بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۱۵۷ مطلب با موضوع «فرهنگی اجتماعی» ثبت شده است

آدمکشی آریایی

| شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

 آدمکشی آریایی

در روز جمعه یکم مردادماه امسال، یک جوان ایرانی آلمانی به نام علی دیوید سنبلی در انظار عمومی شهر مونیخ آلمان و با کوله‌پشتی‌ای پر از فشنگ، دست به تیراندازی و کشتار عام می‌زند. طی این حمله مسلحانه ۹ نفر کشته و بیش از ۳۵ نفر مجروح شدند. گفته شده که مهاجم خود را نیز کشته است.


به گزارش گاردین، نیوزویک، دیلی‌تلگراف و دیگر منابع خبری، یواخیم هرمان وزیر داخلی ایالت بایرن آلمان، جمع‌بندی تحقیقات انجام شده را چنین اعلام می‌کند که «مهاجم مسلح ایرانی-آلمانی یک افراط‌گرای اسلام‌گرا نبوده، بلکه یک افراط‌گرای نژادپرست آریاگرا و ستایشگرهیتلر بوده است. او به آریایی بودن خود افتخار می‌کرده و ایران را زادگاه آریایی‌های اصیل و هم‌نژاد با آلمانی‌ها می‌دانسته است. او خود را از عرب‌ها و ترک‌ها برتر می‌دانسته و از آنان نفرت داشته است».


انگیزه‌های نژادپرستانه این واقعه هولناک که آدمکشی آریایی را پس از گذشت هفتاد سال از عصر هیتلر مجدداً احیاء کرده و خبر مهم رسانه‌های سراسر جهان شده، با سکوت و بی‌تفاوتی حیرت‌انگیز اغلب ایرانیان و رسانه‌های فارسی‌زبان روبرو شده است. همان‌هایی که طی سالیان اخیر نشان داده‌اند آمادگی بی‌نظیری برای تعرض به عالم و آدم دارند و به کوچکترین بهانه‌ای گنجینه بی‌همتای لسانی خویش را نثار دیگران کنند، اکنون سر در برف فرو برده‌اند. این سکوت و بی‌اعتنایی مفهوم تأمل‌برانگیز و نگران‌کننده‌ای دارد.


قتل‌عام مونیخ بار دیگر بر هشدارهای سالیان اخیر نگارنده و نگرانی از باب ترویج و تبلیغ آریاگرایی و آن که با توقیف و سانسور کتاب‌های آگاهی‌بخش همچون کتاب «رنج‌های بشری» همراه بوده، صحه می‌گذارد. ضمن همدردی با قربانیان و بازماندگان حادثه، برای آن جوان ساده‌دل و بازی‌خورده نیز متأسفم که خود قربانی القائات نژادپرستانه و پان‌ایرانیستی بوده است.

در این واقعه، همه کسانی که همزیستی بشری و شرف انسانی را به پای ناسیونالیسم و ملی‌گرایی و افتراق بشری می‌ریزند و بر طبل خونین نژادآریایی و حزب‌اریایی می‌کوبند و تاریخ و زبان و ادبیات و میراث باستانی را دستمایه‌ای برای نزاع و نفرت‌پراکنی میان مردم می‌کنند، مقصر و مستحق محاکمه و مجازات هستند. آدمکشی آریایی مونیخ هشداری است برای والدین و خانواده‌های مسئولیت‌شناس که بیش از این مراقب فرزندان خود باشند تا در تله مهلک مبلغان ناسیونالیسم و نژادپرستی گرفتار نشوند.

کافکا و عروسک مسافر نقد فرهنگ سه خطی

| سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۳ ق.ظ | ۰ نظر

 این مطلب تلنگر و کمک حال کسانی ست که حوصله خواندنش را ندارند،

 اما اگر بخوانند به جواب خیلی از چراهایشان میرسند...!



فرهنگ سه خطی


یک روز فرانتس کافکا نویسنده ی فرانسوی، در حال قدم زدن در پارک، چشمش به دختر بچه‌ای افتاد که داشت گریه میکرد...

کافکا جلو میرود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود

دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ میدهد: عروسکم گم شده


کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد:

امان از این حواس پرت، گم نشده، رفته مسافرت!

