بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۸۶ مطلب با موضوع «مباحث علمی» ثبت شده است



سال‌هایی که در آن رویای چارلز داروین, ریچارد داوکینز و پیروانشان از بین رفت...



✍ در این متن به طور مختصر مروری میکنیم بر تعداد زیادی از کنفرانس‌های بین المللی و همچنین مقالات ژورنال‌های علمی که از سال 2006 تا 2017 به صراحت ناکارآمدی نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی, انتخاب طبیعی) و ژن خودخواه را اعلام کردند. توصیه میشود این متن را تا انتها بخوانید.


قبل از شروع مقدمه‌ای کوتاه بیان کرده و سپس به موضوع اصلی میپردازیم:


 هر سال مهمترین و معتبرترین نشست علمی دنیا در کشور انگلستان و در انجمن سلطنتی( آکادمی علمی بریتانیا) برگذار شده و مهمترین مسائل علمی دنیا مورد بحث قرار میگیرد. در آخرین نشست آکادمی علمی بریتانیا که اواخر 2016 برگذار شد, کشفیات جدید زیست شناسی و به ویژه ناکارآمدی نئوداروینیسم, مورد بحث قرار گرفت. اما بین سال‌های 2006 تا 2016 چه اتفاقاتی در جامعه‌ی علمی رخ داد که منجر به برگذاری این نشست شد؟ در اینجا مروری میکنیم بر کنفرانس‌های بین المللی و مقالات ژورنال‌های علمی که در این 10 سال اعلام کردند نه تنها جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی در پیدایش موجودات زنده تاثیری ندارند بلکه شکل‌گیری موجودات زنده هدفمند و به دور از تصادفی بودن است.



🔹ابتدا اگر به سایت خوده آکادمی علمی بریتانیا بروید اسامی و تصاویر میزبانان(برگذارکنندگان) نشست اخیر آکادمی علمی بریتانیا بیان شده است که 5 نفر از برجسته‌ترین دانشمندان حال حاضر دنیا هستند. سایت آکادمی علمی بریتانیا به ترتیب این 5 دانشمند را معرفی کرده است: 


1: پروفسور دنیس نوبل

2: پروفسور نانسی کارترایت

3: پروفسور پاتریک باتسون

4: پروفسور جان دوپری

5: پروفسور کوین لالاند


این 5 دانشمند میزبان و برگذارکننده‌ی معتبرترین نشست علمی دنیا در بریتانیا بودند که از بین این 5 نفر نیز مطرح‌ترین آن‌ها پروفسور دنیس نوبل است که به عنوان اولین نفر در آکادمی علمی بریتانیا معرفی شده است


https://royalsociety.org/science-events-and-lectures/2016/11/evolutionary-biology/


 دنیس نوبل ابتدا سال 2006 کتابی منتشر کرد با نام "موسیقی زندگی". همان‌گونه که از نام آن پیداست در این کتاب نشان داده شده است که پیدایش و شکل‌گیری موجودات زنده نه تنها محصول جهش‌های تصادفی نیست, بلکه شکل‌گیری موجودات زنده مانند یک موسیقی با معنا و هدفمند است. از سال 2010 تا 2015 مقالات زیادی در ژورنال‌های علمی مختلف توسط دانشمندان برجسته از جمله خوده دنیس نوبل منتشر شد که همگی نشان دهنده‌ی ناکارآمدی ژن خودخواه و نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) بودند. به عنوان مثال در مقاله‌ای که توسط خوده دنیس نوبل سال 2011 در دپارتمان ژنتیک و آناتومی دانشگاه آکسفورد منتشر شد, تمام ادعاهای ریچارد داوکینز درباره‌ی ژن خودخواه بررسی و رسما اعلام شد که ژن خودخواه و نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) دیگر کارآمد نیستند:



https://ora.ox.ac.uk/objects/uuid%3A9412e8ec-8da9-498d-8260-7e13c44252b8



  لینک همین مقاله(نسخه‌ی کامل) در ncbi:


https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3060581/




همچنین در مقاله‌ی دیگری که سال 2013 در ژورنال فیزیولوژی بریتانیا منتشر کرد, به صراحت اعلام شد که تمام ارکان‌های نئوداروینیسم رد شده است :



http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1113/expphysiol.2012.071134/full


ترجمه فارسی مقاله ژورنال فیزیولوژی 

http://biatabedanim.blog.ir/1395/11/18/Yy


 همچنین در کنفرانسی بین المللی که با حضور تعداد بسیار زیادی از دانشمندان برجسته جهان در چین برگذار شد, دنیس نوبل اعلام کرد که اکنون در زیست‌‌شناسی انقلاب ایجاد شده است و ژن خودخواه و نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) دیگر کارآمد نیستند.


