بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن شناسی و جنگ نرم» ثبت شده است

 

نقشه بسیار خطرناک هالیوود و رسانه های جهان برای پیاده روی اربعین 


⭕️ریل گذاری برای خنثی کردن پیاده رویِ اربعین، مهمترین عامل زمینه سازی ظهور


🔴 خلأ یک اثر هنری بین المللی برای معرفی حماسه عظیم اربعین  به مردم دنیا و کم کاری مسئولین فرهنگی



🔹هرساله حماسه باشکوه پیاده روی اربعین باشکوه تر می شود و میلیون ها مشتاق اباعبدالله از اقصی نقاط جهان با نژاد ها،ادیان و مذاهب مختلف با محوریت عشق و محبت به امام حسین(ع) در کنار هم جمع می شوند و صحنه ای باشکوه و  بسیار زیبا و بی نظیر از همدلی و محبت خلق می کنند ولی در کمال تعجب رسانه های جهان که مدعی جریان آزاد اطلاعات هستند این حماسه عظیم را بشدت و به طور بی سابقه ای سانسور می کنند.امسال نیز حماسه ای عظیم اربعین شکوهمندتر برپا خواهد شد و بی شک این حماسه مقدمه سازظهور منجی عالم بشریت (عج) است. 


🔸رسانه های غربی پس از ناکامی درعملیات سانسور کردن اکنون میخواهند اذهان جهانیان را از وقوع وماهیت این مراسم پرشکوه شیعی منحرف سازند! به همین جهت امسال در اقدامی با سابقه پروژه عظیم شبهه افکنی و سیاه نمایی مفاهیم اسلامی را باساخت سریالی به کارگردانی  یک زن یهودی امریکایی کلید زدند.


🔹داستان ازین قرار است که به تازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم "کاترین بیگِلو" یکی از بانفوذ ترین کارگردانان یهودی هالیوود که  اولین کارگردان زن آمریکایی دارنده جایزه اسکار است  برای ساخت اثری درباره اربعین وارد عراق شده است! 


🔸کاترین بیگِلو، همسر سابق جیمز کامرون یکی از بانفوذترین و معروفترین کارگردانان هالیوود است و پیش تر جایزه اسکار  خویش را برای کارگردانی فیلم "محفظه رنج بار" که در جهت تروریست جلوه دادن مسلمانان عراق و توجیه حضور خون بار امریکا در عراق ساخته بود، دریافت کرده است.


🔹از نظر هالیوود این زن فمینیست بهترین گزینه برای ساخت این سریال جدید است، یکی به جهت روحیه اسلام ستیزی و سابقه آشنایی او از مسلمانان و شیعیان عراق و دیگر به جهت سابقه او از ساخت فیلم قبلی اش به نام «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» که منجر به ایجاد رابطه عمیق این زن با سازمان جاسوسی آمریکا شده است. فیلمی درباره عملیات مخفی «سی.‌آی.ای» برای دست‌گیری یا کشتن اسامه بن‌لادن که همکاران بیگِلو در قسمت تحقیقات این فیلم بعدها افشا کردند  به دستور "لئون پانتا" مدیر وقت این سازمان کاترین بیگِلو دسترسی بی‌سابقه‌ای به اطلاعات محرمانه سازمان جاسوسی سیا پیدا کرد و در نتیجه این زن کارگردان باساخت فیلمش به خوبی اهداف این سازمان را پیاده کرده و صلاحیت خود را برای انجام پروژه های بزرگتر به اثبات رسانیده است. 


🔸بررسی های دقیق تر نشان داد که بودجه هنگفت این اثر در اصل مربوط به  سریال چندین قسمتی با نام "استخدام برای عملیات جهادی" برای  یکی از معروفترین شبکه های سریال آمریکا با نام " HBO" میباشد که به ظاهر پاسخیست بر این سوال که چه کسانی اعم از سنی و شیعه و به چه دلیل عضو عملیات های جهادی میشوند و در باطن، فیلم قصد تحریف مفهوم جهاد در اسلام و خصوصا مکتب تشیع و انطباق این مفهوم غلطش با عملیات های تروریستی جهان را دارد؛ البته هالیوود به منظور سرپوش نهادن بر این هدف شوم خود نام سریال را به " از سومالی تا مینه سوتا" تغییر داده است!


🔹رسانه های جهان در بی سابقه ترین پروپاگاندای رسانه ای، تا بحال حماسه عظیم و با شکوه پیاده روی اربعین را سانسور کردند حالا به یکباره هالیوود موثرترین ابزار اسلام هراسی در جهان تصمیم گرفته است با یکی از مهمترین کارگردانان اسلام ستیزش اثری درباره اربعین بسازد. 


 واقعا جای تاسف دارد که در طول این سال ها،  کارگردانان و مسئولان ما یک اثر بین المللی از این بزرگترین اجتماع صلح  آمیز  در جهان نساخته اند و با بی تفاوتی از کنار آن گذشته اند! و عرصه را بر معاندان دیرینه اسلام باز گذاشته اند ! پوشش عجیب همراه با خوشحالیِ رسانه های داخلی از این نقشه شوم هالیوود ازساخت پیاده روی اربعین واقعا تعجب برانگیز است!


✅ انتظار می رود رسانه ها برای مقابله با این نقشه برنامه یزی کرده و با مطالبه از مسئولین سینمایی کشور و کارگردانان عزیزمان آنها را متقاعد به ساخت چندین اثر با کیفیت بین المللی نمایند و همچنین برنامه ریزی دقیقی برای راهنمایی زائران و محبین اهل بیت در سراسر جهان داشته و راهکاهای موثر برای معرفی درست این حماسه عظیم به مردم جهان و مقابله با انحراف آن را در شبکه های اجتماعی آموزش دهند.


✅جا دارد برای مقابله با این نقشه خطرناک همه محبان امام حسین(ع)  وقت مشخصی برای معرفی صحیح پیاده روی اربعین به جهانیان  بگذارند.درست است که مسیر اباعبدالله(ع) سراسر نور است و ایشان کشتی نجاتی است که  محبانش را به این وادی هدایت خواهد کرد اما بر ماست که برای مقابله با این نقشه به هوش باشیم و عرصه را بر آنان ببندیم.



نفوذ آمریکا در جهان با هژمونی مالی

| جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ | ۰ نظر

با پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا از فرصت به دست آمده در پی ویرانی‌های این جنگ استفاده کرد و توانست استراتژی نفوذ خود را از طریق هژمونی پولی در پیش بگیرد.

 

 

ازآن­‌جایی‌که بقای هژمونی به اعمال بی‌وقفۀ قدرت از سوی هژمون بستگی دارد، هژمونی پولی آمریکا همواره در جستجوی راهی برای سلطۀ بیشتر بر کشورهاست. در همین راستا طرح آرمان‌هایی هم­چون همکاری‌های متقابل اقتصادی در سطح جهان، درصدد جذب دولت‌ها برای اعمال نفوذ بیشتر قدرت هژمونیک است.

