قیام شاه اسماعیل صفوی و برخورد با کشتار شیعیان
به گزارش "اردبیل مهد تشیع "؛تشکیل حکومت شیعی وحدت ملی، در اوایل قرن دهم هجری و سده شانزدهم میلادی، یکی از رویدادهای مهم و از نقاط عطف تاریخ اسلام و ایران محسوب می شودچنان که بسیاری از صاحب نظران با اشاره به "تأثیر تعیین کننده ای که (تشکیل حکومت فراگیر شیعی) در سرنوشت ایران و سرزمین های اسلامی و معادلات جهانی "داشته، آنرا مهمترین واقعه جهانی در جغرافیای زمانی عصر صفوی می دانند.
در هر حال اقدام شاه اسماعیل صفوی در بنیانگذاری حکومت فراگیر شیعی در گستره ایران زمین سرآغاز تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران بود و موجب شد که استقلال کشور بر اساس مذهب رسمی شیعی و یک سازمان اداری متمرکز تامین شود و در حقیقت تشیع و ایران، فصل تازه ای از حیات خود را آغاز کند.
قیام شاه اسماعیل صفوی، که بسط تشیع به عنوان "مذهب حق" و تامین آزادی و امنیت شیعیان از اصلی ترین اهداف آن بود، قیامی بود که در طول قیامهای تاریخی شیعیان به وقوع پیوست. می دانیم که شیعیان و بخصوص سادات و علویان همواره تحت فشارها و آزارهای حکومت های ستمگر بودند و هر گاه شخصیتی از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پرچم قیام بر می افراشت، شیعیان گرد وی جمع شده و به مبارزه با ظالمان می پرداختند. در آن روزگاران زندگی بر شیعیان بسیار سخت بود. نگاهی به تاریخ و عملکرد حکومت های متعصب و ضد شیعه مانند غزنویان به خوبی نشان میدهد که شیعیان تا چه اندازه تحت فشار و آزار بوده اند. سلطان محمود غزنوی در حمله به ری که در آن روزگار از کانون های علمی و جمعیتی شیعه بود، دهها هزار تن از شیعیان را به تیغ و دار کشید و شاعرانی چون فرخی سیستانی نیز قصیده ها در این باره سرودند. چنانکه در تاریخ مضبوط است، سلطان محمود هجوم به ری و کشتار شیعیان را از جنگ با کفار هند واجبتر میدانست! در قرون بعد، ظهور علمای بزرگی مانند خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی که با اقدامات فرهنگی و علمی و سیاسی خویش، محیط مناسبی برای فعالیت شیعیان فراهم کردند، باعث شد که زمینه لازم برای رشد و رویش حکومت شیعی به وجود آید. در چنین زمینه ای بود که قیام شاه اسماعیل به وقوع پیوست. چنانکه میدانیم قیام شاه اسماعیل از عقبه تاریخی و فرهنگی و تشکیلاتی برخوردار بود و اجداد وی در زمان حاکمیت سلاطین ضد شیعه در قالب و پوشش "تصوف و خانقاه" به ترویج مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و سازماندهی نیروهای شیعه مشغول بودند. شاه اسماعیل نیز همین روند را ادامه داد و در سال 905 هجری با هفت هزار تن از شیعیان رزمنده طوایف تحت ستم آناتولی و قفقاز و آذربایجان قیام خود را با هدف "ترویج مذهب شیعه"آغاز کرد.
شاه اسماعیل صفوی با ایمانی محکم به هدف خویش پرچم قیام بر افراشت. با اینکه بسیار جوان بود و نیروی قلیلی در قیاس با نیرو و قدرت حکام محلی در اختیار داشت، اما هرگز ذره ای تردید به خود راه نداد و با شجاعتی کم نظیر قیام خود را پی گرفت. او هرکز در قیام متکی به شمشیر نبود. نخستین اقدام او در مواجهه با حریفان زورمند، دعوت به حقیقت بود و اگر دشمن او به حقیقت می گروید، حاضر بود همان دشمن را که یاران و برادران او را کشته است، به سپهسالاری خویش برگزیند.
