بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۶۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

آیا کوروش دوم(ملقب به کوروش کبیر)بختیاری بود

| دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۵ نظر

 آیا کورش دوم بختیارى بود؟


قوم دلیر بختیارى و تیره‌هاى تابع آن در گذر تاریخ، همواره پاسبان هویت ملى و مذهبى ایران زمین بوده اند و نمونه بارز جانفشانى‌هاى آنان را مى‌توان در هشت سال دفاع مقدس دید که چگونه از جان و مال و ناموس ملت در مقابل کفار بعثى دفاع نمودند، و با فدا کردن خود، از ارزش‌هاى مذهبى و میهنى پاسدارى نمودند. 

👈از دیگر سو، قریب به یک قرن است که زمزمه‌هایى از بیرون، در میان این قوم سلحشور شنیده شد و روز به روز صداى آن بلندتر به گوش مى‌رسد؛ این ادعا که کورش دوم (مشهور به کورش کبیر) بختیارى بود!‼️‼️

👈شاید اولین کسانى که چنین سخن حیرت آورى را مطرح نمودند، خود از قوم بختیارى نبودند و بر اساس اهداف خاص سیاسى چنین مدعى شدند.

لیکن برخى چنان در این ادعا غرق‌اند، که حاضر به شنیدن حقیقت نیستند. به هر روى، نگارنده بر خود وظیفه میداند که حق را بر زبان آورد. هرچند براى عده‌اى ناخوشایند باشد.

آیا کورش ، بختیارى بود؟⁉️

-

در قدم اول، فرض را بر این بگیریم که کورش ، بختیارى بود.

به راستى آیا در شأن یک قوم بزرگ و دلاور است که به "یک شخص" افتخار کند؟⁉️

یا اینکه آن شخص باید به قوم دلیر خود افتخار کند؟

حقیقت این است که کورش  باید افتخار کند که بختیارى است (اگر واقعاً بختیارى باشد)، و حداقل این افتخار باید دو طرفه باشد.

لیکن کورش در هیچ کتیبه و هیچ متنى اشاره‌اى به بختیارى بودنِ خود نکرد. با اینکه او در استوانه مشهور خود، اصل و نسبش را بیان کرد، اما هیچ اسمى از قوم بختیارى نمى‌آورد.

سرزمین‌هاى متعدد و اقوام گوناگون را نام مى‌برد، اما نامى از قوم بزرگ بختیارى نمى‌آورد. تنها به شهر  انشان اشاره مى‌کند، و میگوید که پدرانش، شاه این شهر بودند.[1]

برخى گفته اند منظور از شهر انشان، همان سکونتگاه قوم بختیارى است!‼️

در پاسخ باید بگوییم که اولاً انشان تنها یک منطقه بود، مطمئنا بختیارى‌ها همه ساکن یک نقطه نبوده و نیستند، کورش اگر بختیارى بود، باید به قومیت و اصل و نسب خود (یعنى بختیارى بودنِ خود) اشاره مى‌کرد، نه اینکه نام یک شهر را بیاورد.

ثانیاً طبق جدیدترین یافته‌هاى باستان‌شناسى، انشان ربطى به قوم بختیارى ندارد. انشان نام دیگر سرزمین پارس است و شهر انشان، در نزدیک دژ سپید Dež-e Espīd (بیضاء کنونی و در نزدیکى شیراز امروزى) واقع شده بود و حداقل از قرن 7 پیش از میلاد، انشان نام دیگر پارس بود.[2]

پس انشان (برخلاف تصورات برخى) اصولا ربطى به مناطق بختیارى نشین ندارد.

چگونه ممکن است که کورش بختیارى بوده باشد، ولى هیچ اشاره‌اى به اصالت خود نکرده است؟


در حقیقت دو گزینه وجود دارد. یا کورش اصلاً بختیارى نبود، یا بختیارى بود ولى به اصالت خود افتخار نمى‌کرد و براى آن ارزشى قائل نبود که در آثار خود هیچ اشاره‌اى به بختیارى بودنِ خود نکرد.


