انسانها دوست دارند چیزهایی بشنوند که میدانند! به یاد داشته باشید زمانی که به آنها چیزهاے جدید میگویید خوششان نمیآید.
علم آموزی یا تایید افکار خود؟
روشِ جستار های علمیِ مردم در کلام دیوید مک رینی
مـراقبــــــ باشید!
انسانها دوست دارند چیزهایی بشنوند که میدانند! به یاد داشته باشید زمانی که به آنها چیزهاے جدید میگویید خوششان نمیآید.
اطلاعاتِ جدید چیزی نیست که آنها واقعاً انتظار داشته باشند!
چیزی که مردم تصور میکنند آن چیزی ڪـه میخواهند خبرهای جدید است، اما در واقع چنین نیست، بلڪہ آن چیزی که آنها واقعاً میطلبند داستانهای قدیمی است...
همان چیزهایی ڪه تا حالا میدانستند، فقط همانها درست است.
آنها اطلاعات نمیخواهند بلکه تاییدات میخواهند!
این تقریباً همان توصیه ای است که بسیاری از سخنرانهای محبوب تلویزیونی (در تلویزیون ما آقای الهی قمشهای) همیشه به کار میبندند.
اگر پای صحبتشان بنشینید بعد از گذشتــِــ یک ساعت نمیتوانید بگویید آیا اساساً چیزی آموختهاید؟ چیزی به دانش شما افزوده شده؟
آنها از این شاخه به آن شاخه میپرند، یک سری اطلاعات در راستای تایید دیدگاههای عامیانهیِ مردم به آنها تحویـل میدهند، طوری که به هیچکس بر نخورَد.
همه از شنیدن سخنرانیِ آنها کیف میکنند، چون اطلاعاتشان تأیید شده است و چون هرگز فکری در ذهنشان به چالش کشیده نشده است.
طی دوران انتخاباتِ ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، پژوهشگری به نام والدیس کربس گرایشهای خریداران را در ”آمازون“ مورد تحلیل قرار داد.
➕ کسانی که از اوباما حمایت میکردند همان افرادی بودند ڪه کتابهایی میخریدند که از او تصویر مثبتی ترسیم کرده بود و کسانی که از او خوششان نمیآمد نیز کتابهایی میخریدند که از اوباما تصویری منفی رسم کرده بود!
🚫 درست همانند توصیهی بالا، مردم معمولا کتاب نمیخرند که بہ دایره اطلاعاتشان افزوده شود یا دیدگاهشان به چالش کشیده شود!
و یا از واقعیتِ اتفاقها سر در آورند، بلکه آنها برای تأیید و کسب اطلاعاتِ بیشتر در راستای آنچه میدانند کتاب میخرند.
کربس گرایش خریداران را در سایت آمازون و عادات آنها را در شبکههای اجتماعیِ مجازی سالها مطالعه کرد، و یافتههای او چیزی که پژوهشهای روانشناسی در رابطه با ”سوگیری تأیید“ ( conformation_Bias ) پیشبینی میکند را نشان میدهد:
ما تمایل داریم تا دیدگاهمان دربارهی دنیا تأیید شود، بنابراین به دنبال اطلاعاتی میگردیم که چنین کند و شواهد و نظرات مخالف را نادیده میگیریم.
باگذشت زمان، بدون جستجوی شواهد متضاد، با انباشت مجلههای خریداریشده، انبوهی از کتابها، و ساعتها تماشای تلویزیون، ما آنقدر در جهانبینیمان غرق میشویم و در رابطه با آن اطمینان مییابیم که هیچکس نمی تواند ما را برخلافاش متقاعد کند.
از خودمان بپرسیم آیا ما هم در میان این مخاطبین هستیم؟ در علم، ما با گشتن به دنبال شواهد متضاد خود را بهمرور به واقعیت نزدیکتر میکنیم.
شاید روشی مشابه لازم باشد تا ما عقایدمان را نیز ارتقاء دهیم
و اما قُـرآن چه زیبا می فرماید:
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۱۸﴾ زمر
به آن بندگان من که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند بگو،
آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
با تلخیص و تغییر از
کتاب You_Are_Not_So_Smart
نوشتهی دیوید مک رینی
منبع نقد الحاد و آتئیسم
- ۹۵/۱۲/۱۶