 

تعریف هژمونی

هژمونی «غلبه و یا کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی» یک دولت بر دیگر دولت‌ها تعریف می‌شود.[1] در این تعریف می‌توانیم ریشه‌های واژۀ هژمونی را در زبان یونان باستان بیابیم؛ جایی که هژمونی به معنی «تسلط سیاسی­-نظامی یک دولت­‌شهر بر دولت­‌شهر­های دیگر» استفاده می‌شد.[2] در چنین نظامی، دولت غالب «هژمون» را می‌­نامیدند.[3] در قرن 19، هژمونی به معنی «غلبۀ اجتماعی یا فرهنگی» به کار می‌رفته است؛ به عبارتی «غلبۀ یک گروه در درون یک جامعه و یا یک محیط بر سایر گروه‌های موجود». با نزدیک شدن به قرن 21، تعریف هژمونی دستخوش تغییر شد؛ به‌گونه‌ای که امروزه می‌توان از هژمونی به معنی «اعمال نفوذ گستردۀ یک گروه یا رژیم بر یک جامعه» یاد کرد.[4] این تعریف چنان گسترۀ وسیعی می‌یابد که حتی «غلبۀ فرهنگی و ژئوپولتیک» یک کشور بر دیگر بازیگران صحنه‌ی بین‌الملل را نیز در برمی‌گیرد. از مشتقات هژمونی، «هژمونیسم» است که در میانۀ دهۀ پنجاه میلادی به معنی «سیاست یا عمل هژمونی در جهت منافع ملی» به کار گرفته می‌شد.[5]

 

 

شکل‌گیری هژمونی معاصر

نظریه‌پردازان معاصر روابط بین‌الملل آمریکای شمالی، از هژمونی به‌گونه‌ای دیگر استفاده کرده و برای آن تعاریف و مصادیقی را ارائه داده‌اند. چارلز کیندلبرگر «قدرت ایالات‌متحده پس از 1945 را هژمونیک» عنوان می‌کند.[6] این دولت پس از جنگ جهانی دوم و ویرانی اروپا، سلطه‌جویی خود را بر کشورهای جهانی و به‌ویژه جهان‌سومی آغاز می‌کند و بر همین اساس است که از پذیرش هر قدرت دیگری که بخواهد خود را مطرح کند، خودداری می‌کند و در جهت حفظ و افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی خود گام برمی‌دارد. اگر رأی این نظریه‌پردازان را در خصوص قدرت هژمونیک ایالات متحده بپذیریم، برای دولت هژمونیک آمریکا ضروری است که برای گسترش یک نظام اقتصاد بین‌الملل لیبرالی و همین­طور امنیت سیستم خود، به سلسله‌­ای از اقدامات دست بزند. ایجاد و توسعۀ بازارهای نسبتاً باز، یک ارز تجاری باثبات بین‌المللی و یک نیروی بازدارنده از جملۀ این اقدامات است.[7] باید این نکته را نیز در نظر داشت که اگر هژمون نتواند نمود بیرونی تفوق خود را فراهم آورد، به نظامی «با گرایش درونی به خودویرانگری» تبدیل می‌شود.[8]

 

 

ویژگی‌های هژمونی

ویژگی‌های نظام هژمونیک در رابطۀ هژمون با سایر بازیگران بین‌المللی مطرح می‌شود. در میان بحث‌هایی که علمای علم سیاست در مورد این نظام ارائه کرده‌اند، ویژگی‌هایی برای این نظام عنوان شده است که مهم‌ترین این ویژگی‌ها را می‌توان این‌گونه برشمرد:

 

الف) رابطۀ دو­سویه با قدرت نرم و قدرت سخت

توانمندی‌های هژمون بـه لحـاظ نظـامی آن‌قدر زیاد است که هیچ دولت دیگری نمی‌تواند جنگی تمام‌عیار علیه آن راه بیندازد. هم­چنین، هژمون در نظام بین‌الملل برتری اقتصادی خاصی می‌یابد و در حوزۀ منابع مادی، قدرت برجسته‌ای دارد.[9]

 

ب) جاه‌طلبی

هژمون به دنبال جاه‌طلبی در نظام بین‌الملل است. هژمون بر مبنای منافع دست به اقدام می­زند تا منافع اقتصادی، ایدئولوژیک و امنیتی خود را تضمین کند. هرچند عده‌ای اعتقاد دارند که هژمون به دنبال منافع عمومی است، اما باید توجه داشت که در این نظام، منـافع عمـومی به‌گونه‌ای تعریف شده است که در تضاد با منافع و نظم مورد پسند هژمون نباشد.

 

ج) قدرت بلارقیب

برخی هژمونی را نوعی از قطب‌بندی در نظام سیاسی تصور می‌کنند. بر اساس استدلال آن‌ها، به خـاطر مزیت زیاد هژمون در قدرت نظامی و اقتصادی در مقایسه با دیگران، هژمون تنها قدرت بزرگ در نظام بین‌الملل و به نوعی تک­‌قطب محسوب می‌شود. البته این ویژگی مورد پذیرش همۀ علمای علم سیاست نیست.[10]

 

د) ارادۀ هژمون

هژمونی با اراده و توانایی اعمال در ارتباط است. هژمـون، به‌صورت هدفمنـد، از قدرت عظیم خود برای تحمیل نظم مورد پسندش در سطح نظام بین‌الملل استفاده می‌کند. درواقع، لازم است تا هژمون علاوه بر قدرت، ارادۀ اعمال آن را نیز داشته باشد.[11]

 

ه) هژمونی و تغییر ساختار بین‌الملل

هژمونی اساساً بحثی دربارۀ تغییر ساختار نظام بین‌الملل است؛ چرا که اگر قـدرتی بـه مرتبه و جایگاه هژمونی دست پیدا کند، درسـت در همـان لحظـه، نظـام بین‌الملل از حالـت آنارشی و بی‌نظمی مطلق، خارج می‌­شود و به نظام سلسله مراتبی تبدیل می­‌گردد.[12]

 

هژمونی پس از جنگ سرد

 دیدگاه‌های مختلفی در این موضوع وجود دارد که آیا ایالات متحدۀ آمریکا بعد از پایان جنگ سرد به عنوان هژمون مطرح است یا نه. علمای سیاسی آمریکایی بزرگی همچون جان میرشایمر و جوزف نای استدلال کرده‌اند که نمی‌توان ایالات متحدۀ آمریکا را به‌درستی یک هژمون نامید؛ چرا که این دولت »منابع مالی« و نظامی لازم را برای تحمیل یک هژمونی رسمی و متناسب جهانی دارا نیست.[13] از سوی دیگر افرادی هم­چون آنا کورنلیا بیر، در کتاب خود با موضوع مبارزه با تروریسم ادعا می‌کند که حکومت غالب جهانی، ثمرۀ رهبری آمریکا است و از آن به عنوان حکومتی سلطه‌گر نام می‌برد.[14] سیاستمدار سوسیالیست فرانسوی، «هوبرت ودرین» در سال 1999 ایالات متحده را به عنوان یک «ابرقدرت هژمونیک» توصیف می‌کند؛ چرا که اعتقاد دارد که آمریکا اقدامات نظامی یک‌جانبه‌ای را در سراسر جهان رهبری می‌کند.[15]

