پاسخ به شبهه18 خیانت سلمان به ایرانیان
⛔⛔متن شبهه
"خیانت سلمان به ایران: پس از درگذشت پیامبر اسلام در زمان \"عمر بن خطاب\" او به یاری لشگر اعراب تدارک و استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به اطلاع خلیفه عمر رسانید و از آنجا که از صحابه ی نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت. در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای شهر تیسفون فائق آمدند. پس از جنگ و بازگشودن کتابخانه ها، سلمان، عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت و این جمله از زبان عمر برخاست:«هر آنچه در این کتابهاست یا در قرآن هست که دیگر نیازی به آن نیست. یا در قران نیست که کفر است. پس همه ی این کتابها را بسوزانید!» \"به نقل از تاریخ طبری\" سلمان در جنگهای قادسیه و نهاوند و فتح تیسفون و مدائن فرمانده ی سپاه اعرا ب بود و از تمام نقاط ضعف و قوت سپاه ایران اطلاع داشت اعراب که از دیدن فیل ها در سپاه ایران به وحشت آمده بودند به پیشنهاد سلمان که نقطه ضعف فیلها زیر شکم و خرطوم آنهاست! با سنگ به جان فیلهای سپاه ایران افتادند و آنها را سرنگون کردند. پس از فتح مدائن او درفش کاویانی و فرش بهارستان (فرش معروف منسوب به خسرو پرویز که تار و پودی از ابریشم و طلا و نقره داشت و مزین به جواهرات گرانبها) و تاجهای پادشاهان را که پنهان شده بود تقدیم اعراب کرد. صدمات جبران ناپذیر حمله اعراب و همچنین به یغما رفتن میراث گرانبهای ایران و نابودی بسیاری از دودمان های ایرانی و به فروش رفتن دختران و زنان ایرانی بعنوان کنیز در بازار برده فروشان عربستان (حجاز) یعنی حقارتی که ایران در هیچ دورانی آنرا به خود ندیده بود همه و همه حاصل کینه توزی و خیانت سلمان به میهن خویش بود و بس! وگرنه اعراب تازی هرگز خواب فتح ایران را هم نمی دیدند.
یکی از اصلی ترین علل حمله ی اعراب اختلاف میان دربار و حکومتیان بود و ضعیف شدن قلب سپاه بدلیل جنگ ۲۷ ساله با دولت بیزانس (یونان) که اینهم توسط سلمان به اطلاع عمر بن خطاب رسیده بود!
سرانجام سلمان؛
پس از فروکش کردن جنگ، سلمان فارسی (روزبه) حکومت تیسفون را در دست گرفت. وی با دیدن جنایات فجیع اعراب و پیامدهای خیانت وی در حق هموطنان بی گناهش که حاصل کینه توزی او با دربار بود اندوهناک گشت و در پی جبران برآمد ولی دیگر دیر شده بود. وی تا پایان عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش را در دروازه ی تیسفون که محل رفت و آمد بود دفن کنند تا با گذر کردن مردم از روی قبرش به آرامش برسد و جبران خیانتش شده باشد. با شنیدن این داستان و همچنین داستان حمله ی اسکندر که آن نیز با خیانت یک ایرانی سبب پیروزی اسکندر گشت، این تاریخ است که به ما یادآور می شود که ایرانیان همیشه قربانی خیانت خود بوده اند! و این بود داستان تلخ مردی که ایرانیان به او افتخار می کنند و او را اسطوره "….
👈👈 پاسخ شبهه
1⃣ ابتدا بهتر است با شناخت سلمان فارسی علت حمله های ناجوانمردانه بسمت صحابه وفادار پیامبر را بیان نماییم.
💥💥سلمان فارسى یکى از مشهورترین صحابه ی پیامبر خدا «صلى الله علیه وآله» و از شخصیتهاى بسیار بزرگ اسلام است. وى اصالتا ایرانى و دهقان زاده و نام اصلى اش «ماهبه» یا «روزبه» و نام پدرش «خوشبودان یا بوذخمشان اسپهانی» است.(۱)
💥💥در کودکى در مناطقی رشد یافت که مهد سه دین مهم آن روز بود که عبارتند از: مسیحیت نسطوری، زرتشتی و مانوی. آمده است که وی به دین عیسوى گرایید.