سخن گزنفون (مورخ یونانى) نیز در این زمینه جالب است. گزنفون از یک قوم به نام باکتریان (شاید تلفظ ایرانى‌اش «بخترى‌ها» باشد) نام مى‌برد که این قوم در جنوب غربى فلات ایران و دقیقا در مناطق بختیارى نشین امروزى زندگى مى‌کردند. این قوم، نه تنها خویشاوند و خاستگاه قومى کورش نبود، بلکه جزو اقوامى بود که بعدها کورش آنان را مطیع خود ساخت.[3]

نکته دیگر اینکه کورش کبیر از قوم پارس بود. اگر به پوشش مردم پارسى باستان دقت کنیم، درخواهیم یافت که با پوشش مردم بختیارى بسیار متفاوت است. گذشته از این، زبانى که کورش به آن سخن میگفت، بسیار متفاوت از زبان مردم بختیارى است. براى مثال داریوش هخامنشى که هم‌زبان و هم‌گویش کورش بود، در کتیبه بیستون میگوید:

atiy Darayavauš xšayathiya VIII mana taumaya tyaiy paruvam xšayathiya aha adam navama IX duvitaparanam vavam xšayathi ya amahy thatiy Darayavauš xšayathiya vašna Auramazd.

این عبارات به این صورت تلفظ مى‌شود:

«آتى دارَیَوَئوش خشایَثىَ [هزوارش] مَنا تَئومایا تیَیى پَرووَم خشایَثیا آهـَ آدَم نَوَمَ [هزوارش] دوویتاپَرَنَم وَوَم خشایَثى. وَشنَ اَئورَ مَزد.»

اگر این عبارات را به یک پیرمرد یا پیرزن بختیارى که تسلط کامل بر ادبیات و گویش بختیارى دارد نشان دهیم، آیا متوجه حتى یک کلمه از آن مى‌شود؟‼️‼️

آیا مى‌توان ادعا کرد که کورش کبیر (و عموزادگان او از جمله داریوش و...) بختیارى بودند؟‼️‼️

پس چرا به زبان و پوششى غیر بختیارى سلوک مى‌کردند؟‼️‼️


حقیقت این است که مردم بختیارى عموماً ترکیبى از دو قوم باستانى عیلامى و گوتى هستند. در اکثر مناطق بختیارى نشین ایران آثار مربوط به عیلامیان مشاهده مى‌شود.

از دیگر سوى، یافته‌هاى علمى گویاى این است که مردم زاگرس نشین به طور کلى شباهت بسیارى به قوم باستانى گوتى دارند.[4]

قابل توجه اینکه عیلامیان از اقوام آریایى نبودند.

گوتى‌ها نیز از لحاظ نژاد و زبان و ... بسیار نزدیک به عیلامیان بودند.

جالبتر اینکه گوتى‌ها اصالتاً از اقوام #غیرآریایى و باستانی فلات ایران بودند.[5]

📚پى‌نوشت:

[1]. بنگرید به ترجمه فارسى استوانه کورش ، دکتر شاهرخ رزمجو، بخش خاورمیانه موزه بریتانیا، متن استوانه، بند 21 ؛ همچنین ترجمه فارسى منشور کورش ، به ترجمه پروفسور عبدالحمید ارفعى، بند 21 ؛ و نیز بنگرید به:

Translation of the text on the Cyrus Cylinder, Translation by Irving Finkel, Assistant Keeper, Department of the Middle East, Num 21

[2]. بنگرید به:

Shahbazi. A. Sh (1986), Ariyāramna Old Persian proper name, Encyclopædia Iranica, Vol. II, Fasc. 4, pp. 410-411,  In Iranica online: Last Updated: August 12, 2011.

به نقل از: D. Stronach, “Achaemenid Village I at Susa and the Persian Migration of Fars,” Iraq 34, 1974, pp. 239-48 esp. p. 248; J. M. Cook, The Persian Empire, New York, 1983, p. 8


[3]. گزنفون، کوروش‏نامه‏، ترجمه: رضا مشایخى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى‏، 1386، ص 4.

