پاسخ به زیبا کلام تو یی که اسراییل را به رسمیت میشناسی
زیبا کلام:
اسراییل را به رسمیت می شناسم،زیرا سازمان بین الملل آن را به رسمیت می شناسد...!!
پاسخ
جناب زیبا کلام:
سازمان ملل ظلم در حقوق بشر کودکان یمنی را به رسمیت می شناسد،آیا شما هم به رسمیت می شناسید؟
شارون در نگاه سازمان ملل به رسمیت شناخته شد آیا شما این قاتل کودک کش وقصاب صبرا و شتیلا به رسمیت می شناسید
شما که سنگ حمایت از دموکراسی به سینه می زنید آیا آل های منطقه از جمله آل سعود و آل خلیفه را دموکرات می دانید ؟سازمان ملل آنها را به دموکرات می داند
جناب زیباکلام می دانید رئیس کمیته حقوق بشر در سازمان ملل کدام کشور است؟آیا این انتخاب بر حق است و شما هم به رسمیت می شناسید
جناب زیباکلام نهادهای بین المللی با لاف گزاف حقوق هسته ای ایران را به رسمیت نمی شناختند و در قبال ترور شهریاری ها و احمدی روشن ها سکوت کردند. شما هم سکوت می کنید و به رسمیت می شناسید؟
جناب زیباخیال در منطق حامیان کی مون ها حزب الله لبنان تروریست معرفی شده و می شوند آیا شما این ادعای خیالی را به رسمیت می شناسید
جناب زیبا کلام سازمان ملل نشان داده حیات کانگوروهای استرالیا برایش از خون کودکان سوری و فلسطینی و یمنی و..مهم تر است .برای شما چطور؟
جناب زیباکلام معیار حقانیت وجدان بشری خودتان است یا بی وجدان هایی که با چراغ سبز به اسرائیل فاجعه قانا و درعا رقم زدند
جناب زیبا کلام شما بهتر باید بدانید که مبانی حقوق بشر و حقوق بین الملل در اندیشه سیاسی غرب چیست؟
البته کاش به همان هم وفادار می ماندند
امروز سیاست عابربانکی آل سعود صدای ماکیاولیست ها را هم در آورده و مبنای مشروعیت و عدم مشروعیت بیانیه های سازمان ملل شده است..
و....
⭐⭐جناب زیباکلام گاهی که برخی از واگویه ها را از زبان شما که مدعی روشنفکری هستید می شنوم بیشتر به متن زیر که در فضای مجازی دست به دست می شود ایمان می آورم که می نویسند:
صد رحمت به روشنفکر اهل واشنگتن و پاریس!!
روشنفکر غربی منتقد علاجگر است و برای معضلات جامعه خودش، از جنس سنت و فرهنگ و مسلک خودش، علاج و نسخه دارد.
چشم و گوش روشنفکر غربی اهل پاریس به ترجمه ها و مقالات ممالک دیگر نیست که برای مردمش از دل آنها نسخه پیداکند. روشنفکر غربی از روشنفکری فقط ژست اش را به ارث نبرده است.
او فقط دنبال تعالی تمدن غربی خودش می باشد حتی اگر با ساختار حکومتی اش دچار مشکل باشد اما نگاه او تمدنی است و میخواهد برای دردهای تمدنی غرب راه چاره پیدا کند. در واقع او آینده نگر است و آینده را مهمتر از حال میداند. و طبیعتا درمان نیاز به زمان دارد.
اما روشنفکری در تاریخ ایران از صدر_مشروطه که پدر جد آنها سیدحسن تقی زاده دنبال این بود که از نوک پا تا فرق سر باید فرنگی شود تا امروز در دانشگاهها و فضای مجازی، صرفا نفی کننده هستند نه منتقد. کافی ست که کلامی، سخنی یا قانون و نظریه ای، قدری بوی اسلام و سنت و انقلاب بدهد، حال و هوای روشنفکر ایرانی بهم میخورد و حساس میشود.
انگار هر چه بیشتر اسلام و سنت ایرانی و انقلاب و جمهوری اسلامی را نفی کنی، پس روشنفکرتر هستی!
درحالی که روشنفکر و روشنفکران موجود، فقط و فقط غرغر میزنند
فقط ناله تکراری دارند از جنس همان حرفهای تکراری میرزافتحعلی آخوندزاده که پیش از مشروطه میگفت:
تمام مشکل ما از فرهنگ دین است.
روشنفکر ایرانی نبایست دردهای جامعه خود را هم از عینک غربی ها نگاه کند، اگر غربی ها علاج کار را در کنار گذاشتن دین از جامعه میدانند پس ماهم باید همان الگو و مسیری که آنها طی کرده اند، سپری کنیم.؟
روشنفکر نق نقو و غرغری ایرانی، در دانشگاه فقط نفی کردن را یاد گرفته است و مانند ضبط صوت تکرار میکند آن نشخوارهای فکری امام کانت یا امام فوکو را..
و هیچ گاه تجویز و نسخه ای ندارد، در خوشبینانه ترین حالت، مقالات و نظریات اوایل قرن20 اروپا را برای درد انسان ایرانی راهگشا می داند.
صد رحمت به آن روشنفکر اهل پاریس و واشنگتن که برای تعالی تمدن غرب جان میکند، جان میدهد و فقط تکراری ها را تکرار نمیکند تا جامعه را ناامید کند. سنت روشنفکری ما کاش در اینجا از غربی ها تقلید میکرد و با چشم خودش برای تمدن خودش از جنس خودش دنبال علاج بود.
م . ص. سلطان زاده