 

 

استراتژیست آمریکایی، ادوارد لاتوک، در کتاب خود با عنوان «استراتژی امپراتوری روم» سه مرحله را برای یک امپراتوری به تصویر می‌کشد.[16] مرحلۀ اول با هژمونی شروع می‌شود و در مرحلۀ دوم گام در امپریالیسم می‌گذارد. در نظر لاتوک، تحول و تغییر عنصری کشنده به حساب می‌آید که درنهایت به مرگ و سقوط امپراتوری می‌انجامد. درواقع، او درصدد القای این مفهوم به کاخ سفید است که لازم است تا سیاست‌های امپریالیستی از سوی ایالات متحده بدون وقفه ادامه یابد و از هرگونه تغییری که شامل حرکت به سوی امپراتوری باشد، پرهیز شود. در غیر این صورت هژمونی ایالات متحده، سرنوشتی بهتر از امپراتوری روم نخواهد داشت.

 

 

هژمونی پولی

هژمونی در سطح‌های مختلفی همچون سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی بررسی می‌شود. در این­جا قصد داریم به هژمونی پولی بپردازیم. در واقع هژمونی پولی یک «پدیدۀ اقتصادی و سیاسی به حساب می‌آید که در آن یک دولت واحد، بر عملکرد سیستم پولی بین‌المللی، تأثیر به‌­سزایی می‌گذارد».[17] هژمونی پولی یکی از ارکان اصلی برای شکل‌گیری و تداوم هژمونی به حساب می‌آید. توابع تحت تأثیر هژمونی پولی که از آن به «امپراتوری نرم»[18] هم یاد می‌شود، در چند مؤلفۀ اصلی قابل بررسی است.

 

الف) دسترسی به اعتبارات بین‌المللی

ب) بازار ارز خارجی

ج) مدیریت و ایجاد توازن در مشکلات پرداختی که طی آن، هژمون تحت هیچ محدودیتی در توازن پرداخت قرار نمی‌گیرد.

د) قدرت مستقیم و مطلق برای ایجاد و به اجرا درآوردن حسابی واحد که در آن، محاسبات اقتصادی بر پایۀ اقتصاد جهانی صورت می‌پذیرد.[19]

 

هژمونی پولی و دلار آمریکا

اصطلاح هژمونی پولی، برای نخستین بار در کتاب «ابر امپریالیسم» مایکل هادسون که در سال 1972 انتشار یافت، استفاده شد.[20] هژمونی پولی نه‌تنها بیان‌گر رابطۀ نامتقارن دلار آمریکا با اقتصاد جهانی است، بلکه به تشریح سازمان‌هایی که این پیکرۀ هژمونیک را حمایت می‌کنند، می‌پردازد. در میان این سازمان‌ها، نام صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی بیش از همه به چشم می‌خورد.  از طریق هژمونی پولی است که دلار آمریکا این توانایی را می‌یابد تا بر جریان اقتصاد جهانی تأثیر گذارد و ارز کلیدی برای مبادلۀ بین‌المللی، واحد حساب (به عنوان مثال، به منظور قیمت‌گذاری نفت) و واحد ذخیره‌سازی (به عنوان مثال برای اوراق قرضه) به حساب آید. با وجود استدلال مخالفان، این هژمونی پولی همراه با دلار، می‌تواند نظام هژمونیک را تا مدتی که در جریان است، حفظ کند.[21]

 

 

هژمونی پولی آمریکا بر اقتصاد جهان

 با پایان جنگ جهانی دوم، تنها کشوری که علی‌رغم نقش تأثیرگذار بر جریان جنگ جهانی دوم، از شعله‌های ویرانگر درگیری دور ماند، ایالات متحدۀ آمریکا بود. در حالی که رقبای سیاسی و اقتصادی اروپایی، در حال دست‌وپنجه نرم کردن با پیامدهای جنگ بودند، ایالات متحدۀ آمریکا خیلی زود توانست با توسعۀ اقتصاد، هژمونی پولی خود را بر اقتصاد جهانی غالب کند. آمریکایی که در جنگ جهانی دوم با آرمان­های وابستگی‌های متقابل اقتصادی، مسئولیت‌پذیری و نوع‌دوستی ظهور کرده بود، با چشم‌انداز همکاری‌های متقابل اقتصادی در سطح جهانی خود را مطرح کرد. همکاری‌های متقابل اقتصادی در هژمونی پولی آمریکا با روکشی از تساوی و عدم تبعیض برای دولت‌های جهانی مطرح شد؛ به این معنا که تجارت آزاد، از طریق حذف و کاهش موانع تجارت در میان دولت‌ها به توسعۀ مترقیانه آن‌ها کمک می‌کند، اما آنچه برای دولت‌ها بیش از همه‌چیز مورد ابهام واقع شد، کنار زدن موانعی بود «که اقتصادهای بزرگ به‌سختی می‌پذیرفتند تا در این شیوۀ عادلانه و غیرتبعیض‌­آمیز بر طبق آن رفتار کنند».[22]

 

 معنای همکاری‌های متقابل جهانی پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز تغییرات گسترده‌ای داشته است. کشورهای صاحب صنایع و توسعه‌یافته، به‌ویژه ایالات‌متحده، خیلی سریع توانستند خود را از سایر کشورها جدا کنند و حتی این فرصت را بیابند که استعمار گذشته را با نام «تجارت آزاد» برقرار کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، منافع دولت‌های اروپایی این‌چنین اقتضا می‌کرد که این دولت‌ها، زیرساخت‌های آسیب‌دیدۀ خود را ترمیم کنند و توسعه بخشند، اما با پایان پذیرفتن طرح توسعۀ شتابان اروپا، این بار تنها شعارهایی برای همکاری بدون تبعیض باقی ماند و موانع اقتصاد، سدهای بلندتری شده بودند که کشورهای توسعه‌نیافته نمی‌توانستند با وجود آن­ها خود را به کشورهای سرمایه‌دار نزدیک کنند.[23]

 

 

منافع نظام تجارت جهانی برای هژمونی آمریکا

با شکل‌گیری هژمونی ایالات متحده، منافع آمریکا نمی‌توانست در چنین اقتصاد جهانی که خصیصۀ چندجانبه بودن را داشت، تأمین شود. به عبارتی همکاری‌های چندجانبۀ عدالت­‌محور در انترناسیونالیسم آرمانی، تنها شعاری بود که سایر ملت‌ها را برای پذیرش سلطه‌ای جدید آماده می‌کرد. به‌ویژه ‌این­که برای هژمونی آمریکا لازم بود تا بدون وقفه منافع قدرت هژمونیک خود را فراهم کند تا از سقوط آن جلوگیری کرده باشد.[24]