برخی معتقدند چون وی از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر اسلام نزدیک شده است، خانه پدر را ترک گفت و در جستوجوى آن پیامبر به سفر پرداخت.
برخی نیز علت مسافرت و خروج وی از ایران را یافتن شخصیتی نیرومند دانسته اند که بتواند نظام ظالم و ستم پیشه ساسانی را براندازد. (۲)
💥💥در جستجو پیامبر در بلاد عرب به اسارت قبیلهای به نام «بنىکلب» درآمد. مدتی بعد مردى از قبیله «بنىقریظه»او را خرید و به یثرب (مدینه) برد. در این شهر، از ظهور پیامبر خدا صلى الله علیه وآله آگاه شد و چون گفتهها و نشانههایى را که از کشیش مراد خود شنیده بود، در آن حضرت دید، به زودى اسلام آورد. رسول اکرم صلى الله علیه وآله او را از مالک یهودیاش خرید و آزاد کرد. از آن موقع سلمان ملازم رسول صلى الله علیه وآله بود و نزد او منزلتى خاص یافت.
💥💥از جمله اقدامات به یادگار مانده از وی، پیشنهاد کندن خندق در غزوه خندق یا جنگ احزاب می باشد. کندن این خندق در باز داشتن تجاوز مشرکان به شهر مدینه اثرى بزرگ داشت.(۳)
💥💥 بعد از رحلت رسول خدا او نزد امام على علیه السلام نیز منزلتى بزرگ داشت. حضرت على علیه السلام، سلمان را دریایى مى دانست که قعرش دست نایافتنى است.(۴)
💥💥درباره ی شخصیت سلمان روایات فراوانی وجود دارد:
الف. سلمان از ما اهل البیت است.
ب. سلمان دریای علم است.
ج. اگر دین در ثریا باشد سلمان آن را به دست می آورد.
د. سلمان بهتر از لقمان حکیم
است.
ه. ایمان ده درجه دارد. مقداد در درجه هشتم، ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم است.
و. به سلمان، سلمان فارسی نگویید، بلکه سلمان محمدی بگویید.
ز. سلمان، محدث بود.
ح. سلمان، اسم عظیم تعلیم دیده بود.
ط. کسی فقیه تر از سلمان نبود.(۵)
2⃣ اصل لشکرکشی های خلفا به دلیل غصب خلافت مورد قبول نیست و حضرت علی صلوات الله علیه و فرزندانشان در هیچکدام شرکت نداشتند.
❌این شبهه در مطلب شماره (۷۲): بررسی افسانه فرماندهی حسنین علیهماالسلام در جنگ اعراب به ایران!!! بررسی گردید.
👈اما حضور برخی یارانشان چون جناب سلمان در این جنگها، بدلیل پیشگیری از رفتارهای افراطی و خارج از قواعد اسلامی از سوی سپاه خلفا با مردم سرزمینهایی همچون ایران بوده است.
3⃣ جناب سلمان سالها در ایران نبوده و اسرار سپاه ایران را هم نمی دانست! ایشان بدلیل حمایت از ولایت مغضوب خلفا بود و انتسابشان به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی علیه السلام برای رفع مشکل مردمش بوده است.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3718
4⃣ دلایل اصلی استقبال مردم ایران از مسلمانان و شکست ساسانیان:
🔸 ظلم، ستم و فساد شدید دستگاه حکومتی
🔹 سختگیری شدید به قاطبه ی مردم در حکم نوکران حکومت
🔸 اختصاص همه ی امتیازات مادی و معنوی به طبقه حاکم و ثروتمند
5⃣ سلمان فارسی با خیرخواهی و تدبیر خود از خونریزی و جنگ جلوگیری نمود و دو شهر مدائن و تیسفون که سالها پایتخت ساسانیان بود، بدون درگیری تسلیم لشکر اسلام شدند.