د رتاریخ آمده است: اسماعیل از آغاز، ترویج مذهب شیعه را سراوحه کار خویش قرار داد و سران دشمن را بدان دعوت می کرد. چون علی خان سلطان، کارگزار ترکمنان را که بسیاری از پیروان خاندان صفوی را به قتل رسانده بود، دست بسته نزد او آوردند، اسماعیل گفت : ای علی خان سلطان! من تورا سپهسالار خود می کنم به شرطی که "علی ولی الله" بگویی ...
شاه اسماعیل بعد از فتح شیروان (آران) به سوی آذربایجان حرکت کرد. الوند میرزا حاکم آذربایجان که احتمال می داد، شاه اسماعیل – که در آن زمان اسماعیل میرزا بود – به نبرد وی خواهد آمد، سپاهی سی هزار نفری فراهم کرد و نامه ای تهدید امیز به اسماعیل نوشت. الوند میرزپیش از آن برادر شاه اسماعیل را نیز کشته بود. شاه اسماعیل به نامه وی پاسخ داد و یاد آور شد که اگر کلمه طیبه "علی ولی الله" را بر زبان جاری کند، با او و تخت و ملک او کاری نخواهد داشت: مرا داعیه سلطنت و جهنگیری نیست و می خواهم دین آباء و اجداد و حضرت ائمه معصومین علیهم السلام را رواجی بدهم و تا جان داشته باشم در راه دین مبین شمشمیر بزنم که تا حق به مرکز خود قرار گیرد و می باید از روی صدق و صفا، دست به دامن پاک حضرت زده و زبان را به ذکر کلمه طیبه "علی ولی الله" جاری گردانی تا سعادت و پادشاهی به استقلال بوده باشد... و اگر این سعادت را در نیابی، از تو خون برادر بی گناه خود را می خواهم، تومیدانی، به هر روش که بهتر میدانی اعلام کن... (عالم آرای صفوی)
الوند میرزا حاکم آذربایجان با اطلاع از قلت سپاه شاه اسماعیل، با سی هزار تن به جنگ او رفت و در نهایت مغلوب شیعیانی شد که علیرغم قلت جمعیت، به نیروی ایمان و به عشق "حیدر کرار" می جنگیدند. در سال 907هجری شاه اسماعیل با ورود به تبریز، مذهب شیعه دوازده امامی را به عنوان"مذهب رسمی مردم ایران"اعلام کرد.س از تثبیت موقعیت دینی و موضع مذهبی حکومت، شاه اسماعیل اقدام به براندازی قدرتهای پراکنده داخلی نمود که هر از گاه سری تکان می دادند.
سیاستهای های حکومت صفوی به زودی به سراسر ایران تسری یافت و ناامنی های ناشی از قدرت های ملوک الطوایفی و قبیله ای که یادگاری از دوره مغول بود خاتمه گرفت و ایران جایگاه در خور شانی همچون دوران ساسانیان به دست آورد.تاسیس این حکومت شیعی،در حقیقت نقطه اوج نهضت هایی بود که به طرفداری از تشیع، علیه حکومت بنی امیه و بنی عباس و قدرتهای همسو با آنان در طول تاریخ صورت می گرفت، چرا که با سقوط دولت عباسیان در بغداد، زمینه ای فراهم شده بود و تاسیس حکومت شیعه توسط نهضت صفویه، ثمره سالها تلاش برای دستیابی به حکومتی شیعی بود.