 

با شکل‌گیری روند توسعۀ ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم، وجود بازاری جهانی برای مازاد محصولات تولیدی، بیش‌ از پیش از سوی سیاست‌مداران آمریکا دنبال شد. چنین نظام اقتصادی می‌توانست مخارج هژمونی آمریکا را رفع و اقتصاد داخلی را تشویق کند. ضمن این­که این نظام قادر بود تا جایگزینی برای سرمایه‌گذاری داخلی ایالات متحده فراهم کند و از سازمان‌دهی مجدد صنایع تولیدی مربوط به شرایط بعد از جنگ جلوگیری به عمل آورد. به این دلایل بود که «ایدۀ صادرات محصولات مازاد اهمیت ویژه‌ای یافت».[25]هژمونی پولی ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم توانست با آرمان همکاری‌های متقابل اقتصادی در سطح جهانی، بسیاری از دولت‌ها را به خود جذب کند. حضور کشورهای توسعه‌نیافته در این برنامه، ابزار لازم برای بقای هژمونی آمریکا را فراهم آورد. لذا هژمونی پولی آمریکا، اقتصاد کشورها را که ملاک مهمی در نمایش وابستگی و یا عدم وابستگی ملت‌ها به شمار می‌رود، به‌راحتی در خدمت خود و برای بقای هژمونی خود به کار گرفت.


منابع: 

[1] American Heritage Dictionary. Houghton Mifflin Harcourt. 2014

[2] Chernow, Barbara A; Vallasi, George A., eds. (1994). The Columbia Encyclopedia(Fifth ed.). New York: Columbia University Press. p. 1215

[3] Oxford English Dictionary: "A leading or paramount power; a dominant state or person"

[4] Oxford English Dictionary: Def's 2a and 2b.

[5] Bullock, Alan; Trombley, Stephen, eds. (1999). The New Fontana Dictionary of Modern Thought (Third ed.). London: HarperCollins. pp. 387–388

[6]  مک لین، ایان: فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ترجمۀ دکتر حمید احمدی، میزان، 1387، ص 439

[7] http://www.e-ir.info/2013/10/30/liberalism-another-tool-of-western-hegemony/

[8] مک لین: همان، ص 440

[9] Christopher Layne. "The Unipolar Illusion Revisited", International Security, Vol.31, No.2, Fall, 2006, pp.7-41, p.11

[10] YILMAZ,Sait, "State, Power, and Hegemony", Centre for Promoting Ideas, USA, 2010

[11] Christopher Layne. "The Unipolar Illusion Revisited", International Security, Vol.31, No.2, Fall 2006, pp.7-41, at p.11

[13] Nye, Joseph S., Sr. (1993). Understanding International Conflicts: An Introduction to Theory and History. New York: HarperCollins. pp. 276–77

[14] Beyer, Anna Cornelia (2010). Counterterrorism and International Power Relations. London: I. B. Tauris.

[15] Reid, JIM., Religion and Global Culture: New Terrain in the Study of Religion and the Work of Charles H. Long, Lexington Books, 2004, p. 82

[16] The Grand Strategy of the Roman Empire: From the First Century AD to the Third, (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1976).

[18] Hensman, Rohini and Marinella Correggia. "US Dollar Hegemony: The Soft Underbelly of Empire". Vol. 40, No. 12, Money, Banking and Finance (Mar. 19-25, 2005), pp. 1091+1093-1095

[20] Hudson, Michael, "Super Imperialism - New Edition: The Origin and Fundamentals of U.S. World Dominanc", Pluto Press, 2003

[21] Fields,David and Matías Vernengo. "Hegemonic Currencies During the Crisis: The Dollar Versus the Euro in a Capitalist Perspective ". Review of International Political Economy 20(4) · May 2011

[22] Ruggie,John Gerard, "International Regimes, Transactions, and Change : Embedded Liberalism in the Postwar Economic Order", Ashgate, 2009, p. 213

[23] Smith, Alan, "Creating a World Economy: Merchant Capital, Colonialism, and World Trade, 1400-1825", Westview, 1991

[24] STEVENSON,BRIAN J.R., " Canada, Latin America, and the New Internationalism: A Foreign Policy Analysis, 1968-199", Series: Foreign Policy, Security and Strategic Studies, McGill-Queen's University Press, 2000, p. 41

[25] Block, Fred L.,"The Origins of International Economic Disorder: A Study of United States", California RESS, 1977


http://www.haadi.ir


  مرتبا به هموطنان ما می گویند چرا نام فرزندان خود را از اسامی عربی انتخاب میکنید؟؟ 

فقط نامهای ایرانی بر کودکان خود بگذارید. مگر شما ایرانی نیستید؟ (تحریک حس عرب و عجم) 

البته آن هم نه همه نام های ایرانی که بعضا زیبا و بامعنا هستند. 

بلکه بعضی نامهای خاص! (هخامنشی، عبری و زرتشتی)

 می روند در کوچه پس کوچه های کهنه باستان می گردند و اسم هایی به شما پیشنهاد می کنند که ابتدا باید بپرسید نام دختر است یا پسر؟ نامهایی که حتی طرز تلفظ آن را نمی دانید.  چه برسد به معنایش. 

مثلا به معنی بعضی از اسامی پیشنهادی شان نگاه کنید

📌دورشاسب : دور از اسب پادشاه!

📌آریو برزن: آتش!

📌دیانوش : دزد دریائی

📌راژانه : رازیانه

📌کورش: خوار کردن. پست کردن!

📌ساغر : پیاله شرابخوری

📌شاران : گردنبند درست شده از بادام

📌 اخشان : دارای گاوهای نر

📌ارْ بُپال : دارای کُرّه‎‎‎‌های سفید

📌فریناسپ : دارای اسپ‎‎‎‌های فراوان

📌ارشام: دارای زور خرس!

📌آذرچهر : از تُخمه آتش

📌ارشیا: تخت و اورنگ و مرکب دوران هخامنشیان!

📌آتوسا و رکسانا: دو دختر کورش و خواهران تنی کمبوجیه که اولین بار در تاریخ ایران، با محارم (برادر خود) ازدواج کردند..


 بعضی از مردم ما هم نه تنها از معنای این اسم ها، بیخبرند و بخاطر خاص بودن! پرستیژ و کلاس گذاشتن، نام های عجیب را انتخاب می کنند. بلکه از هدف این همه اصرار که به اسم هویت ایرانی ! تبلیغ می شود بی خبرند! 


 به شما می گویند اسامی و کلمات عربی را دور بریزید! اما حتی این را نمی دانند که نیمی از زبان فارسی، را کلمات عربی تشکیل می دهد و اصلا هویت زبان فارسی از کلمات عربی است و اگر این کلمات را از زبان خود حذف کنیم، دیگر فارسی ای وجود ندارد!


 اما هدف این پروژه چیست؟!

چرا مرتبا در گوش ها این عقیده جاهلانه را تکرار می کنند که مگر عرب هستیم که اسمهای عرب انتخاب کنیم؟! 