دخترک دست از گریه میکشد و بهت زده میپرسد: از کجا میدونی ؟ 

کافکا هم می گوید :

برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه

دخترک ذوق زده از او می پرسد که آیا آن نامه را همراه خودش دارد یا نه؟ 

کافکا میگوید: نه، توی خانه‌ ست؛ فردا همین جا باش تا برات بیارمش


کافکا سریعاً به خانه‌اش بازمیگردد و مشغول نوشتنِ نامه میشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است

این نامه‌ نویسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه میدهد و دخترک در تمام این مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته‌ عروسکش هستند 

در نهایت کافکا داستان نامه‌ها را با این بهانه‌ عروسک که «دارم عروسی می کنم» به پایان میرساند...

این ماجرای نگارش کتاب «کافکا و عروسک مسافر» است...!

 

اینکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکی کند و نامه ها را " به گفته همسرش دورا " با دقتی حتی بیشتر از کتابها و داستان هایش بنویسد، واقعا تأثیرگذار است...


" او واقعا باورش شده بود "

" اما باورپذیری بزرگترین دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بیان می شود "

امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته؟ 

این دوّمین سوال کلیدی بود! و او (کافکا) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود؛ پس بی هیچ تردیدی گفت: چون من نامه رسان عروسک ها هستم..!

 

( کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت، روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد، او در اثر سل در جوانی در گذشت؛ وی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است )


کافکا و عروسک مسافر

جامعه‌یی که در آن راه‌های طولانی، راه‌های کم‌رفت و آمد و خلوتی شده، جامعه‌یی که در آن هیچ‌کس حوصله‌ی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد، جامعه‌یی استتوسی ست

جامعه‌یی که برای رسیدنِ به هدف، فقط به اندازه‌ی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوس‌ها زمان می‌گذارد! جامعه‌ی مبتلا به « فرهنگِ سه‌خطی » !

ما مردمی شده‌ایم لنگه‌ی پینوکیو، که دوست داریم طلاهای‌مان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم

مردمی که دنبالِ گلد کوییست و پنتاگون و شرکت ‌های هرمی یِ مشابه می‌افتند، یک جای کارِشان لنگ می‌زند

آن جای کار هم اسم‌ اش «فرهنگِ شکیبایی» است


فرهنگِ سه‌خطی به ما می‌گوید اگر نوشته‌یی بیش‌تر از سه سطر شد، نخوان!

فرهنگِ سه‌خطی به ما می‌گوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است

پس یا بی‌خیال‌ اش بشو یا سراغِ میان‌بُر بگرد!


فرهنگِ سه‌خطی است که نزول‌ خوری دارد، اختلاس دارد، دزدی دارد، بی‌سوادی دارد، رشوه دارد، تن‌فروشی دارد، حق‌خوری و هزار جور دردِ بی‌درمانِ دیگر دارد

فرهنگِ سه‌خطی است که این همه آدمِ بی‌کار دارد 

آدم‌های بی‌کاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چند میلیون درآمد داشته باشند!

برای درکِ عمقِ فاجعه‌یی که بر سرِ فرهنگِ ما آمده، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم

به همین فیس‌بوک که نگاه کنیم، همه چیز دست‌مان می‌آید

وقتی که کسی می‌نویسد:

«اوه! طولانی بود، نخوندم!» یا «سرسری یه نیگاه انداختم، با کلیّتش موافقم!» یا 

«چه حوصله‌یی !» یا «لایک کردم، ولی نخوندم!» و...

 

یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمی‌رسد

آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست

جامعه‌یی که همه چیز را ساندویچی می‌خواهد، در مطالعه، سه خط استتوس برایش بس است

در دوستی؛ از آشنایی تا تخت‌ خواب‌اش نیم ساعت طول می‌کشد

در ازدواج؛ بین عشق و نفرت‌ اش ده ثانیه زمان می‌برد

در سیاست؛ بینِ زنده‌باد و مُرده‌بادش، نصفِ روز کافی ست

در کار؛ از فقر تا ثروت‌اش یک اختلاس فاصله دارد

در تحصیل؛ از سیکل تا دکترای‌اش یک مدرک آب می‌خورد

در هنر؛ از گم‌نامی تا شهرت‌اش به اندازه‌ی یک فیلم دو دقیقه‌یی در یوتیوب است!