لینک این کنفرانس در سایت دانشگاه آکسفورد:


http://www.voicesfromoxford.org/video/physiology-and-the-revolution-in-evolutionary-biology/184



http://www.vph-institute.org/news/physiology-and-the-revolution-in-evolutionary-biology.html


 انتشار این مقالات و کنفرانس‌ها( و مقالات دیگری که توسط سایر دانشمندان برجسته منتشر شد) منجر به ایجاد شکاف بزرگی بین دانشمندان حامی داروینیسم شد, به گونه‌ای که ژورنال نیچر در مقاله‌ای که یک سال بعد( 2014) منتشر کرد, اعلام کرد که بین دانشمندانی که قبلا حامی نئوداروینیسم(یا همان سنتز مدرن) بودند اکنون شکاف ایجاد شده و عده‌ای خواستار بازنگری فرگشت و روی کارآمدن مکانیزم‌های دیگری از جمله EES( گسترش سنتز) شدند. در این مکانیزم( گسترش سنتز) ارکان‌های اصلی نئوداروینیسم از جمله انتخاب طبیعی و جهش‌های تصادفی به حاشیه رفته و عملا به طراحی هوشمند نزدیک میشود(چنان‌ که خوده ژورنال نیچر در همین مقاله این موضوع را اعلام کرده است)


http://www.nature.com/news/does-evolutionary-theory-need-a-rethink-1.16080



 اما مجددا دنیس نوبل در یک مصاحبه با هافینگتون پست اعلام کرد که شواهد علمی به گونه‌ای هستند که دیگر نمیتوان سنتز مدرن را گسترش داد بلکه باید کاملا با چیز دیگری جایگزین شود. در این مصاحبه دنیس نوبل مکانیزم EES یا همان گسترش سنتز را به اندازه‌ی کافی کارآمد ندانست:


http://www.huffingtonpost.com/suzan-mazur/replace-the-modern-sythes_b_5284211.html



  همچنین در مقاله‌ی مهم دیگری که دنیس نوبل سال 2015 در خوده ژورنال زیست شناسی منتشر کرد, ضمن تاکید بر ناکارآمدی نئوداروینیسم و موثر نبودن جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی در پیدایش موجودات زنده,  مجددا به این موضوع پرداخته شد که آیا مکانیزم EES کارآمد است یا باید به طور کامل چیز دیگری جایگزین نظریه‌ی فعلی شود:


http://jeb.biologists.org/content/218/1/7



در نهایت دنیس نوبل و 4 دانشمند برجسته‌ی دیگر که نام آن‌ها بالا ذکر شد, نشست اخیر(2016) آکادمی علمی بریتانیا را برگذار و ناکارآمدی نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی, انتخاب طبیعی) و ژن‌خودخواه در پیدایش موجودات زنده را بررسی کردند.



 ممکن است پرسیده شود که اگر نئوداروینیسم به طور کامل حذف شود و حتی مکانیزم EES(گسترش سنتز) که در آن جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی به حاشیه رفته‌اند نیز کارآمد نباشد,  پس جایگزین آن‌ها چیست؟ پاسخ به این سوال را میتوان در کتابی که خوده دنیس نوبل سال 2016 منتشر کرد یافت. کتابی به نام " رقص با آهنگ زندگی "  که در این کتاب نیز همان‌گونه که از نامش پیداست دنیس نوبل توضیح میدهد که همه‌ی شواهد علمی نشان دهنده‌ی غیرتصادفی بودن و وجود معنا و هدفمندی کامل در زیست‌شناسی و پیدایش موجودات زنده است. هنچنین در کنفرانس دیگری که 2017 توسط جامعه‌ی  فیزیولوژی با حضور دانشمندان برجسته دنیا برگذار شد, دنیس نوبل به تشریح این کتاب پرداخت و به طور کامل ناکارآمدی نئوداروینیسم(جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) و وجود هدفمندی در شکل‌گیری موجودات زنده را بیان کرد.