دروغ میگویند آنها قصدشان نامهای زیبا گذاشتن بر فرزندان ما و یا حفظ هویت ایرانی نیست.

 آنها در حقیقت می خواهند بگویند اسم ائمه، اسامی قرآنی و مذهبی را بر فرزندان خود نگذارید.

اما می دانند اگر این چنین عریان و صریح بگویند، نقشه شوم شان برای من و توی شیعه ایرانی، افشا می شود.

بخاطر همین با تحریک حس عرب و عجم، و نژادپرستی، هدف اصلی خود را پنهان می کنند.

 مشکل آنها اصلا عرب نیست!  عرب و عجم یک نقاب است. نقابی برای مبارزه با اسلام. مشکل آنها پیامبر و اهلبیت و قرآن ماست. 

مشکل آنها ابدا عرب و عربیت نیست. نویسندگان و تولیدکنندگان این متن ها خودشان یا صهیونیست غیرایرانی و عرب وهابی و دشمن اهلبیت هستند یا از آنها پول می گیرند تا ما را از اسلام دور کنند. تا راحتتر ما را از هویت اصیل خودمان، از یکتاپرستی جدا کنند. تا نوکران شیطان در زمین زیاد شوند. 

جلز و ولز می کنند تا نام اهلبیت را بر کودکان خود نگذارید.. تا هویت آنها را بگیرند.. 

هویت ایرانی  اسلامی ما را بگیرند و بجای آن یک هویت ساختگی به اسم هویت باستانی و هخامنشی بگذارند.

 مشکل آنها با ایران هم هست. آنها ضدایران هستند. چرا که هویت ایرانی با اسلام در آمیخته، شکوفا شده و رشد کرده. و وقتی اسلام را از ایران بگیرید، دیگر اثری از ایران بالغ و پیشرفته و معنوی نخواهد بود. ایرانی که فقط در پادشاهی و شاه دوستی (نه مردم ایران، که چند شاه هخامنشی) خلاصه خواهد شد.


 ما اما نام اهلبیت را بر فرزندان خود میگذاریم و خواهیم گذاشت. چرا که معتقدیم، انسانها به نام هایشان شبیه می شوند.

 ما دوست داریم فرزندانمان شبیه محمد(ص) امین شوند،  ما دوست داریم فرزندانمان شبیه امام رضا، باشند. مهربان و باگذشت.

 شبیه جوادالائمه باشند، بخشنده و سخی.

 دوست داریم کودکانمان شبیه مهدی باشند. هدایت یافته.  شبیه باقر(ع) باشند، شکافنده علوم.

 شبیه صادق باشند، راستگو.

 شبیه کاظم باشند، فروبرنده خشم و غضب.

 شبیه عباس باشند، عبوس نسبت به دشمنان. شجاع همچون شیر غرّان.

 ابوالفضل باشند، صاحب فضل و بزرگی.

 مجتبی باشند، برگزیده. 

 شبیه حسین باشند.. حسین.. 

تاهرگز زیر بار ظلم نروند و آزاده باشند

 ما دوست داریم دخترانمان، فاطمه وار زندگی کنند

 دوست داریم دختران سرزمین مان تکثیر زینب باشند. زینت پدرها و زینت دین. 

  دوست داریم زنان مان خدیجه باشند. یار و غمخوار همسر 

 آری ما با این نامها، فقط کودکانمان را صدا نمی زنیم.  با این نامها به آنها می آموزیم که باید شبیه چه کسی باشند.. پا جای پای کدام اسوه انسانیت و شرافت بگذارند.. 

 ما نخواهیم گذاشت نام شرافتمندترین انسان های زمین، که همگی در راه توحید، در راه انسانیت و آزادگی جان داده اند، در سرزمین مان گم شود. و به زعم شوم آنها خاک بخورد. 

 ما با اسلام و هر اسمی که یادآور آن است، زندگی می کنیم و خواهیم کرد. اینجا ایران است. قلب اسلام.



 تاثیر کورش گرایی و کوروش پرستی بر تضعیف ایران و گسترش تفرقه میان مردم(1)


◀️کورش‌پرستان و نیز زرتشتی‌زدگانی که دم خودشان و دم کورش را به ایران بسته‌اند، بدانند نمی‌توان انتظار داشت که عده‌ای مرتباً و به نام ایران جعلیات تاریخی ببافند و دیگران به آنان احسنت و مرحبا بگویند تا ایران صدمه نبیند.

 ایران و هیچ کشوری از راستی و واقعت‌های تاریخی آسیب نمی‌بیند، بلکه از دروغ آسیب می‌بیند.

 این منطقی نیست که عده‌ای در پوست ایران‌دوستی،  غلوهای تاریخی بسازند و سپس انتظار داشته باشند کسی جواب آنها را ندهد تا «ایران تضعیف نشود». مگر بنیان و استحکام ایران بر پایه دروغ و نیرنگ است که با فاش شدن آنها تضعیف شود؟


◀در جهان اطلاعات و رسانه‌های امروز که بسیاری از منابع دست اول تاریخی به راحتی در دسترس همگان است، نمی‌توان حتی به راحتی ده سال پیش دست به تاریخ‌سازی زد.

 دروغ‌های تاریخی و جعل اسناد دیر یا زود فاش می‌شوند و به عنوان نقطه‌ضعفی برای سازندگان آنها بکار می‌روند. در نتیجه، مسبب به وجود آمدن چنین شرایطی، دروغ‌ پردازان هستند و نه روشنگران و نویسندگان واقع‌گرا.


◀️پس در نتیجه راه‌حل این مشکل ساده است:

اول آنکه می‌باید از دروغ‌گویی پرهیز کرد تا مستمسکی در دست دیگران نشود.

👈و دیگر اینکه، دم کورش را باید از ایران باز کرد و سرنوشت او را به ایران گره نزد.

 کورش و هیچیک از شاهان یا حاکمان نماینده ایران نیستند و گره خوردن دم آنان به کلیت ایران موجب خسران برای ایران و ایرانیان خواهد شد.


◀️با توجه به انبوه منابع دست اول تاریخی که بعضاً به قلم و به دستور شخص پادشاهان هخامنشی نوشته شده، نمی‌توان مردمان نواحی گوناگون ایران‌زمین و جاهای دیگر و از جمله کردها، ترک‌ها، گیلک‌ها، بلوچ‌ها، لرها، خراسانی‌ها و دیگران را متقاعد کرد که هخامنشیان نابوده‌کننده فرهنگ و تمدن کهن و بومی آنان نبوده‌اند و دست به نسل‌کشی آنان نزده‌اند.