پژوهشگران تاریخ صفویه در بررسی پیامدهای تشکیل این حکومت، جملگی متفق القولند که دو دستاورد عمده این سلسله مقتدر، "تشکیل نخستین حکومت شیعی در ایران" و "بازیابی هویت اصیل ایرانی" بوده است. این دو شاخصه مهم به قدری از اهمیت برخوردار است که بعدها، تمام حکومتهایی که در ایران بر سر کار آمده اند به نحوی مبلّغ جریان "تشیع" و "هویت ملی" بوده اند، حتی اگر تظاهر هم بود، خود را چنین می نمودند.مرحوم ملک الشعراء بهار با اشاره، به سیاست های مذهبی صفویه، تشیع را در پیشبرد اهداف مردمی حکومت صفوی موثر می داند و بر آرمان های شیعی به عنوان عاملی موثر در پیشرفت کار صفویه و انسجام ملی این حکومت تَاکید می کند. حقیقت این است که رسمیت یافتن تشیع در ایران به دست حکومت صفوی و به پرچمداری شاه اسماعیل جوان، به مردم ایران زمین، هویتی ممتاز و در عین حال متمایزداد و به عنصر تفکیک ناپذیر هویت ایرانی مبدل شد.
در پی رسمیت یافتن تشیع در ایران، کشور همسایه، دولت عثمانی سیاست های دشمنانه خود را به منظور تضعیف حکومت شاه اسماعیل صفوی آغاز کرد.
واقعیت این است که با روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی در ایران، با یزید دوم پسر سلطان محمد فاتح در عثمانی به سلطنت رسید. وی چس از نا امیدی در هلاک شاه اسماعیل، سفیری همراه با تحف و هدایای بسیار به ایران فرستاد و تشکیل حکومت صفوی را تبریک گفت.
روابط ایران و عثمانی بر مدار سیاست "کج دار و مریز" می گذشت تا اینکه شاه اسماعیل صفوی "شیبک خان"پادشاه ترکمنستان را به قتل رسانید.شیبک خان از مخالفان سر سخت شیعه و حکومت صفوی بود که با حمله های متعدد در نواحی مرزی ایران، دست به کشتار و غارت می زد و گستاخی ها و جنایتهای وی تا بدانجا انجامید که به مشهد نیز یورش برد و اهالی شهر را به جرم تشیع از دم تیغ گذراند و به استان قدس رضوی جسارت کرد. علی رغم همه جنایتهایی که شیبک خان ترک انجام داده بود، شاه اسماعیل نامه ای به وی نوشت و او را به مذهب شیعه و راه هدایت دعوت کرد، اما شیبک خان که مست از باده غرور و جهالت بود و با ده ها هزار نیرو که در اختیار داشت، تصور نمی کرد که شاه اسماعیل بتواند وی را شکست دهد.
وی در پاسخ به نامه محترمانه شاه اسماعیل، با بی ادبی وی را دعوت به نبرد دعوت کرد. اینجا بود که شاه اسماعیل به قتل این شرور جنایتکار که مورد حمایت دولت عثمانی بود همت گماشت، و با سپاه قزلباش که مردانی بسیار با ایمان و معتقد بودند به دفع شر شیبک خان رفت و با اینکه سپاه شبیک خان چندین برابر سپاه ایران بود، اما شاه اسماعیل پیشاپیش شیعیان به نبردی جانانه پرداخت و شیبک خان در حین فرار کشته شد و سپاهش منهزم و مقتول گردید. سلطان عثمانی که از شکست شیبک خان ترکستانی ناراحت و خشمگین بود، کاری از پیش نبرد. سران حکومت عثمانی به علل اختلافات درونی و با بهانه اینکه سلطان با یزید در مقابله با حکومت شیعه ایران ناکار آمد است، علیه سلطان با یزید شوریده و در یک توطئه او را برکنار و پسرش سلیم را به شاهی برگزیدند.سلطان سلیم مخالفت عثمانی با دربار صفوی را علنی ساخت و ابتدا به قتل عام شیعیان آناتولی پرداخت. علت قتل عام شیعیان بیگناه آناتولی توسط پادشاه ترکان عثمانی، نخست کینه عمیقی بود که سران حکومت عثمانی نسبت به شیعیان داشتند و دیگر اینکه وجود شیعیان در قلمرو حکومت عثمانی، بخصوص در مناطق همجوار با ایران را مایه نگرانی خود می دانستند و اینکه این شیعیان به طرفداری شاه اسماعیل قیام کنند، در اندیشه و نگرانی بودند، لذا حکم قتل عام شیعیان توسط سلطان سلیم صادر شد. به نوشته مورخان عثمانی چهل هزار شیعه توسط سربازان عثمانی قتل عام شدند.