فرهنگِ سه‌خطی به من اجازه می‌دهد چیزی را نخوانده، بپسندم

موضوعی را نفهمیده، تحلیل کنم

راهی را نرفته، پیش‌نهاد بدهم

دارویی را نخورده، تجویز نمایم

نظری را ندانسته، نقد کنم


فرهنگِ سه‌خطی به من اجازه می‌دهد به هر وسیله‌یی برای رسیدن به هدف‌ام متوسل شوم

چون حوصله‌ی راه‌های درست را "که طولانی‌تر هم هست" ندارم!


صبور و شکیبا باشید 


اگر بدانید به کجا می روید، تبدیل به شخص موثرتری می شوید. 

  مرتبا به هموطنان ما می گویند چرا نام فرزندان خود را از اسامی عربی انتخاب میکنید؟؟ 

فقط نامهای ایرانی بر کودکان خود بگذارید. مگر شما ایرانی نیستید؟ (تحریک حس عرب و عجم) 

البته آن هم نه همه نام های ایرانی که بعضا زیبا و بامعنا هستند. 

بلکه بعضی نامهای خاص! (هخامنشی، عبری و زرتشتی)

 می روند در کوچه پس کوچه های کهنه باستان می گردند و اسم هایی به شما پیشنهاد می کنند که ابتدا باید بپرسید نام دختر است یا پسر؟ نامهایی که حتی طرز تلفظ آن را نمی دانید.  چه برسد به معنایش. 

مثلا به معنی بعضی از اسامی پیشنهادی شان نگاه کنید

📌دورشاسب : دور از اسب پادشاه!

📌آریو برزن: آتش!

📌دیانوش : دزد دریائی

📌راژانه : رازیانه

📌کورش: خوار کردن. پست کردن!

📌ساغر : پیاله شرابخوری

📌شاران : گردنبند درست شده از بادام

📌 اخشان : دارای گاوهای نر

📌ارْ بُپال : دارای کُرّه‎‎‎‌های سفید

📌فریناسپ : دارای اسپ‎‎‎‌های فراوان

📌ارشام: دارای زور خرس!

📌آذرچهر : از تُخمه آتش

📌ارشیا: تخت و اورنگ و مرکب دوران هخامنشیان!

📌آتوسا و رکسانا: دو دختر کورش و خواهران تنی کمبوجیه که اولین بار در تاریخ ایران، با محارم (برادر خود) ازدواج کردند..


 بعضی از مردم ما هم نه تنها از معنای این اسم ها، بیخبرند و بخاطر خاص بودن! پرستیژ و کلاس گذاشتن، نام های عجیب را انتخاب می کنند. بلکه از هدف این همه اصرار که به اسم هویت ایرانی ! تبلیغ می شود بی خبرند! 


 به شما می گویند اسامی و کلمات عربی را دور بریزید! اما حتی این را نمی دانند که نیمی از زبان فارسی، را کلمات عربی تشکیل می دهد و اصلا هویت زبان فارسی از کلمات عربی است و اگر این کلمات را از زبان خود حذف کنیم، دیگر فارسی ای وجود ندارد!


 اما هدف این پروژه چیست؟!

چرا مرتبا در گوش ها این عقیده جاهلانه را تکرار می کنند که مگر عرب هستیم که اسمهای عرب انتخاب کنیم؟! 

دروغ میگویند آنها قصدشان نامهای زیبا گذاشتن بر فرزندان ما و یا حفظ هویت ایرانی نیست.

 آنها در حقیقت می خواهند بگویند اسم ائمه، اسامی قرآنی و مذهبی را بر فرزندان خود نگذارید.

اما می دانند اگر این چنین عریان و صریح بگویند، نقشه شوم شان برای من و توی شیعه ایرانی، افشا می شود.

بخاطر همین با تحریک حس عرب و عجم، و نژادپرستی، هدف اصلی خود را پنهان می کنند.

 مشکل آنها اصلا عرب نیست!  عرب و عجم یک نقاب است. نقابی برای مبارزه با اسلام. مشکل آنها پیامبر و اهلبیت و قرآن ماست. 