 در عصر رسانه‌هایی که انبوهی از منابع در هر کتابخانه دورافتاده‌ای را در عرض چند ثانیه در برابر خواننده می‌گذارد، نمی‌توان به روش‌های ساده‌انگارنه پیشین متکی بود و مخاطبان را اشخاص ساده‌لوحی فرض کرد.‼️


◀️اگر دیگران از روی ناچاری و به دلیل نداشتن شخصیت‌های برجسته و سازنده به اشخاصی همچون. چنگیز و تیمور می‌نازند، مردمانی که قهرمانان و پهلوانان فراوان و صدها و هزاران شخصیت برجسته سیاسی و علمی و ادبی دارند، ناچار به چنان کاری نیستند.

👈و این اتفاقاً یکی از اهداف سلطه‌گران است که با بزرگ کردن کورش موجب نادیده انگاشتن و فراموشی مفاخر برجسته ایران‌زمین می‌شوند و نیز به همبستگی مردم آسیب وارد می‌سازند.


◀️بطور خلاصه، اگر از دروغ‌ گویی و پهلوان پنبه‌سازی و کوروش پرستی و کوروش گرایی  و ساختن کاخهای زیبا اما پوشالی حذر کنیم و به تاریخ غنی و فرهنگ رنگارنگ مردم روی بیاوریم  چنان بهانه هایی به دست دیگران نخواهیم داد و بسیاری از مشکلات و عوامل تفرقه انگیز برطرف خواهد شد


◀️موجودیت افتخارآمیز ایران به پادشاهان جبار آن نیست و نبوده است، بلکه به مردم و دستاوردهای درخشان فرهنگ وهنر و ادبیات و دانش آنان بوده است.

 به پایداری شگفت و کم‌نظیر آنان در قبال هر آن کسی که خواسته است هویت آنان را پایمال کند. مردمی که در سخت‌ترین شرایط در کنار هم زیسته‌اند و در همبستگی و همدلی گل سر سبد بسیاری از کشورهای جهان بوده‌اند.


اگر مردم انگلیس را می‌شناختند

| پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

اگر مردم، انگلیس را می‌شناختند ...


دوران عقب‌ماندگی ملت ایران 

در دورانی به اوج رسید که

جای علم آموختن، تریاک کشیدن را

جای تلاش و کوشش، کاباره رفتن را

جای پیشرفت، نوکری کردن را

و جای اندیشیدن، فرقه انگلیسی بهاییت را به ما آموختند. 

اگر مردم، انگلیسی‌ها را میشناختند، حاضر بودند در جهنم زندگی کنند، اما در کنار آنها نباشند.



آنفلانزای نیویورکی

| پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۹ ق.ظ | ۰ نظر


آمریکا پس از بررسی در خصوص جنگ نظامی با ایران نیز به این نتیجه رسید که توان مقابله با ایران را ندارد چرا که


حتی در صورت پیروی و شکست ایران آنان پس از جنگ نظامی نیازمند نزدیک به یک میلیون و 200 هزار نفر نیروی


نظامی برای سرکوب اعتراضات در ایران هستند. لذا در نهایت به این نتیجه رسیدند که آنان توانایی اشغال نظامی


ایران را ندارند.


آنفولانزای نیویورکی ششمین تئوری از تئوری های آمریکا علیه ایران از سال 1386 پس از مطرح شدن ایران ٬ عراق


و کره شمالی به عنوان محور شرارت میباشد . پنج تئوری سابق ناکارآمد از آب در آمد . تئوری های هویج و چماق ،


پلیس خوب پلیس بد، مکانیسم ماشه ، شک و بهت و بالاخره تئوری قورباغه که توسط دکتر شانون برای رایس


نوشته شد و در آن قرار بود با توجه به فرض اینکه فرانسوی ها قورباغه را با شیوه خاصی می پزند جهان پیرامون


ایران میجوشید و ایران نیز به مرور می بایست آبپز گردد ، که این مسئله محقق


لذا در حالتی که دیگر به بن بست رسیده است آخرین تیر ترکش خویش را رو نمود که ازآن به عنوان دکترین آنفولانزای


نیویورکی یاد می شودکمیسیون مالی کنگره آمریکا با دعوت از مسئول بخشِ ایرانِ وزارتِ امورِ خارجه آمریکا(معاون


وزیر امور خارجه )آقای نیکلاس بِرنز بود از وی سئوال نمودند رفتار آینده آمریکا در برابر ایران چگونه خواهد بود؟


که وی در پاسخ به این سئوال، تئوریِ جدیدِ آمریکا نسبت به ایران را تشریح نمود. وی با اذعان به این که اتحاد و


انسجام و در صحنه بودن مردم ایران خنثی کننده تئوری های سابق ایالات متحده بوده (بازهم دیده بان کاری کرد) ،


تئوری جدید ایالات متحده را حمله به این مسئله دانست و تاکید کرد این دکترین حاصل کاشته های ما در چند سال اخیر


در ایران بوده و می بایست هم اکنون از این امکان که در ایران فراهم آوردیم استفاده نمائیملذا راه حل ارائه شده در


برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که نام آنفولانزای


نیویورکی به خود گرفت.


سال 1386 که دومین قطعنامه امریکا در سازمان ملل تصویب شد، آنان به دنبال تحقق یک نوع آنفلوانزای نیویورکی


در ایران بودند که نفرت از اسلام (شماتت از اسلام)، نفرت از ایرانیت (شماتت ایرانیت)، نفرت از نظام جمهوری اسلامی (شماتت نظام)،نفرت از رهبران (شماتت رهبران) و نفرت از همدیگر(شماتت از همدیگر) را دنبال می‌کردند.


پروژه شاهین نجفی در واقع یک قطعه از پازلی است که در دکترین امنیتی غرب برای حمله به اسلام و شماتت از اسلام


انجام گرفته است.


لذا راه حل ارائه شده در برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که


نام آنفولانزای نیویورکی به خود گرفت و یک ویروس پنج لایه ای شامل :


1-     نفرت در بین مردم : نفرت مردم نسبت به قومیت ها یی که در کنارشان هزاران سال زیسته اند . مانند


قومیت های ترک ،‌ لر ،‌ عرب ، گیل ، فارس و ... که به راحتی توسط لطیفه هایی که از قومیتی خاص گفته میشود


این بذر کاشته می شود


2-     نفرت علیه مسئولین : که در آن مثلا با پرداختن به یک پرونده فساد مالی یک شخصیت سیاسی (که از این دست


پرونده ها در کشورهای دیگر و خود امریکا جزو قضایای معمولیست) ،‌ به قدری یأس و نا امیدی در میان  مردم ایجاد


می کنند که همگان بر این باور شوند که تمام مسئولین(دقت کن! تمام مسئولین) کشور دزد و ناشی اند!!!واین


تصور غلط را بوجود می آورند درحالی که حقیقت غیر از این است...


3-     نفرت علیه نظام  : در این لایه تلاش بر این است که مردم نسبط به نظام بی اعتماد شوند،به هر طریق و شکلی


مانند مقایسه های منفی بی خود سایر کشورها با ایران(وقتی همین مقایسه ها ،به نفع ایران تمام میشد همین


مقایسه گر ها میگفتند ایران را با بقیه مقایسه نکنید!!!و وقتی بحث مقایسه ی منفی میشد پیشتاز میشدند)


4-     نفرت علیه ایرانی بودن : با ساختن فیلم 300 توسط کمپانی صهیونیستی برادران وارنر و یا فیلم "آرگو"


به این موضوع


  پرداختند که ایرانییان مردمانی جنگ طلب و برهم زننده آرامش جهانی اند تا ایرانی از ایرانی بودن خویش احساس


شرمندگی کند.