ابوالفضل ادریس بدلیسی از شاعران فارسی گوی عثمانی و از طرفداران سلطان عثمانی، واقعه کشتار شیعیان آناتولی توسط سلطان سلیم را بدین گونه به شعر در آورده است:
فرستاد سلطان دانا رسوم دبیران دانا به هر مرز و بوم
که اتباع این قوم (شیعیان) را قسم قسم در آرد به نوک قلم اسم اسم
ز هفت زهفتاد ساله به نام بیارد به دیوان عالی مقام
چو دفتر سپردند اهل حساب عدد چل هزار آمد از شیخ و شاب
پس آنگه به حکام هر کشوری رساندند فرمانبران دفتری
به هر جا که رفته قدم از قلم نهد تیغ بر آن قدم بر قدم
شد اعداد این کشته های دیار فزون از حساب قلم چل هزار
آری سلطان سلیم عثمانی بیش از چهل هزار انسان بی گناه را به جرم تشیع از دم تیغ گذرانید و با این عمل، به شاه اسماعیل صفوی اعلام جنگ کرد. نسل کشی شیعیان توسط حکومت عثمانی (ترکیه فعلی) از بزرگترین جنایتهایی است که دولت عثمانی مرتکب شده است. درباره انجام این جنایت ننگین، مطالب زیادی در کتابهای تاریخی متعددی که توسط تاریخ نویسان درباری عثمانی در قرن دهم هجری و بعد از آن نوشته شده، آمده است. ثبت این جنایت ننگین (نسل کشی شیعیان) در تاریخ های عثمانی و ترک بدان جهت است که آنان، این جنایتها را برای خود "پیروزی" قلمداد می کردند و نمی دانستند که در گذر تاریخ، روزگاری خواهد رسید که این جنایتها، نه پیروزی که لکه ننگی بر پیشانی حکومت ترک عثمانی خواهد بود، لکه ننگی که هرگز پاک نخواهد شد.
جنگ سلطان سلیم و شاه اسماعیل که به جنگ چالدران – نحیه ای از توابع خوی - معروف شده از نقاط عطف تاریخ ایران در عصر صفوی و از حیث بررسی روند و گسترش آئین تشیع و سرنوشت روابط کشورمان با دول همسایه و غرب با اهمیت تلقی می شود.
سلطان سلیم در حقیقت با مشاهده روند رو به گسترش اقتدار حکومت شیعه ایران از یک سو و نفوذ مذهب تشیع در اعماق مردم ایران و دیگر نواحی همسایه، در صدد بر اندازی سلطنت شاه اسماعیل بر آمد.
سلطان سلیم عثمانی به خوبی به نقش شاه اسماعیل صفوی درتثبیت مذهب تشیع آگاه بود و تصور می کرد که با از بین رفتن شخص شاه اسماعیل، مذهب تشیع در ایران دچار ضعف خواهد شد. او می دانست که شاه اسماعیل آشفتگی سیاسی ایران را پایان داده و با جرات تمام، تشیع را مذهب رسمی ایران اعلام کرده است.