[4]. دکتر رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، تهران، انتشارات طهوری، 1382. ص 27.

[5]. رقیه بهزادی، همان.

دکتر عباس قدیانى، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، تهران‏، انتشارات آرون‏، 1387، ج 2 ص 722-723


خطر سکولار شدن حزب اللهی ها

| دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ | ۰ نظر



خطر سکولار شدن حزب اللهی ها 


حزب اللهی منزوی 



شاید این عنوان، باعث تعجب و حتی اعتراض حزب اللهی ها شود که مگر امکان دارد یک حزب اللهی سکولار شود؟

 اما تا پایان این متن می توان تامل کرد.

سکولاریسم یعنی جدایی دین از عرصه اجتماعی که سیاست یکی از زیرمجموعه های آن(اجتماع)است. 

به اشتباه فکر میکنیم که سکولار کسی است که اجازه ورود دین به عرصه سیاست را نمیدهد و مانع می گردد تا دین حکومت کند.

 اما این تعریف و برداشت ناقص و مبهم است به این دلیل که سیاست ذیل امور اجتماعی تعریف می شود.

سکولاریسیم یعنی خانگی کردن دین، اگر بخواهم ساده تر توضیح بدهم یعنی دین برای خانه و مسجد و محافل خصوصی است نه بطن و مرکز جامعه.

حالا بیایید خطر را احساس کنیم، شخص و خانواده حزب اللهی با تصورات اشتباه ناخودآگاه در حال منزوی کردن دین است بدون آنکه از خطرات آن آگاه باشد.


به این رفتارها دقت کنید. منظور در اینجا فرد نیست بلکه عموم حزب اللهی هاست.


1_حزب اللهی ها برای فرزندانشان دنبال مدرسه خاص هستند که جو 

مناسب داشته باشد و فرزندشان در یک محیط یکدست تربیت شود


2_حزب اللهی ها پارک نمیروند یا اگر بروند دنبال پارکی هستند که جو آن حزب اللهی باشد.


3_حزب اللهی ها سینما نمیروند اگر هم بروند فقط برای فیلم ها ارزشی میروند.


4_حتی حزب اللهی ها برای عزاداری هم به هیاتهایی میروند که مردم عادی کمتر میروند.


5_حزب اللهی ها از لحاظ شغلی هم حتی به بسیاری از نهادها و ادارات علاقه ندارند و دنبال عضویت در نهادهای ارزشی هستند و عملا دانشگاه، آموزش پرورش و نهادهای مهم دیگر از حضور عنصر حزب اللهی اثر گذار خالی میشود 


و دهها نمونه دیگر که حتی در رفتارها و منش های فردی هم میتوان این رگه ها را ملاحظه کرد.


استدلال اصلی حزب اللهی ها این است که محیط سالم نیست و برای حفظ دین خود مجبوریم محدود به جامعه بسته مدنظر خودمان باشیم. در واقع ناخواسته حزب اللهی ها در حال به کنج کشیدن دین هستند، یعنی ما خودمان زندگی خودمان را در محیط سالم مدنظر خودمان ادامه دهیم، سایرین هم در همان محیط و سبک زندگی خودشان.

بخاطر همین است وقتی وارد بسیاری از عرصه ها و محیط میشوید،هیچ اثری از حزب اللهی نیست، به ویژه در زمینه تعلیم و تربیت در دانشگاه و مدرسه بعنوان معلم یا استاد.

حزب اللهی ها چه از این متن خوششان بیایید چه نیایید، به آفت بزرگی مبتلا شده اند و باید به نگاه آسیب شناسی به این متن توجه کنند. اینکه چاره کار چیست در قسمت بعد به آن می پردازیم.


علیرضا زادبر 




فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم به قصد لذت

| يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ | ۰ نظر



  بررسی فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم به قصد لذت با یک پرسش و پاسخ اساسی و منطقی ⁉️


❔ سؤال : 



چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟


✏️ پاسخ : 


نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره می شود:


❶ می بینی ، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچارافسردگی میشوی…!