مشکل آنها ابدا عرب و عربیت نیست. نویسندگان و تولیدکنندگان این متن ها خودشان یا صهیونیست غیرایرانی و عرب وهابی و دشمن اهلبیت هستند یا از آنها پول می گیرند تا ما را از اسلام دور کنند. تا راحتتر ما را از هویت اصیل خودمان، از یکتاپرستی جدا کنند. تا نوکران شیطان در زمین زیاد شوند. 

جلز و ولز می کنند تا نام اهلبیت را بر کودکان خود نگذارید.. تا هویت آنها را بگیرند.. 

هویت ایرانی  اسلامی ما را بگیرند و بجای آن یک هویت ساختگی به اسم هویت باستانی و هخامنشی بگذارند.

 مشکل آنها با ایران هم هست. آنها ضدایران هستند. چرا که هویت ایرانی با اسلام در آمیخته، شکوفا شده و رشد کرده. و وقتی اسلام را از ایران بگیرید، دیگر اثری از ایران بالغ و پیشرفته و معنوی نخواهد بود. ایرانی که فقط در پادشاهی و شاه دوستی (نه مردم ایران، که چند شاه هخامنشی) خلاصه خواهد شد.


 ما اما نام اهلبیت را بر فرزندان خود میگذاریم و خواهیم گذاشت. چرا که معتقدیم، انسانها به نام هایشان شبیه می شوند.

 ما دوست داریم فرزندانمان شبیه محمد(ص) امین شوند،  ما دوست داریم فرزندانمان شبیه امام رضا، باشند. مهربان و باگذشت.

 شبیه جوادالائمه باشند، بخشنده و سخی.

 دوست داریم کودکانمان شبیه مهدی باشند. هدایت یافته.  شبیه باقر(ع) باشند، شکافنده علوم.

 شبیه صادق باشند، راستگو.

 شبیه کاظم باشند، فروبرنده خشم و غضب.

 شبیه عباس باشند، عبوس نسبت به دشمنان. شجاع همچون شیر غرّان.

 ابوالفضل باشند، صاحب فضل و بزرگی.

 مجتبی باشند، برگزیده. 

 شبیه حسین باشند.. حسین.. 

تاهرگز زیر بار ظلم نروند و آزاده باشند

 ما دوست داریم دخترانمان، فاطمه وار زندگی کنند

 دوست داریم دختران سرزمین مان تکثیر زینب باشند. زینت پدرها و زینت دین. 

  دوست داریم زنان مان خدیجه باشند. یار و غمخوار همسر 

 آری ما با این نامها، فقط کودکانمان را صدا نمی زنیم.  با این نامها به آنها می آموزیم که باید شبیه چه کسی باشند.. پا جای پای کدام اسوه انسانیت و شرافت بگذارند.. 

 ما نخواهیم گذاشت نام شرافتمندترین انسان های زمین، که همگی در راه توحید، در راه انسانیت و آزادگی جان داده اند، در سرزمین مان گم شود. و به زعم شوم آنها خاک بخورد. 

 ما با اسلام و هر اسمی که یادآور آن است، زندگی می کنیم و خواهیم کرد. اینجا ایران است. قلب اسلام.


چرا ابوجهل ابوجهل شد

| شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ق.ظ | ۰ نظر

ابوجهل، ابوجهل بود

نه بخاطر اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت

ابوجهل اتفاقا" شخصی بسیار زیرک و باهوش بود

زیرکى، دانایى و هوشیارى او در آن عصر سبب شد تا برخلاف سنت عرب جاهلى که عضویت در دارالندوه، براى غیر بنى‌قصى را مشروط به چهل‌سالگى کرده بود، در نوجوانى که هنوز موى بر صورتش نروییده بود، یا نزدیک سى سالگى،عضو آن شورا شود و در تصمیم‌گیرى‌هاى سران، طرف مشورت قرار گیرد

اعراب به او می گفتند: ابوالحکم


ابوجهل، ابوجهل بود

نه بخاطر اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت

ابوجهل ابوجهل بود

بخاطر اینکه تعصب داشت

برتر می دانست

خودش را

قبیله اش را 

نژادش را

زبانش را

...