5-     نفرت علیه اسلام : نفرت علیه ایدئولوژی اساسی جمهوری اسلامی ایران که پنج سال است توسط غرب


با جدیت در ایران و جهان دنبال می شود . به عنوان نمونه می توان به کاریکاتورهایی که در روزنامه های دانمارکی


و نیویورکی از چهره پیامبر جلیل القدر اسلام (ص) به نمایش گذاشتند اشاره کرد . از موارد دیگر می توان به ساخت


فیلمهای ضد اسلامی مانند فرار از فتنه ، ایجاد چهره هایی مانند القائده  ، ایجاد کمپین هایی در غرب موسوم


به کمپین های امضاء ( پایگاهای اینترنتی آن فراوان است)  که در آن متنی با چنین مفهوم نوشته شده : ...که


ای مردم جهان ما را به عنوان کسی که مسلمان است و از کشورهای پاکستان و عربستان و ایران و افغانستان و


عراق و... آمده است نشناسید و ندانید بلکه ما را انسان بدانید و بشناسید ... و مردمان کشور های اسلامی به


آنجا رفته و  زیر این طوق بندگی را امضاء می کنند . و این یک طرح بسیار خطرناک و آسیب پذیر است .


(و bbc و voa دستهای منتشر کننده ی این ویروسند...)


این استراتژی در موسسه آمریکن اینترپرایز (AmericanEnterprise Institute) توسط نو محافظه کاران در ایالات متحده


طراحی و تدوین شده است و آنها بر این باورند که اگر این ویروس پنج لایه در میان ایرانیان ایجاد شود انسجام و درهم


تنیدگی آنان از هم خواهد پاشید . برای انجام و شروع این استراتژی آقای نیکلاس برنز درخواست بودجه 125میلیون


دلاری را از کمسیون خزانه داری کنگره آمریکا درخواست کرده بود که با موافت نمایندگان در اختیار وی و مراجع ذیربط


قرار گرفت .


  با توجه به اینکه این استراتژی در روز سوم فروردین سال 86  رسماْ از سوی کاخ سفید مطرح گردید ، سه روز قبل


یعنی در روز اول فروردین ،‌ سال 86 از سوی مقام معظم رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری شد


و این نشانی بود از درایت رهبران دیده بان ما . و این ویروس اثر خود را در انتخابات 88نشان داد...


البته باید یاد آور شد که عملیات روانی دشمن در طی 3 سال گذشته 800 درصد افزایش داشته است .



خطر سکولار شدن حزب اللهی ها

| دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ | ۰ نظر



خطر سکولار شدن حزب اللهی ها 


حزب اللهی منزوی 



شاید این عنوان، باعث تعجب و حتی اعتراض حزب اللهی ها شود که مگر امکان دارد یک حزب اللهی سکولار شود؟

 اما تا پایان این متن می توان تامل کرد.

سکولاریسم یعنی جدایی دین از عرصه اجتماعی که سیاست یکی از زیرمجموعه های آن(اجتماع)است. 

به اشتباه فکر میکنیم که سکولار کسی است که اجازه ورود دین به عرصه سیاست را نمیدهد و مانع می گردد تا دین حکومت کند.

 اما این تعریف و برداشت ناقص و مبهم است به این دلیل که سیاست ذیل امور اجتماعی تعریف می شود.

سکولاریسیم یعنی خانگی کردن دین، اگر بخواهم ساده تر توضیح بدهم یعنی دین برای خانه و مسجد و محافل خصوصی است نه بطن و مرکز جامعه.

حالا بیایید خطر را احساس کنیم، شخص و خانواده حزب اللهی با تصورات اشتباه ناخودآگاه در حال منزوی کردن دین است بدون آنکه از خطرات آن آگاه باشد.


به این رفتارها دقت کنید. منظور در اینجا فرد نیست بلکه عموم حزب اللهی هاست.


1_حزب اللهی ها برای فرزندانشان دنبال مدرسه خاص هستند که جو 

مناسب داشته باشد و فرزندشان در یک محیط یکدست تربیت شود


2_حزب اللهی ها پارک نمیروند یا اگر بروند دنبال پارکی هستند که جو آن حزب اللهی باشد.


3_حزب اللهی ها سینما نمیروند اگر هم بروند فقط برای فیلم ها ارزشی میروند.


4_حتی حزب اللهی ها برای عزاداری هم به هیاتهایی میروند که مردم عادی کمتر میروند.


5_حزب اللهی ها از لحاظ شغلی هم حتی به بسیاری از نهادها و ادارات علاقه ندارند و دنبال عضویت در نهادهای ارزشی هستند و عملا دانشگاه، آموزش پرورش و نهادهای مهم دیگر از حضور عنصر حزب اللهی اثر گذار خالی میشود 


و دهها نمونه دیگر که حتی در رفتارها و منش های فردی هم میتوان این رگه ها را ملاحظه کرد.


استدلال اصلی حزب اللهی ها این است که محیط سالم نیست و برای حفظ دین خود مجبوریم محدود به جامعه بسته مدنظر خودمان باشیم. در واقع ناخواسته حزب اللهی ها در حال به کنج کشیدن دین هستند، یعنی ما خودمان زندگی خودمان را در محیط سالم مدنظر خودمان ادامه دهیم، سایرین هم در همان محیط و سبک زندگی خودشان.

بخاطر همین است وقتی وارد بسیاری از عرصه ها و محیط میشوید،هیچ اثری از حزب اللهی نیست، به ویژه در زمینه تعلیم و تربیت در دانشگاه و مدرسه بعنوان معلم یا استاد.

حزب اللهی ها چه از این متن خوششان بیایید چه نیایید، به آفت بزرگی مبتلا شده اند و باید به نگاه آسیب شناسی به این متن توجه کنند. اینکه چاره کار چیست در قسمت بعد به آن می پردازیم.


علیرضا زادبر 




بمباران ایران با فیلم های پورونو و مستهجن

| يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ | ۱ نظر
نسخه داوکینزی هجوم علیه ایران هم رسید.

آتئیست ها می گویند که ما به عقاید کسی کار نداریم و انسان باید آزاد باشد.

اما جناب ریچارد داوکینز این حرف رو کاملا نقض می کند.

آقای داوکینز می گوید:
برای اینکه ایران نیز بی دین شود باید آنرا با فیلم های پورن و مستهجن بمباران کنیم.
 
