این استراتژی آقای نیکلاس برنز درخواست بودجه 125میلیون


دلاری را از کمسیون خزانه داری کنگره آمریکا درخواست کرده بود که با موافت نمایندگان در اختیار وی و مراجع ذیربط


قرار گرفت .


  با توجه به اینکه این استراتژی در روز سوم فروردین سال 86  رسماْ از سوی کاخ سفید مطرح گردید ، سه روز قبل


یعنی در روز اول فروردین ،‌ سال 86 از سوی مقام معظم رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری شد


و این نشانی بود از درایت رهبران دیده بان ما . و این ویروس اثر خود را در انتخابات 88نشان داد...


البته باید یاد آور شد که عملیات روانی دشمن در طی 3 سال گذشته 800 درصد افزایش داشته است .





                        

متن شبهه:

یوتاب سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن (هخامنشی) سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است.او نیز مانند برادرش آریوبرزن در کوهستانهای محل نبرد، حوالی استان کهکیلویه و بویراحمد امروزی یا نواحى بهبهان امروزى در استان خوزستان تا آخرین نفس مبارزه کرد.

اما بر اثر کمبود نیرو و خیانت یک ایرانی، به دست سپاهیان اسکندر مقدونی کشته و در همان محل به خاک سپرده شد.وی با اسکندر در دربند پارس، تکاب در کهگیلویه جنگید.

یوتاب در نبرد با اسکندر مقدونی ۳۳۰ (پیش از میلاد) همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست . ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. دشمن سپاهیان آریوبرزن و یوتاب را محاصره می کنداما ایرانیان حلقه ی محاصره ی دشمن را می شکنند.

پاسخ به شبهه:

هخامنشی پرستان ادعا میکنند یوتاب خواهر اریو برزن (سردار هخامنشی)بود که زنی شجاع بوده و در کنار برادر

خود در مقابل اسکندر مقدونی مقاومت کرده

و نماد یک سردار ایرانی و یک زن دلیر ایرانی است

اما حقیقت این است که این حرفها تخیلات و توهمات است یوتاب هیچ نسبتی با اریوبرزن (سردار هخامنشی) نداشته بلکه خواهر اریو برزن پادشاه محلی یک ایالت از ایران در زمان اشکانیان(نه هخامنشیان) و در دوره فرهاد چهارم اشکانی بوده که 300سال بعد از اسکندر به دنیا آمده

ضمنا ابدا سردار نظامی ایران یا مدافع ایران نبوده

بلکه همسر یک سردار رومی و متحد رومیان بوده

و هیچ افتخار آفرینی خاصی هم برای ایرانیان نکرده است

منبع:

حسن پیر نیا، تاریخ ایران باستان،تهران،انتشارات دنیای کتاب،1375،ج3.ص2625

اسطوره تراشی های تخیلی در برابر اسطوره های واقعی وقرآنی زنان تا کجا!!!!!

اهانت باستان ستاها به ایرانی ها

| سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۸ ب.ظ | ۰ نظر


اهانت باستان ستاها به ایرانی ها

برگرفته از قلم شهید مطهری

متأسفانه همواره باستان ستاهای افراطی بدون توجه، به ملت ایران توهین می کنند و نسبت هایی ناروا می دهند. در اینجا به نمونه هایی از این نسبت ها اشاره می کنیم:


🔴بی عرضگی🔴

ادعا می کنند: ملت ایران می خواست رژیم و آیین خود را حفظ کند اما جمعیت ۱۴۰ میلیونی(۱) با آن همه شوکت و قدرت نتوانست در برابر شصت هزار عرب پابرهنه و با آن سلاح های ابتدایی مقاومت کند.

چه ننگ بزرگی!


🔴ترس🔴

می گویند: ایرانیان از ترس، دست از عقیده و ایمان خود برداشتند.

اگر چنین باشد ایرانیان از پست ترین ملل جهانند. ملتی که نتواند عقیده قلبی خود را در برابر معدود افراد فاتح حفظ کند، شایسته ی نام انسانیت نیست.

طبق اظهارات برخی بی خردان، ایرانی از ترس خط قدیم خود را رها کرد و خط عربی را به کار برد؛ از ترس به زبان عربی بیش از زبان فارسی اهمیت داد؛ از ترس تألیفات خود را به عربی نوشت؛ از ترس مفاهیم اسلامی را در دل ادبیات خود جای داد؛ از ترس دین قدیم خود را به دست فراموشی سپرد؛ از ترس، حکومت مورد علاقه ی خود را حمایت نکرد؛ از ترس به کمک کیش و آیین محبوب خود برنخاست.

چهارده قرن کمر راست نکردن

گاهی می گویند: ایرانیان چهارده قرن است که زیر یوغ عرب هستند یعنی با آنکه سیادت نظامی عرب یکی دو قرن بیشتر طول نکشید، هنوز پشت ایرانیان از ضربت چهارده قرن پیش، راست نشده است.

معنای این ادعا آن است ملتی متمدن با آن سابقه ی فرهنگی کهن از قومی بیابانی شکست می خورد و طولی نمی کشد که گروه فاتح نیروی خود را از دست می دهد اما ملت شکست خورده هنوز از خاطره ی شکست ۱۴ قرن پیش وحشت دارد و روز به روز آداب و رسوم و دین قوم فاتح را علی رغم میل باطنی، وارد زندگی خود می کند.


🔴نفاق🔴

ادعا می کنند: ایرانیان شیعه شدند تا در زیر پرده ی تشیع، اعتقادات و آداب کهن خویش را حفظ کنند. یعنی در این مدت طولانی از روی نفاق و دو رویی اظهار اسلام کردند و این همه ادعاهای مسلمانی دروغ بوده است. 14 قرن است که دروغ می گویند و دروغ می نویسند و دروغ تظاهر می کنند.


🔴بی اصالتی و بی ریشگی🔴

برخی می گویند: ریشه ی این همه گرایش ها، فداکاریها، درک حقایق و معارف، فقط بخاطر یک پیوند زناشویی بوده است. (اشاره به ازدواج امام حسین(ع) با شهربانو) این ملت فقط بخاطر یک پیوند زناشویی مسیر زندگی و فرهنگ خویش را تغییر داد.


🔴پستی و نامردمی🔴

گاهی می گویند: ایرانی مایل بود از حکومت و آیین خود دفاع و حمایت کند اما نکرد. ترجیح داد خود را کنار کشد و تماشاچی باشد.

زهی پستی و نامردمی


🔴خلاصه🔴

از نظر این مدعیان، در طول این چهارده قرن، آنچه در تاریخ این ملت رخ داده بی لیاقتی، نفاق و دو رویی، ترس، بی اصالتی، پستی و نامردمی بوده است. چیزی که وجود نداشته تشخیص، انتخاب، ایمان و حقیقت خواهی بوده است. این نابخردان بزرگ ترین اهانت ها را به ملت ایران می کنند.

اما همه ی اینها تهمت به ایران و ایرانی است. ایرانی آنچه کرده به تشخیص و انتخاب خود بوده؛ لایق بوده نه بی لیاقت؛ راست و صریح بوده نه منافق و دروغگو؛ شجاع و دلیر بوده نه ترسو؛ حقیقت خواه و اصیل بوده نه بی ریشه.

(با استفاده از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۰، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۹۷ جمعیت ۱۴۰ میلیونی ایران را از تخمین سعید نفیسی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران نقل کرده است.