❷ می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی، 

ازدواج میکنی، طلاق می دهی.!


❸ می بینی ، دلت اسیر او می شود، و از یاد خدا غافل می شوی، از عبادت لذت نمی بری.!


❹ می بینی ، با همسرت مقایسه می کنی،ناراحت می شوی، بداخلاقی می کنی.!


❺ می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی،

در نظر دیگران خوار می گردی.!


❻ می بینی ، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی، 

دچار گناه میشوی.!


 لذا اسلام در یک کلمه می گوید :

نگاهت را از جنس مخالف نگاهدار

تا دلت آرام باشد .


بمباران ایران با فیلم های پورونو و مستهجن

| يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ | ۱ نظر
نسخه داوکینزی هجوم علیه ایران هم رسید.

آتئیست ها می گویند که ما به عقاید کسی کار نداریم و انسان باید آزاد باشد.

اما جناب ریچارد داوکینز این حرف رو کاملا نقض می کند.

آقای داوکینز می گوید:
برای اینکه ایران نیز بی دین شود باید آنرا با فیلم های پورن و مستهجن بمباران کنیم.
 
‼️پس مسلمانان هوشیار باشید که هجمه واقعا شروع شده و وقت خود را این قدر با آتئیست ها به هدر ندید چون سلاح آن ها به گفته خودشان فیلم های مستهجن است نه عقل و منطق ⁉️

منبع: روزنامه independent انگلیس👇👇



مسلمان شدن اختیاری ایرانیان

| يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ق.ظ | ۰ نظر


.

اسلام اختیاری ایرانیان امری است که امروزه دانشمندان و تاریخ‌پژوهان بزرگ دنیا پذیرفته‌اند

.

حتی دانشمند تاریخنگار زرتشتی، جمشید گرشاسب چوکسی، که ساکن بریتانیا است، نیز بر اسلام اختیاری ایرانیان اقرار کرده است.

.

http://www.adyannet.com/tags/اسلام-اختیاری-ایرانیان

. .

بسیاری از ایرانیان، مسلمان نشدند و جان و مال و ناموسشان از دست نرفت.

.

اصلاً اهل کتاب در فقه اسلام، می‌توانند به شرط پرداخت مالیات (جزیه) و تعهد به رعایت آرامش و احترام به قوانین، بر دین خود بمانند و در انجام مناسک دینشان آزادند.

.

همانطور که امروزه نیز حدود پانصدهزار ایرانی در داخل کشور، پیرو 3 دین مسیحیت، یهودیت و زرتشتی هستند. .

اگر اجبار بود، همین تعداد نیز باید مسلمان می‌شدند.

.

در مصر میلیون‌ها مسیحی وجود دارد و در سایر کشورهای مسلمان به همین گونه.

حال عده ای مثلا روشنفکران باستان گرا مدعی هستند ایرانیان به اجبار خلفا مسلمان شدند


درحالی که خلفا مخالف مسلمان شدن ایرانیان بودند چون در صورت اسلام آوردن ایرانیان نمیتوانستند از ایرانیان جزیه بگیرند

.

باستانگرایان بی‌انصاف مدعی شده اند که عرب‌ها در فتح شهرها، کتابخانه‌ها را به آتش می‌کشیدند.

.

درحالیکه چنین سخنی صحیح نیست.

.

حتی دکتر_زرینکوب که خود از مروّجین این دروغ بود، در نهایت در سال 1348 (پیش از انقلاب) به اشتباه بودن این حرف اقرار کرد:

.

«روایتى هم که گفته‏‌اند کتابخانه‌ی مداین را اعراب نابود کردند، ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازه است. آنچه هم بیرونى ‏راجع به نابود شدن کتب خوارزمى گفته است، مشکوک است و شواهد تاریخی که صحت این گفته هارا ثابت کنند یافت نشد».

.