 لینک این کنفرانس در سایت دانشگاه آکسفورد:


http://www.voicesfromoxford.org/video/dance-to-the-tune-of-life-lecture/699



  به طور خلاصه دنیس نوبل و تعداد زیادی از دانشمندان برجسته‌ی دنیا خواستار مکانیزمی هستند که به صراحت نشان دهد شکل‌گیری موجودات زنده نه تنها ربطی به جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی ندارد, بلکه شکل‌گیری موجودات زنده مانند یک موسیقی, زیبا و هدفمند است. تا آنجا که حتی EES(گسترش سنتز) را که در آن جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی به حاشیه رفته‌اند را هم کافی نمیدانند و خواستار مکانیزم دیگری هستند که بسیار واضح‌تر نشان دهنده‌ی هدفمندی و طراحی در زیست‌شناسی و پیدایش موجودات زنده باشد.



🔹نکته‌ی بسیار جالب این است که خوده برگذار کنندگان نشست اخیر آکادمی علمی بریتانیا که معتبرترین مرجع علم است, به وضوح اعلام میکنند که تمام ارکان‌های نئوداروینیسم رد شده است و جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی تاثیری در پیدایش موجودات زنده ندارد و همه‌ی شواهد علمی نشان از هدفمند بودن شکل‌گیری موجودات زنده دارد, اما هنوز تعدادی از پیج های فارسی زبان حرف از جهش‌های تصادفی و نئوداروینیسم میزنند!!! آیا این کانال‌ها نمیدانند که جامعه‌ی علمی بارها نئوداروینیسم( جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) را مردود اعلام کرده و اکنون علم به صراحت نشان دهنده‌ی غیرتصادفی بودن, هدفمندی و طراحی موجودات زنده است؟



نقد الحاد و آتئیسم



جنایتهای خرافات داروینیسم و نظریه تکامل ۲



کمونیسم و سوسیالیسم و کشتار ۱۲۰ میلیون انسان!!


وقتی که از کمونیسم سخن می گوییم درواقع از بزرگترین مؤسس آن یعنی کارل مارکس Karl Marx (که مارکسیسم هم از اوست) و همچنین از انگلز Engels و پلیخانوف Plekhanov و لنین Lenin  و تروتسکی Tretsky و استالین stalin سخن می رانیم.


همگی آنها کتاب "اصل انواع" داروین را الهام-بخش خود و اندیشه مادی و الحادی خود در زندگانی قرار دادند!!

اینگونه که بقا تنها برای قویتر است هرچند که به کشتار و نابودی تمام مخالفان آن بینجامد!!


در سال ۱۸۷۳ میلادی، کارل مارکس یک نسخه از کتابش (سرمایه) Das kapital را برای داروین فرستاد و روی آن چنین نوشت که: تقدیم به چارلز داروین از طرف یکی از شیفتگان پر و پاقرص تو، کارل مارکس!!


To charles darwin on the part of his sincere admirer Karl Marx


 عکس:


بر این اساس، نتیجه می گیریم که مارکس تاثیر زیادی از افکار داروین و خرافات تکامل پذیرفته بود، خرافاتی که برای دور نمودن خدا و جایگزینی تصادف و بی نظمی بجای آن در پیدایش موجودات زنده و تنوع آنها، و نیز نزاع مورد ادعایشان برای بقا به نفع قویتر، روکش و پوشش علمی بر آن نهادند!!


پس آنجا که الحاد (یعنی انکار خالق متعال) آغاز شود کمونیسم هم آغاز می گردد!


یا چنانکه مارکس در عبارت مشهور خود که در یکی از پوسترهای شوروی بود گفته:

Communism begins where atheism begins


A Soviet poster ridiculing Judaism—as printed in the official government journal Atheist


و همچنین جوزف استالین..


نقطۀ تحول استالین به الحاد همان کتاب داروین و خرافات آنست: (اصل انواع)! و تمام این شواهد و قراین میان تکامل و الحاد به دهها مورد می رسد (آنطور که از اعترافات ملحدان مشهور مانند ویلیام پروفین و ریچارد داوکینز مشاهده نموده ایم) حال هر اندازه هم تلاش کنند مردم را به تمسخر بگیرند و ارتباط آن دو را انکار کنند!