اگر چه اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، توسط شاه اسماعیل در نخستین سالهای سده دهم صورت گرفت، اما باید این واقعیت را فراموش نکرد که مذهب تشیع از سده های قبل در ایران رواج و رونق داشت و ملت ایران در علاقه مندی به اهل بیت (علیهم السلام) شهره بودند. وجود علمایی مانند خواجه نصیر الدین طوسی و تشکیل حکومت های ایالتی شیعه در نقاط مختلف ایران و اشتهار شهرهایی مانند ری و قم و کاشان به تشیع، قبل از قیام شاه اسماعیل صفوی به روشنی گواه گرایش مردم ایران به مذهب تشیع بود. و مهمتر از اینها بارگاه مقدس حضرت امام رضا (علیه السلام) ، بارگاه کریمه اهل بیت (سلام ا... علیها) و بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) در شهر های مشهد و قم و ری که همواره ملجا و زیارتگاه عموم ایرانیان و علاقه مندان اهل بیت پیامبر (صلی ا... علیه وآله) بودند، نشان های درخشان گسترش تشیع در ایران بوده است. با وجود چنین زمینه هایی بود که شاه اسماعیل صفوی توانست حکومت وحدت ملی شیعه را در سراسر ایران تشکیل داده و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) را مذهب رسمی کشور اعلام کند. این اقدام، حیات جدید ایران را آغاز کرد و مسیر کشور را به راهی انداخت که بی گمان تنها راهی است که می تواند ایران مستقل را در صحنه سیاست جهانی حفظ کند و نقش محوری آن را در منطقه استوار سازد.
کار شاه اسماعیل به عنوان پرچمدار هویت سیاسی – ملی ایران به قدری پر اهمیت است که مهمترین پیامد ظهور آن، شکل گیری ساختار سیاسی جدید برای ایران بود، با اقتداری در خور اعتنا. چرا که فقدان این شاخص های مهم در حکومت های پیش از شاه اسماعیل، بحران هویت عظیمی در قلمرو ایرانی پدید آورده بود. می توان به جرات گفت که نقش دولت صفویه در تدوین و تحکیم مبانی دینی حکومت ایران بسیار ارزشمند تر از سایر سلسله هاست. به عبارتی می توان حکومت صفوی را نقطه گاه تلاقی هویت دینی و ملی ساکنان ایران دانست. از ابتدای تشکیل حکومت صفوی، عمده تلاش هایی که علیه اساس این دولت صورت می گرفت، وحدت ملی و اندیشه شیعی آن را نشانه می رفت و به نوعی در صدد تضعیف پایه های اساسی آن بود.
البته افزون بر دولت عثمانی، برخی حکومت های طایفه ای از جمله ازبکان شیبانی نیز تهدیدی برای حکومت صفوی به شمار می رفتند. اتحاد عقیده و روش عثمانی ها با برخی از مخالفان داخلی،فرصت مناسبی پدید آورد تا برای مدت ها، عده ای بنای مخالفت با صفویه گذاشتند و در پی تضعیف این حکومت بر آمدند.
جالب است که بدانیم که دامنه این مخالفتها در همان زمان، پایان نگرفت و آن تلاش ها تا روزگار ما نیز تداوم یافت. یکی از نویسندگانی که در آثار خود بنای مقابله با صفویه گذاشته، احمد کسروی نویسنده معروف است.
وی با نوشته های خود درباره تبار صفویان، تخم تردید به اذهان می پاشید. نیز، ادوارد براون مستشرق و مامور اطلاعاتی مشهور در ضمن مکاتبات خود با علامه قزوینی، به ریشه کنی دستاوردهای دولت صفوی می پرداخت و نقش شاه اسماعیل را بسی کمرنگ جلوه می داد. دیگر مخالفان دولت صفوی و شاه اسماعیل، مدافعان اندیشه منحط "پان ترکیسم" هستند.