6⃣ قوانین اسلام و سیره پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله مسلمانان را مجاز به کشتار و تعدی و ستم در جنگها نمی داند و رفتار آنها بر همین مبنای دینی بوده که این مورد در آیات و روایات مشهود است و در تاریخ نیز ذکر شده است.
7⃣ فتح کتابخانه ها و آتش زدن کتاب ها در این جنگ واقعیت ندارد!
💢 تاریخ اصل وجود کتابخانهای را در آن زمان ایران ضبط نکرده چه رسد به آتش زدن.
💎💎 تا قرن هفتم (حدود ۶۰۰ سال پس از فتح ایران)، در هیچ مدرکی سخن از کتابسوزی مسلمین نیست و اولین بار درقرن هفتم بدون سند طرح شد و اعتبار تاریخی ندارد.
💎💎 حرکت شعوبیگری که به حرکتی ضد عرب بدل شد کتابها در معایب عرب نوشتند. اگر چنین نقطه ضعف بزرگی وجود داشت، محال بود شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند دربارهاش سکوت کنند.
💎💎 در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی هم بوده که از بین رفتن برخی از آثار بدلیل تحول اندیشه مردم با ورود تفکر و آثار غنی دوره اسلامی بوده است.
http://www.hawzah.net/fa/Book/View/0/23731
8⃣ فرمانده سپاه اعراب در جنگ با حکومت ساسانی و فتح ایران، سعد بی ابی وقاص بود نه جناب سلمان!
http://porseman.org/q/show.aspx?id=99178
9⃣ از چهار مورخی که ماجرای فرش بهارستان را ذکر کرده اند سه نفر یعنی: ابن اثیر، ابن کثیر و ابن خلدون ماجرا را از نفر چهارم یعنی ابن جریر (طبری) نقل نموده اند.
❌ ما قبلا در مطلب ۴۷: تاریخ طبری، دروغی آشکار و یا اسنادی بی شبهه؛ صحت مطالب تاریخ طبری را بررسی نمودیم.
⭕️همچنین طبری در دو روایت از سیف بن عمر آن را نقل نموده؛ در حالیکه علمای رجال اهل سنت به شدت سیف را تضعیف کرده و برخی او را متهم به حدیث سازی و حتی زندقه نموده اند! پس ماجرا فاقد اصالت است.
http://www.askquran.ir/thread4823-27.html
🔟 در رد ادعاهای شبهه همین بس که استقبال چشمگیر و با احترام ایرانیان در زمان بازگشت مجدد وی و استانداری مدائن، رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند که وی ایشان را نهی می نمود و در میانشان بدون محافظ تردد داشت.
http://www.jamnews.ir/detail/News/405666
1⃣1⃣ بیزانس پایتخت روم شرقی بوده، نه یونان!
و گزارش ضعف ساسانیان توسط عمال حکومت به خلفا می رسید، نه توسط سلمان که با دستگاه خلافت ارتباطی نداشت.
2⃣1⃣ وصیت ادعا شده از جناب سلمان وجود ندارد و ایشان در کمال احترام و توسط علی صلوات الله علیه کفن و دفن شدند.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa56357
3⃣1⃣ از سلمان فارسی کرامات بسیاری نقل شده که بیانگر مقام معنوی بالای وی می باشد؛ پیشگویی حوادث آینده؛ استجابت دعا، بروز کارهای اعجازگونه و ...
http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45266/23584
4⃣1⃣ رهایی اجداد ما از منجلاب ادیان تحریف شده آن دوران و ایجاد زمینه ی رشد و هدایت ما، مرهون تلاشهای جناب سلمان است.
در عظمت و شرافت این اسطوره ی انسانهای آزاده همین بس که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:«سلمان از اهل بیت ماست».
http://www.soalcity.ir/node/992
منابع:
۱. دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر, حاج سید جوادی و دیگران، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1381
۲. دایرة ال
معارف تشیع، ص262 ،263)
۳. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه: ابراهیم آیتی، ج1، ص 409)
۴. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص342)
۵. مجلسی، بحار الانوار، ج22 ص 31، 331، 341، 347،385 ؛ شیخ طوسی، اختیار مشایالرجال معروف به رجال کشی، ص6