‼️پس مسلمانان هوشیار باشید که هجمه واقعا شروع شده و وقت خود را این قدر با آتئیست ها به هدر ندید چون سلاح آن ها به گفته خودشان فیلم های مستهجن است نه عقل و منطق ⁉️

منبع: روزنامه independent انگلیس👇👇



مرگ خاموش

| يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ق.ظ | ۰ نظر

تصور میکنم ارزش چندبار خواندن و تعمق بیشتر را دارد.


((«« زندانی بدون دیوار »»))

 

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:

 

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.


این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.


آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. 


در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...

 

 

اما بیشترین آمار مرگ زندانیان

 در این اردوگاه گزارش شده بود. 


عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.


با این که حتی امکانات فرار وجود داشت.

 اما زندانیان فرار نمیکردند.



 بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.


آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،


و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

 

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت.

و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

 

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

 

هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

 

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.

اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.


در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

 

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:

— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.


— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.


— با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.


و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

نتیجه :


اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،

به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.


این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...

دلار گران شده ...

طلا گران شده ...

کار نیست ... 

مدرسه ای آتش گرفت ... 

دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند... 

زورگیری در ملاءعام...


این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!

 شما چطور فکر میکنید؟ ...

ما ایرانیها دزدیم! ...

ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است..

ما ایرانیها هیچی نیستیم! ... 

ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! ... 

ما هیچ پیشرفتی نکردیم!... 

ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!

ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!

ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! ...

اینجا ایرانه آزادی وجود نداره

اینجا ایرانه هیچ چیزش استاندارد نیست

اینجا ایرانه غمگین ترین کشور دنیا

اینجا ایرانه پر از فقر و فحشا

اینجا ایرانه ........


توی همین محیطای مجازی چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.

به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.


این همان جنگ نرم است.


این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟

این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار، دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟

این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند، شما چطور؟


سخنی با جوجه اتئیست ها و غرب زده ها

| پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۵ ب.ظ | ۰ نظر


دقیقه ای تفکر


آئیستهای موسیقی و شعر و اینستاگرام فارسی هم از زیر کلاهِ خاخام های یهودی بیرون آمده اند🕍

 و شاید خودشان هم ندانند.

همیشه پای یک صهیهونیست در میان است.🇮🇱🇮🇱


بسیار ساده انگارانه و ابلهانه است که شما نفوذ این جماعت را فاکتور بگیری و تهمت توهم توطئه به کسانی که شعور سیاسی دارند بزنید.😑

نظام سرمایه داریِ یهود با برنامه ریزی و 💰پول همه جا تأثیر خود را میگذارد از دولت و مجلس ما بگیر تا مردم عوام و کسانی که از روش های آنان تأثیر گرفته اند ادعای آزاد اندیشی هم دارند و بیچاره ها نمیدانند جوری فکر میکنن که خرافی ترین مردم جهان میخواهند.


روی سخنم بیشتر با جوجه آتئیتست های داخلی است.


آنتوان لاوی

 که پایهء آتئیسم را بنیان کرد از یک خاندان یهودی بود،

این دوستانِ همه چیز دان از زمین و زمان ایراد میگیرند و همه را با سیاست استهزا و توهین میکوبند. 


نمونهء بارزش خواننده های فارسی طرفدار آتئیسم که حیف میدانم نام کثیفشان را بنویسم. 🎤



اینها همهء عقاید اسلام را سخره میگیرند

 با همه چیز مخالفند، 

همیشه عصبی

 و عصیانگر و 

علاقه شدیدی هم به خودنمایی در لباس گوشه گیری دارند. 


نگاه عاقل اندر سفیه دارند و دچار خودبرتر بینی با شعارهای احترام به عقایدند ولی به همه توهین میکنند.


در محیط مجازی که فراوان ازین موجودات میبینی

که آخرین بار که کتاب خوانده اند زیست شناسی ٢ بوده ولی درباره کائنات و وجود خدا نظر میدهند.🌎🌞


دین خرافه است! 

عزاداری محرم کارِ بیسواد هاست! 

حدود شرعی که دین برای کنترل جامعه تعیین کرده را خشونت میدانند!

و در حالت های ملایم تر خدا در قلب انسان میدانند و با جملات فلسفی خلاصه روش زندگی اسلام را نقد میکنند

و خرافه میدانند.


 یک کپی برداری مضحک از نیچه.

این قماش بی استثناء عاشق فرهنگ و تمدن غرب هستند.


و چشم بسته تمام حرکات غربی ها را ستایش میکنند. 


تمام مناسک شیعه دارای فلسفه ی

سیاسی ، 

اجتماعی 

و تاریخی است.

که این دوستان آنرا با قیافه ای متفکرانه جهل میدانند.


همیشه در صفحاتشان یک پست از نیچه و سیمین دانشور و یک جمله من در آوردی از کوروش هست. 

ادعای وطن پرستی که نگو. اما نمیدانم چرا در جنگ ٨ ساله هر شهیدی میبینم بچه مذهبی بوده.


و اصولا سربندها یازهرا و یا حسین بوده نه یا ایران و یا باستان و یا انسانیت.


به شدت این موجودات با عقاید کج و کوله در حال رشدند. 

و همه چیز غرب را درست و عقلانی میبینند. 

عقدهء ناتوانی ساخت اطرافشان را به چند روشِ توهین به مقدسات و ستایش گذشته و پرستش غرب خالی میکنند.


هر حکم شرعی ما افراطی و تمام مسخره بازی های غرب به به و چه چه دارد، همین بابانوئل اگر برای فرهنگ و مذهب ما بود چه بلوایی براه می انداختند که به کودکان دروغ نگویید و فلان


محض اطلاع عرض کنم در فرانسه 🇫🇷شمع را با شمع در کلیسا روشن نمیکنند 

و حتما باید کبریت باشد

یا زن اعتقاد دارد اگر شلوار شوهرش را با کمربند اتو کند مرد کلیه درد خواهد گرفت

در اسپانیا که سر سفره نمکدان دست به دست نمیشود و باید از روی میز بردارند😎

یا مجرد در حال جارو زدن به مجرد نگاه نمیکند چون حتما تا آخر عمر ازدواج نخواهد کرد( میترشد)

در ایتالیا صدای عطسه گربه

در بریتانیا که هروقت شرایط بر وفق مراد باشد به تخته میزنند( وارد فرهنگ ما هم شده) 

👀انگلیسی ها درختی دارند که داخل آن پول میریزند تا حاجت بگیرند. یا همین یهودیان که فقط سالی یک میلیون دلار فقط از لای دیوار کتل( دیوار غربی بیت المقدس) در میاورند.


و معتقدند دروازهء عرش خداست و لای آن نامه میگذارند؟

یا محل ختنهء پسران را میمکند


حالا تمام رسانه های شانتاژ فکری همین ها صبح تا شب جمکران ، عریضه، مناسک حج، عزاداری محرم و تمام اصول مذهب مارا میکوبند و عقل عقل میکنند و جماعت بیسواد داخلی هم با دهان باز تأیید میکنند.؟


پ ن ١. اگه بابانوئل برای فرهنگ ما بود طوری تشت رسوایی ما از کهکشان خارج میشد