نویسنده روسی ای. یاروسلاوسکی E. Yaroslavsky کتابی درباره استالین در اوج شهرتش و در زمان حکمرانیش نوشته با نام:


علامتهایی در زندگی استالین  Landmarks in the Life of Stalin


و در سال ۱۹۴۰ میلادی در روسیه چاپ و توزیع شد و در آن چنین آمده:


"در آغاز نوجوانی و در حالی که هنوز در مدرسه کلیسا دانش آموز بود عقل نقادانه و احساسات انقلابی نزد رفیق استالین به پختگی رسید چنانکه خواندن نوشته های داروین را آغاز کرد و ملحد شد"!!


At a very early age, while still a pupil in the ecclesiastical school, Comrade Stalin developed a critical mind and revolutionary sentiments. He began to read Darwin and became an atheist.


منبع:

E. Yaroslavsky, Landmarks in the Life of Stalin (Moscow: Foreign Languages Publishing house, 1940), pp. 8-12. 


بنابراین رابطه خرافه تکامل با الحاد روشن تر از آنست که از دید شخص عاقل پنهان بماند!


یکی از بیشترین کتابهایی که این رابطۀ صمیمی بین کمونیسم و جنایت هایش و بین تاثیرپذیری آن از خرافات تکامل و اتخاذ آن بعنوان برنامه اش از طرف بزرگترین پایه گذاران کمونیسم را اعلان داشت: کتاب دانشمند گیاه شناس کونوی زیرکل Conway Zirkle پروفسور دانشگاه پنسیلوانیا است که در سال ۱۹۵۹ میلادی با نام: تکامل، بیولوژیک مارکسی، و علم اجتماعی (Evolution, Marxian Biology, and the Social Scene) آنرا به چاپ رساند..


چنانکه چندین مورد مکاتبه بین مارکس و انگلز را در این کتاب به ثبت رسانده است از جمله:


"در ۱۲ دسامبر ۱۸۵۹ میلادی (فقط چند ماه پس از چاپ کتاب اصل انواع داروین) فریدریک انگلز به کارل مارکس نوشت که: داروین که اکنون کتابهایش را می خوانم عالی و شگفت انگیز است".


December 12, 1859 (only months after The Origin of Species was published), Friedrich Engels wrote to Karl Marx, "Darwin, whom I am just now reading, is splendid.


"و یکسال بعد (در دسامبر سال ۱۸۶۰) مارکس پدر کمونیسم به شرح ذیل با او مکاتبه کرد:

در خلال زمان حضورم برای محاکمه، و در این چند هفته اندک گذشته، انواع چیزها را خواندم، و نیز کتاب داروین را درمورد انتخاب طبیعی مطالعه نمودم. و با وجود اینکه در قالب زبان انگلیسی اصیل آنرا نگاشته اما این کتاب همان چیزیست که شامل اساسیات دیدگاه ما پیرامون تاریخ طبیعی می باشد".

About a year later (December 19, 1860), Marx, the Father of Communism, responded, "During my time of trial, these last few weeks, I have read all sorts of things. Among others, Darwin's book of Natural Selection. Although it is developed in the crude English style, this is the book which contains the basis in natural history for our


 view.


"اما به نسبت فردنالد لاسال (یکی از بنیان-گذاران سوسیالیست آ


لمان) در ۱۶ ژانویه ۱۸۶۱ میلادی نوشته که: کتاب داروین بسیار مهم است و بعنوان پایه و اساس علم طبیعی برای نزاع طبقاتی در تاریخ به من کمک کرد".


To one Ferdinand Lassalle, he wrote (January 16, 1861), "Darwin's book is very important and serves me as a basis in natural science for the class struggle in history." 


منبع:

Conway Zirkle, Evolution, Marxian Biology, and the Social Scene (Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 1959), pp. 85-87. 


یعنی مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم همگی از چاه تاریک و گل-آلود خرافات تکامل و خیالبافی های بیمارگونه داروین سرچشمه گرفته و باعث مرگ میلیونها نفر انسانی شده که با فجیع-ترین اقدامات کشتار جمعی، قتل-عام و گرسنه گذاشتن عامدانه جان سپرده اند آن هم در نزاعی خیالی بین طبقات جامعه ای که در سایه ادیان با هم زندگی مسالمت-آمیزی را بدون مشکلی می گذراندند و فقیر و ثروتمند کنار هم بودند و همه آموزه های دین خود را انجام می دادند.