و نمی توانست ببیند که شخصی دیگر

 از قبیله ای دیگر

فرستاده خدا باشد

ابوجهل ابوجهل بود

بخاطر اینکه تعصب داشت


پس:


اگر کسی بگوید که من لرم پس برترم او هم ابوجهل است

اگر کسی بگوید که من کردم پس برترم او هم ابوجهل است

اگرکسی بگوید که من فارسم پس برترم او هم ابو جهل است

اگر کسی بگوید که من ترکم پس برترم او هم ابوجهل است


مواظب باشیم که قوم و نژاد و زبان مادری 

ریشه ای برای جهالتهای ما نشود


از دولت ها مایوسم ملت ها بیدار شوند

| شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۹ ق.ظ | ۰ نظر

 از دولت ها مایوسم ملت ها بیدار شوند.


اصلاً باید مسلمین بیدار بشوند. امروز روزی نیست که مسلمان ها هر کدام یک گوشه ای زندگی تنهائی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاصی به خود داشته باشند، نمی شود این معنا. در یک همچو زمانی که سیاست های ابر قدرتها بلعیدن همه جاست مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها، دولتها رامن از اکثرشان مأیوس هستم لکن ملت ها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند.

سید روح الله موسوی خمینی 


صحیفه نور، جلد 6، صفحه 218

بیانات امام خمینی (ره) در جمع نمایندگان شیعیان جنوب لبنان

مورخ:1358/02/31



 لطفا یک لحظه استوپ! !!


داشتم اخبار می‌دیدم که گفت  ۱۲ هواپیمای خالی به استانبول رفتند


 تا گردشگرها و خوشگذرون های ایرانی رو برگردونند


خیلی هم خوب بالاخره یه جا مسئولین ما دارن به موقع عمل میکنن

اااااااااماااا: 

  اگه اتفاقات و انفجارهای ترکیه در یکی از مراکز و شهرهای مذهبی افتاده بود، مثل کربلا، مکه، مدینه و قراربود هواپیما اعزام بشه  و هموطنان مون رو بیاره؛ سیل پیام ها بود که از طرف آریایی ها، ارسال میشد که:

  چرا رفتن حج و زیارت و..؟! 

  چرا پولش رو به فقرا ندادن؟! 

  چرا بیت المال باید هدر بره برای این آدما و...


 ولی حالا کسی نیست بگه چرا در شرایط ناامنی ترکیه و در شرایطی که همه می دانند که ترکیه از حامیان داعشه و تیشرت های داعش در پاساژهای ترکیه بفروش میرسه،  بیمارستانهای ترکیه در اختیار درمان نیروهای زخمی داعش قرار داره و نفت عراق توسط داعش و به نصف قیمت به ترکیه فروخته میشه به این کشور سفر می کنید؟


آیا نیازمندان کشورمون همه بی نیاز شدند و مستضعفان همه به اغنیا پیوستند و...


 فقط کمی تفکر و انصاف!




به بهانه های جور وا جور تو را از عرب بیزار کردند!!!

هدف آنها فقط پیامبرت (ص) بود,,

نه عربهای سعودی وهابی که خودشان ساپورت میکنند!!!

مدام میگویند عربی حرف نزنید!!؟ و ننویسید!!!

شما ایرانی هستید آریایی هستید... 

ایرانی و اریایی حرف بزنید و پارسی بنویسید

اما یکبار هم جلوی زبان انگلیسی که در دهانمان بیشتر از عربی جاری ست!!! را گرفتند!!!؟؟

اصلا میتوانند در شبکه هایشان از غربی ها بد بگویند!؟؟

دیگر کی به آنها جا دهد!!!

عید غدیر و قربان را تحقیر میکنند,

اما جلوی کریسمس و ولنتاین و....را نمیگیرند!!!

 آریایی بودن آنها فقط برای عرب هاست نه غربی ها!!!

درحالی که اریایی ها هزار سال با غربی ها جنگیدند نه عربها


 شما را تحریک میکنند, که عرب با حمله و زور آنها را مسلمان کردند!!!

و شما را به روح آریایی تان تحریک میکنند که انتقام بگیرید…

اما شما حتی حاضر به مطالعه کتاب و منبع هم نیستید!!

تا بدانید در زمان ساسانیان آنقدر اوضاع بهم ریخته بود و مردم از آنها ناراضی بودند,

که اگر اسلام هم نمیامد,

دین دیگری مثل مسیحیت جایگزین میشد!!!