سند: عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران: انشارات امیرکبیر، 1391. ص 36، انتهای فصل هفتم: کتاب‌ها و کتابخانه‌‏ها (این کتاب در سال 1348 نوشته شد).

.

شهید_مطهرى نیز در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» ماجراى کتاب‌سوزى را با اسناد و دلایل قاطع رد کرده است و باستانگرایان هیچگاه نتوانستند دلایل ایشان را نقض کنند. همین امر نشانگر ضعف منطقى و بى‌انصافى باستانگرایان است.

.

.

________________________________


خانه سازی باید از روستاها شروع شود

| جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ | ۰ نظر



سخنرانی امام  در 24 خرداد 1358


امر خانه سازی  برای  مستضعفین  می بایست  از روستاها آغاز شود تا نه  تنها جلوی  مهاجرت  بی رویه  روستاییان  به  شهرها گرفته  شود، بلکه  عده ای  که  قبلا مهاجرت نموده اند با توجه  به  تسهیلاتی  که  فراهم  خواهد آمد، به  قطبهای  کشاورزی  و دامداری جذب  شوند.


صحیفه امام خمینی(ره)  جلد 8  ص 153


آنچه باید درباره فتح ایران توسط مسلمانان بدانیم

| پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ق.ظ | ۱ نظر

🔵 آنچه باید درباره فتح ایران توسط مسلمانان بدانیم 🔵


🔶 آیا میدانید نقطه شروع جنگ اعراب و ایران،⚔ توسط خود حکومت ساسانی بود؟ ایرانیان مسلمان شده شهرهای مرزی، مورد آزار و اذیت حکومت قرار گرفتند و سرکوب خونین قیام آنها، توسط ساسانیان باعث گسترده شدن نزاع شد و  حکومت ساسانی، لشکری عظیم برای جنگ مسلمانان تدارک دید.


✍ (Homa Katouzian, The Persians: Ancient, Mediaeval and Modern Iran, p.۶۵-۶۶,) 


🔶 آیا میدانید در اولین و معروفترین نبرد بین ساسانیان  و مسلمانان، یعنی جنگ قادسیه، پس از 4 روز جنگ و با کشته شدن 4 سردار بزرگ (پهلوان) ساسانی و بر اثر طوفان،پایتخت زمستانی ساسانی یعنی تیسفون (مدائن) فتح شد و یزدگرد سوم، شاه ایران، به جای مقاومت، فرار کرد.

✍( آناهیتا، پنجاه گفتار پورداود،۱۳۴۳: 377)


🔶 آیا میدانید در نبرد قادسیّه، چهارهزار ایرانی به سپاه عرب پیوستند. آنها با سخنرانی سلمان فارسی، شیفته برابری طلبی اسلام شدند و دست از جنگ کشیدند و در مدائن، با نان و خرما از سپاهیان مسلمان، پذیرایی کردند. 

✍(جعفریان, تاریخ تشیع در ایران: 113)


🔶 آیا میدانید ایرانیان که خسته از ظلم و ستم ساسانیان بودند، خودشان با کمک اعراب فرمانروایان ظالم و ناتوان خود را به زیر کشیدند؛ و حتی سران نظامی و شهری یزدگرد هم او را تنها گذاشتند. برخی شهرهای ایران همچون اصفهان و قزوین، بدون هیچ مقاومتی، سپاهیان مسلمان را پذیرفتند و تنها در برخی شهرها، از سوی اشراف و موبدان، مقاومتهایی صورت گرفت. 

✍(Homa Katouzian, Iranian History and Politics: p. 25)


🔶 آیا میدانید ضعف و ناتوانی ساسانیان بحدی رسیده بود که در ظرف ۴سال از قتل خسرو پرویز تا پادشاهی یزدگردسوم، ۱۲پادشاه به روی کار آمدند و با قتل یکدیگر کنار می رفتند.