فقط مانده که به دو چیز مهم اشاره نماییم و آن دو عبارتست از:


اول: آنرا تقدیم می کنیم به همه کسانی که این گفته را مسخره می کنند که خرافه تکامل می گوید: انسان از میمون تکامل پیدا کرده است چنانکه در کتاب انگلز با عنوان (منطق جدلی طبیعت) The Dialectics of Nature مشاهده می کنیم و در آن بسیار از داروین نام برده و او را بعنوان پدر معنوی خرافات خیالی کمونیسم ستایش کرده است و نام یک فصل کامل از کتابش را چنین گذاشته که:

نقشی که کارگران در تحول از میمون به انسان بازی نمودند!!


The Part Played by Labour in the Transition from Ape to Man.


اما امر دوم و مهم اینست که:

هرکس که تحت تاثیر خرافات داروین و نظریه تکامل قرار گرفته است از مارکسیسم بگیر تا کمونیسم، سوسیالیسم و نازیسم و الحاد همگی تقریبا ۱۲۰ میلیون انسان را قتل-عام کردند:


۴۲.۶ میلیون انسان در عهد (جوزف استالین) روسیه

۳۷.۸ میلیون انسان در عهد (مائو تسه تونگ) چین

۲۰ میلیون انسان در عهد (آدولف هیتلر) آلمان

۱۰.۲ میلیون انسان در عهد (شیانگ کای شک) چین

۴ میلیون انسان در عهد (ولادیمیر لنین) روسیه

۳.۹ میلیون انسان در عهد هیدیکی توگو) ژاپن

۲.۳ میلیون انسان در عهد (پول پوت) کامبوج


این آمار را (چارلز فیلیپس) و (آلان اکسیلرود) در دایرةالمعارف تاریخی بزرگ خود که ۳ بخش و متعلق به سال ۲۰۰۴ است مستند آورده اند:

Encyclopedia of War



Encyclopedia of war-3 volume of set by charles philips and Alan Axelrod,2004.


منتظر ما باشید تا با جنایت های بیشتری آشنا شوید که مدافعان خرافه تکامل در پیج هایی با لباس علم تلاش می کنند که از خوانندگان و دنبال کنندگان خود پنهان دارند بلکه حتی ملحدین اینگونه می گویند که تکامل، پیشرفت، ترقی و تمدن است!!


__________________________

مطالب مرتبط 

جنایت های داروینیسم و نظریه تکامل













 جدیدترین مقالات منتشر شده در ژورنال‌های علمی نشان از ناکارآمدی همه‌ی نظریه‌های سابق در زمینه‌ی منشاء اطلاعات DNA و همچنین نزدیک شدنِ جامعه‌ی علمی به طراحی هوشمند جهان دارد. قبل از اینکه این مقالات را بررسی کنیم، توضیحاتی درباره‌ی DNA و اینکه چرا DNA یکی از مشکلات غیر قابل حلّ برای زیست‌شناسانِ آتئیست است، ارائه می‌کنیم و سپس به جدیدترین مقالات ژورنال‌های علمی می‌پردازیم:


 دی ان ای(DNA) را می‌توان به یک کتاب تشبیه کرد. اگر یک کتاب را ورق بزنید در هر صفحه‌ی آن، ده‌ها سطر و جملات وجود دارد که به‌راحتی می‌توانید آن را بخوانید. کتاب و صفحات و حتی کلمات آن از جنس مواد شیمیایی است و می‌تواند در طبیعیت به وجود آید، اما جملات با معنایی که در هر صفحه از کتاب نوشته شده است و شما آن را می‌خوانید، توسط یک شخص( از طرف یک هوش) ایجاد شده است، DNA نیز دقیقا اینگونه است.


 زیست‌شناسان از سال 1970 تا 2012  تلاشِ زیادی کردند که شکل‌گیری اطلاعات موجود در DNA را توجیه کنند و نظریه‌ها و مقالات گوناگونی ارائه و منتشر کردند که هیچ‌کدام از آن‌ها کارآمد نبوده است و در نهایت منجر به نزدیک شدنِ جامعه‌ی علمی به طراحی هوشمند شده است. 