و آنها به زور مسلمان نشدند, بروید بخوانید!!!

که این بزرگترین توهین به ایرانیهاست که بگوییم به زور و تجاوز به زنانشان، مسلمان شدند؟! یعنی از روی ترس و بی غیرتی؟! 

دریغا بر این همه جهل و بی خبری! و تحریف روشن تاریخ...

چطور میشود به زور مسلمان شد و این همه به اسلام خدمت کرد؟! این همه عاشق اسلام شد؟! 

چطور ملتی که هزار سال با لشکر تا دندان مسلح روم و یونان و...جنگید و لحظه ای تسلیم نشد دربرابر لشکر عرب ذلیل شد و شکست خورد و فرار کرد درحالی که لشکر روم و یونان هزار بار قدرتمند تر از لشکر اعراب پا برهنه بود

چطور روشن ترین حقیقت تاریخ ایران را انکار می کنند. یعنی اینکه: 

ما ایرانی ها عاشق اسلام شدیم.  مثل خیل عظیم مسلمانان در بقیه کشورها.


 نگذارید باورتان را هدف بگیرند فقط بخاطر کم مطالعه بودنتان!!!

اسیر چه شدی!!؟

فقط بخاطر کلاس و مد و به به و چه چه چند بهائی و وهابی که خود را آتئیست می خوانند,

شدی ضد اسلام و قرآنت تا دیگران مدحت کنند!!!

این روشنفکری نیست. این اوج تاریکی است.. 


وضعیت باستان گرایان ایران

| دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ب.ظ | ۱ نظر



تفنگ اسباب بازی رایج بچها

| يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر


 خامنه ای(حفظه الله):اسباب‌بازی رایج بچه‌های ما شده تفنگ.خب بابا! آمریکایی‌ها که پدرجدِ ما در این کارند،الان پشیمانند،درآن درمانده‌اند که چه‌کار کنند.ما بچه‌های خودمان را که اَلَکدولَک بازی می‌کردند که تحرک داشت و خوب بود،گرگم‌به هوا بازی می‌کردند که کار بسیار خوبی بود و ورزش بود و بازی و سرگرمی بود،یا این چیزی که خط کشی میکنند و لىِ‌لىِ میکنند – بازىِ بچه‌های ما این‌ها بود – آورده‌ایم نشانده‌ایم پای اینترنت، نه تحرک جسمی دارند، نه تحرک روحی دارند، و ذهنشان تسخیر شده به وسیله‌ی طرف مقابل. خب بیایید بازی تولید کنید، بازی ترویج کنید، همین بازی‌هایی که بنده حالا اسم آوردم و ده‌تا از این قبیل بازی که بین بچه‌های ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ [این] یکی از کارها است، این‌ها را ترویج کنید.(92/9/19)

 استاد حسن عباسی: توصیه ما همیشه این بوده است که مسئولین آمریکایی یه سری به بازی‌های‌رایانه‌ای شان بزنند و ببینند که در یک بازی چند میلیون بار شلیک می شود به مخاطب و کسی که بازی می کند چند میلیون بار شلیک می کند.( کرسی‌های نظریه‌پردازی دکترینولوژی کلبه‌ی کرامت جلسه ۶۰۸) 


🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷

یک تندروی مسلمان

| پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر


چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد ! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های آمریکایی در بر داشت .


ترجمه فارسی جک به شکل زیر است :


مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است.


مرد به طرف آنها می دود و با سگ درگیر می شود .


سرانجام سگ را می کشد و زندگی دختربچه را نجات می دهد.


پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و می گوید:


« تو یک قهرمانی »


فردا در روزنامه ها می نویسند :


” یک نیویورکی شجاع ، جان دختر بچه ای را نجات داد ”


آن مرد میگوید :


« اما من نیویورکی نیستم »



به همین دلیل روزنامه های صبح مینویسند :


” آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد ”


آن مرد دوباره میگوید :


« اما من آمریکایی نیستم »


« خوب ، پس تو اهل کجا هستی ؟ »


« من ایرانی هستم ! »


فردای آن روز روزنامه ها اینگونه می نویسند :


« یک تندروی مسلمان ، سگ بی گناه آمریکایی را کشت ! »