✍(آژند، ایران باستان، 1385: 175)


🔶 آیا میدانید حکومت ساسانی مردم ایران را به 4طبقه تبعیض آمیز، تقسیم کرده بود، که هیچ کس حق نداشت از طبقه خود بالاتر رود. زمینهای کشاورزی، باغ ها و.. در انحصار اشراف و اعیان بود.  و بجز طبقه ممتاز، مردان، زنان و دختران، حتی حقّ خواندن و با سواد شدن را نداشتند.

✍(کریستن سن،ایران در زمان ساسانیان،1367: 118)


🔶 آیا میدانید یزدگرد سوم،نه بدست اعراب و مسلمانان و.. بلکه بدست آسیابانی ایرانی که از ستمهای او به ستوه آمده بود،کشته شد .


🔶 آیا میدانید بیشتر اغراق ها و بزرگنمایی های دروغ درباره جنایات اعراب در ایران، و حتی حضور حسنین(ع) به نقل از تاریخ طبری و امثال آنست، که از دروغگوترین مورخان تاریخ است و بیشتر روایان کتابش، اصلا وجود خارجی نداشته اند.


 🔶آیا میدانید ادعاهای اسلام ستیزان، همچون کتاب سوزی و ویرانی بناها و..⚒ توسط مسلمانان، هیچ منبع معتبری ندارد و علاوه بر دهها آتشکده و ابنیه تاریخی و .. هنوز که هنوز است حتی کاخ یزدگرد (طاق کسری) باقی مانده.

✍(زرین کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۶)


🔶 آیا میدانید خلفا مخالف مسلمان شدن ایرانیان بودند، چون دیگر نمیتوانستند از آنها جزیه (مالیات اسلامی) بگیرند و حدود 400 سال طول کشید تا اسلام در سراسر ایران پذیرفته شد و ایرانیان هرگز با زور شمشیر،  مسلمان نشدند.


🔶 آیا میدانید اگر بنا باشد تنها این وقایع را، معیارعرب ستیزی قرار دهیم پس ما هم باید منفور اعراب باشیم چرا که جنگهایی علیه آنان داشتیم، 👈خسروپرویز به خاطر تصاحب یک زن زیبارو، 12هزار سپاهی را به حیره عراق برد، پدر دختر را کشت، ولی مردم مقاومت کردند و او را شکست دادند.


🔶 آیا میدانید پادشاهان ایران با کشورها و ملتهای مختلف،از ترکها گرفته تا رومیها و یونانیها و روسها و هندوها و... صدها جنگ داشته اند،که اگر بخواهیم بخاطر آنها، به ملتهای کنونی شان کینه بورزیم، دیگر ملتی نمیماند که با آن دوست باشیم؟!

و ضمنا ما وکیل مدافع اعمال و ستمهای پادشاهان مان نیستیم.


🔶 آیا میدانید اسلام ستیزها، بر جنگ (یا همان فتح) ایران توسط مسلمین تمرکز میکنند تا با زنده کردن جنگ عرب و عجم و تحریک حس نژادپرستی، ما را نسبت به اسلام و مسلمانان، بدبین کنند، سرگرم نزاعهای داخلی شویم و از دشمنان اصلی خود (اسرائیل و امریکا) غافل شویم.


🔶 آیا میدانید شکست نظامی ساسانیان، برای ایرانیان آزادی به ارمغان آورد. پس از اسلام، نخبگان ایرانی ظهور کردند که به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی اسلام کمک نمودند.


آیا میدانید اگر اسلام وارد ایران نشده بود، معلوم نیست ما تا چندین قرن، حتی سواد نداشتیم،چه رسد به دانشمندان پرشمار و یک تمدن پیشرفته.



نکته های پنهان زبان اداری

| پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۸ ق.ظ | ۰ نظر

.

🔴❌ این زبان عجیب از کجا آمده است ؟!


🔵❌ وقتی می‌خواهید از دستگاه‌های عابر بانک، پول بگیرید، روی صفحه می‌نویسد:

"دستگاه در حال شمارش وجه می‌باشد."

❌ این یعنی: دستگاه دارد پول می‌شمارد.


❌ روی برخی پل‌های عابر پیاده نوشته شده: " تکدی گری، چهره شهر را زشت می‌کند."