ابتدا سال 2013 یکی از بزرگترین نهادهای علمی دنیا یعنی "World Scientific" که بیش از 150 ژورنال علمی مختلف را منتشر می‌کند مجموعه مقالاتی منتشر کرد و در آن به وضوح اعلام کرد که اطلاعات موجود در DNA نمی‌تواند توسط مکانیزم‌های طبیعی از جمله مکانیزم نئوداروینی (انتخاب طبیعی و جهش‌های تصادفی) به وجود آید و همچنین اعلام کرد که وجود یک طراح هوشمند توضیح بسیار مناسبی برای DNA است. تعدادی از این مقاله‌ها را بررسی میکنیم.


1 در مقاله‌ی زیر اعلام می‌شود که بهترین تعریف برای اطلاعات موجود در DNA این است که اطلاعات را فراتر از ماده و انرژی در نظر بگیریم:


A third alternative proposes that information is in fact non-material and that the coded information systems is not defined at all by the biochemistry or physics of the molecules used to store the data... 

Information has its definition outside the matter and energy on which it sits.


ترجمه:

سومین راه پیشنهاد می‌کند که اطلاعات موجود در DNA در واقع غیرمادی است و همچنین سیستم‌های اطلاعات کد شده نمی‌تواند به طور کامل توسط بیوشیمی یا فیزیکِ مولکول‌هایی که برای ذخیره داده‌‌ها استفاده می‌شود، تعریف شود.


  اطلاعات(موجود در DNA) تعریفی دارد که خارج از ماده و انرژی قرار می‌گیرد.


http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0008


2_در مقاله‌ی زیر اعلام می‌شود که انتخاب طبیعی نمیتواند منشاء نوکلئوتیدهای کاربردی را توضیح دهد:


given our current understanding of how natural selection operates, we cannot explain the origin of the typical functional nucleotide.


ترجمه:


با توجه به درک فعلی ما از اینکه "انتخاب طبیعی" چگونه عمل می‌کند، ما نمی‌توانیم منشاء نوکلئوتیدهای کاربردی معمولی را توضیح دهیم.



http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0011



3_در این مقاله به وضوح گفته می‌شود که وجود یک هوش خارجی( طراح هوشمند) توضیح مناسبی برای منشاء اطلاعات DNA است:


In this paper, the hypothesis that the finely tuned optimization of the SCT originates in external intelligence is compared to the hypothesis that its fine tuning is due to the adaptive selection of earlier codes. It is concluded that, in the absence of metaphysical biases against this hypothesis, external intelligence better explains the origin of the SCT.



ترجمه:

در این مقاله، این فرضیه که بهینه‌سازی بسیار دقیق تنظیم شده‌ی جدول استاندارد کدون( یا به اختصار SCT)، از یک هوش خارجی سرچشمه گرفته است با این فرضیه که این تنظیمات دقیق ناشی از انتخاب تطبیقی از کدهای اولیه هست مقایسه می‌شود و نتیجه گرفته می‌شود که در غیاب تعصبات متافیزیکی علیه این فرضیه، وجود هوش خارجی توضیح بهتری برای منشاء جدول استاندارد کدون(SCT) است.


http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0018


♻️همچنین در مقاله‌ی زیر به وضوح نشان داده می‌شود که مکانیزم‌های طبیعی مانند جهش‌ها و انتخاب طبیعی نمی‌تواند منجر به تولید پروتئین کاربردی شود:


Any serious origin-of-life or origin-of-species scenario must explain the origin of the required biological information…

The creation of a functional protein via the mutation/selection paradigm lacks support from information science.


ترجمه:

هر سناریوی جدی برای توضیح منشاء حیات یا منشاء گونه‌های جانداران، باید بتواند منشاء اطلاعات زیستی مورد نیاز آن را توضیح دهد...