اینان بدون توجه به لشکرکشی و تجاوز سلطان سلیم عثمانی به خاک ایران و قصد وی برای نابودی حکومت صفوی، از اینکه شاه اسماعیل و ایرانی ها با این متجاوز جنگ کرده اند، ناراحت اند!! در باکو با توجه به اینکه شخصیت شاه اسماعیل یک شخصیت مذهبی و جهادی و الهام بخش برای شیعیان است،تلاش وسیعی صورت گرفته که شخصیت والای وی را در پوشش ایده منحط و ضد اسلامی "پان آذریسم" تحریف کنند و شاه اسماعیل صفوی را که بنیانگذار حکومت وحدت ملی شیعه در ایران آن روزگار (از دریای سیاه تا خلیج فارس) است و عمر کوتاه خود را صرف جهاد و جنگ در راه برپایی حکومت شیعه و ترویج مذهب اهل بیت (علیهم السلام) کرد، به عنوان فردی نژاد گرا و پان آذریست معرفی کنند!
البته علی رغم وجود تمامی این مخالفتها، پژوهشگران و اندیشمندان ظهور شاه اسماعیل صفوی و تشکیل دولت مقتدر و شیعی او را، نقطه عطف تاریخ ایران و سرآغاز فصل جدیدی در حیات شیعیان می دانند. اینک شاه اسماعیل به عنوان پرچمدار وحدت ملی مملکت شیعه در متون تاریخی سرزمین ما مطرح است.
شاه اسماعیل در جنگ چالدران که مهمترین نبرد او محسوب می شد، جوانی 28 ساله بود. در این جنگ، سپاه ایران که حداکثر بیست هزار نفر بود،به فرماندهی شاه اسماعیل در مقابل سپاه دویست هزاری ترکهای عثمانی شجاعانه جنگید. شاه اسماعیل در این جنگ نابرابر رشادتهایی از خود نشان داد که حتی در تاریخ عثمانی نیز ثبت شده است. در جنگ سپاه ایران با شمشیر و سلاحهای سرد می جنگیدند، در حالی که سپاه عثمانی به توپها و تفنگهای اروپایی مجهز بود، و این یکی از از مهمترین عوامل عدم موفقیت سپاه ایران در جنگ بود. با این حال سپاهیان دست از جان شسته ایران با فریادهای "یا حیدر کرار"، "یا علی"به دشمن تا دندان مسلح حمله برده و هزاران عثمانی متجاوز را به خاک و خون کشیدند. شجاعتهای شاه اسماعیل، زیباترین تابلو های این نبرد است. اغلب مورخان نوشته اند که شاه اسماعیل همراه با فوجی از قزلباشان (شیعیان دست از جان شسته) سپاه عثمانی را صف به صف شکافت و خود را به توپچیان عثمانی رساند و با شمشمیر زنجیرهای توپ ها را پاره کرد و سر از توپچیان ترک جدا کرد. این جنگ اگر چه در ظاهر به شکست سپاه شاه اسماعیل منجر شد، اما دیگر ترک های عثمانی و سلطان سلیم جرات تعرض به خاک ایران را از دست دادند. به نوشته مرحوم نسر ا... فلسفی، پس از شکست سپاه شاه اسماعیل در جنگ چالدران، اولباس سیاه پوشید و دستور داد بر پرچم های سپاهیان قزلباش، عبارت "القصاص"بنویسند.
شاه اسماعیل صفوی در شب دوشنبه نوزدهم رجب سال 930 قمری در قریه صائین سراب و در 38 سالگی در گذشت. در حالی که نام وی برای همیشه در تاریخ تشیع و ایران می درخشد. بررسی حرکت شاه اسماعیل در قیام و تشکیل حکومت، به روشنی حاکی از آن است که هدف اصلی وی از قیام، استقرارمذهب تشیع و تامین آزادی و امنیت شیعیان بوده است و تشکیل حکومت نیز در راستای همین هدف انجام گرفته است، چنانکه شاه اسماعیل خود نوشته است: "مرا داعیه سلطنت و جهانگیری نیست و می خواهم دین آباء و اجداد و حضرت ائمه معصومین علیهم السلام را رواجی بدهم و تا جان داشته باشم در راه دین مبین شمشیر بزنم که تا حق به مرکز خود قرار گیرد..."
- ۹۵/۰۴/۰۳