❌ این یعنی: گدایی چهرۀ شهر را زشت میح‌کند.


❌❌ راستی این زبانِ عجیب از کجا آمده است؟ در میان هفتاد میلیون مردم ایران، آیا حتی یک نفر هم هست که به "پول" بگوید: "وجه"؟ یا به پول گرفتن، بگوید: دریافتِ وجه؟


❌ آیا یک نفر ایرانی پیدا می‌شود که به "گدایی" بگوید: " تکدی گری"؟


❌ کسانی که این زبان را به زبان طبیعی مردم ترجیح می‌دهند، اسم آن را گذاشته‌اند "زبان اداری" و خیال می‌کنند که اگر به زبان رایج مردم بنویسند، نوشته‌شان رسمی و اداری نخواهد بود.


❌ پیش از ادامۀ سخن چند جملۀ اداری را با هم بخوانیم:


👈"اسقاط کافۀ خیارات متصوره از طرفین متعاملین، به عمل آمد، علی‌الخصوص خیار غبن، اگر چه فاحش باشد."


❌ این جملات را در اسناد معاملات می‌نویسند و خیال می‌کنند که به این ترتیب از اصطلاحات تخصصی اداری و حقوقی استفاده کرده‌اند. بی آن که فکر کنند کسی به این زبان حرف نمی‌زند و کمتر کسی است که معنای این جملات عجیب و غریب را دریابد.


❌ "زبان اداری" بازماندۀ نثر منشیانۀ قدیم  و یکی از مظاهر سلطه_جویی و استبداد دیوانی است. وسیله‌ای برای حفظ اقتدار نظام_اداری و فاصله گذاری میان مردم و کارگزارانِ_اداری و قرار گرفتنِ مباشرانِ بورکراسی در موضع برتری، به گونه‌ای که مراجعان به دستگاه اداری، تصور کنند که آن کسی که پشتِ میز نشسته است از آنان برتر است و حق در همه حال با اوست، چون پشت میز نشسته است و زبان اداری بلد است.


❌تعابیرِ برساخته‌ای مانند: "به پیوست ایفاد می‌گردد"، "ابتیاع  فرمایید"، "اطلاع حاصل شد"، "امر به ابلاغ فرمایید" و ده‌ها اصطلاح من درآوردی دیگر، نه فقط به قصد درازنویسی و تکلف_زبانی است، بلکه مقصود اصلی از کاربرد این زبانِ دروغین و بی هویت، اعلام برتریِ نظام اداری و کارگزاران اداری است بر دیگران.


❌ حاصل این برتری جویی ، تحقیر و از میدان به در کردنِ #مردم، آن است که مراجعه کننده، که به زبان بوروکراسی، می‌شود: "ارباب رجوع!" نه در موضع " ارباب" و صاحب حق، که در موضع برده و بندۀ مطیعِ نظام اداری قرار می‌گیرد.


❌ جملات آمرانه‌ای از این قبیل: "از تمام صفحات شناسنامه‌ات چهار سری کپی بگیر!" "کپی تمام صفحات سند منزل را بیاور!" "این نامه را ببر طبقۀ هفتم برای امضاء بعد ببر طبقۀ زیر زمین برای ثبت دبیرخانه، بعد بیاور همین جا!"

این جملات آمرانه، و بسیاری از فرمان‌های غیر معقول و غیر منطقی، که به عنوانِ "روال اداری" شناخته شده‌اند، در واقع برای مرعوب کردنِ مردم و راندن آنان به موضع «انفعال و تسلیم» در برابر «سلطۀ دیوانی» است.


❌ در یکی از دانشگاه‌ها، دو اتاق مجاور هم بود که دانشجویان، باید به ترتیب پرونده‌شان را به آن دو اتاق می‌بردند. درِ یکی از اتاق‌ها بسته بود. (درِ اتاق در زبان اداری می‌شود: دربِ اتاق!) روی درِ بسته نوشته بود: مراجعه از حیاط دانشگاه.

دانشجویان باید مسیری طولانی را زیر آفتاب می‌رفتند و بعد زیر پنجرۀ آن اتاق، در آفتابِ گرم تابستان، می‌ایستادند تا نوبت‌شان شود.

از مسئولِ آن اتاق پرسیدم: چرا همین درِ داخلِ ساختمان را باز نمی‌کنید که دانشجوها راحت باشند و زیر آفتاب نمانند؟

فرمود: دانشجو اگر راحت باشد، پررو و پرتوقع می‌شود.


❌ طراحی زبانِ اداری و روال اداری، بر اساس همین #منطق است که، مردم پررو و پرتوقع نشوند.


❌ زمانی قرار شد کارت ملی، جایگزین شناسنامه شود، تا سند هویت افراد همیشه همراه‌شان باشد، و یک شمارۀ اختصاصی (کد ملی) نشانگر هویت شخص باشد. 


❌ همین کارت ملی که در ظاهر برای سهولتِ کار اداری و راحتی مردم طراحی شده بود، دستاویزِ جدیدِ سلطه جویانِ اداری شده است. حالا کپی تمام صفحات شناسنامه و کپی پشت و روی کارت ملی و اصل شناسنامه و اصل کارت ملی و نیز کد پستی منزل و محل کار برای هر نوع کار اداری، ضروری است!


❌ «مردم» ، صاحبان اصلیِ دستگاه اداری‌اند و تمام ساختمان‌ها و اتاق‌ها و میزها و پست‌های اداری، با پول مردم ساخته شده و باید در خدمت مردم باشد، اما کسی که پشتِ میز نشسته و "زبانِ اداری" بلد است و از مقررات اداری سر درمی‌آورد، خود را در موضع برتری می‌بیند و برای حفظ این برتری، و جلوگیری از پررو شدن و پرتوقع شدنِ مردم، هر روز ترفندِ تازه‌ای به کار می‌بندد.

🤔🤔

دکتر اسماعیل امینی



دامپینگ

| سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر


دامپینگ چیست؟!


یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.

خوشحالید نه؟  

فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت  سالیان را از دلش در می آورد. 

چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند. 

دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود. 

چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش. 

سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است. 

سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند! 

این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!   

از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود. 

نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد! 

اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما می فروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید 10 هزار تو.من مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است.

همه باید قیام کنیم دین ما دین حرکت است

| يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ب.ظ | ۰ نظر


درباره نماز نمی‌گویند: نماز بخوان! می‌گوید: «أَقِیمُوا الصَّلاة»، نماز را به پا دارید، اقامه، قیام. 

 همه‌‌ی واژه‌های دین، کلمه‌ی قیام در آن نهفته شده است. مثلاً به پیغمبر می‌گوید: «قُم» باید قیام کنی. به حج می‌گوید: «قیاماً» به نماز می‌گوید: «أَقِیمُوا» به قیامت «قیامة» می‌گویند. به امام زمان قائم می‌گویند.به کتاب گفتند: «کُتُبٌ قَیِّمَةٌ» (بینه/3) این خودش یک نکته است. که تمام دین ما از رهبر ما که حضرت مهدی(علیه‌السلام) که لقبش قیام هست، تا حرکت پیغمبر را که می‌گوید: «قُمْ فَأَنْذِر» (مدثر/2) پیغمبر باید قیام کنی. تا روز قیامت که قیامة است. قیاماً، اقیموا، قیما، قائم، همه‌ی این‌ها یعنی دین ما یک دین حرکت است. بنشین و چرت بزن و بی‌خبر باش نیست. بلند شو و بجوش و بپا و بدو!!! حرکتش را هم می‌گوید: حرکت هیجانی! نه شل شلی! «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ» (جمعه/9) بدو! «سارِعُوا» سرعت بگیر، چرا شل راه می‌روی؟ «سابِقُوا» سبقت بگیر! «سارِعُوا»، «سابِقُوا» و «فَاسْتَبِقُوا»...