 ایجاد یک پروتئین کاربردی از طریق الگوی جهش و انتخاب طبیعی(نئوداروینیسم)  فاقد پشتیبانی از علم اطلاعات است (با توجه به دانش نسبت به اطلاعات موجود در دی ان ای، الگوی جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی نمی‌تواند یک پروتئین کاربردی ایجاد کند)


http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0017




5⃣در این مقاله نیز به طور دقیق نشان داده شده است که انتخاب طبیعی نمی‌تواند باعث به وجود آمدن اطلاعات موجود در DNA شود:


http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0010


نسخه‌ی کامل مقاله:


www.worldscientific.com/doi/pdf/10.1142/9789814508728_0010



6⃣در مقاله‌ی زیر به صراحت بیان می‌شود که انتخاب طبیعی و جهش‌ها( مکانیزم نئوداروینی) نمی‌تواند حیات باکتریایی و به وجود آمدن جانداران را توضیح دهد و به یک نظریه‌ی طراحی که به طور سیستماتیک و مهندسی شده عمل کند نیاز است:


Like all life, bacterial life depends on a complex, integrated network of precise metabolic processes. These processes are carried out by more than a thousand enzymes…

Can neo-Darwinian theory explain the origin of this network of enzymes that orchestrates metabolic complexity? Building on previous experimental and theoretical work, we argue here that it cannot. But instead of merely listing the theory's shortcomings, we attempt to construct a full and coherent picture of how it has failed to explain metabolic innovation...

the old theory focuses on the simple material processes of mutation and selection in the hope that these can drive innovation… the new theory will look more like the systematic concepts of an engineering discipline than a set of causal laws.


ترجمه:


مانند تمام زندگی، زندگی باکتریایی نیز به یک شبکه یکپارچه و پیچیده از فرآیندهای متابولیک دقیق بستگی دارد.... این فرآیندها توسط بیش از یک هزار آنزیم انجام  می‌شود...

 آیا نظریه‌ی نئوداروینی(جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی) می‌توانید منشاء این شبکه از آنزیم‌ها که پیچیدگی‌های متابولیک را هماهنگ می‌کند، توضیح دهد؟!

 با توجه به کارهای تئوری و عملی سابق، ما در اینجا استدلال می‌کنیم که آن( مکانیزم نئوداروینی) نمی‌تواند. 

اما به جای صرفا لیست کردن کاستی‌های این نظریه، ما تلاش می‌کنیم که یک تصویر کامل و منسجم ارائه دهیم که چگونه آن(مکانیزم نئوداروینی) برای توضیح نوآوری‌های متابولیک شکست خورده است...

نظریه قدیمی(برای شکل‌گیری زندگی) روی  فرآیندهای مادی ساده از جهش و انتخاب طبیعی تمرکز دارد به این امید که این ها( جهش‌ها و انتخاب طبیعی) بتواند نوآوری را هدایت کند....  (اما)نظریه‌ی جدید بیشتر شبیه به مفاهیم سیستماتیک از یک نظم مهندسی شده است تا مجموعه‌ای از قوانین علت و معلولی.



http://www.worldscientific.com/doi/abs/10.1142/9789814508728_0022



7_همچنین آخرین مقاله‌ای که در زمینه‌ی اطلاعات موجود در DNA منتشر شده، مقاله‌ای است که توسط Springer ( ژورنال Biological Theory ) سال 2015 منتشر شده است. این ژورنال توسط دانشگاه MIT(برترین دانشگاه دنیا) منتشر می‌شود و در این مقاله به بررسی همه‌ی نظریه‌هایی که در زمینه‌ی منشاء اطلاعات DNA وجود دارد پرداخته است. این مقاله نیز دیدگاه ارائه شده در مقالات "World Scientific" مبنی بر ناکارآمد بودن مکانیزم‌های فعلی برای ایجاد DNA و نیاز به یک مکانیزم سیستماتیک را تایید کرده است. 

متن این مقاله که سال 2015 منتشر شده است را به همراه ترجمه می‌آوریم


There are currently three major theories on the origin and evolution of the genetic code: the stereochemical theory, the coevolution theory, and the error-minimization theory. The first two assume that the genetic code originated respectively from chemical affinities and from metabolic relationships between codons and amino acids. The error-minimization theory maintains that in primitive systems the apparatus of protein synthesis was extremely prone to errors, and postulates that the genetic code evolved in order to minimize the deleterious effects of the translation errors.

This article describes a fourth theory which starts from the hypothesis that the ancestral genetic code was ambiguous and proposes that its evolution took place with a mechanism that systematically reduced its ambiguity and eventually removed it altogether.



ترجمه:


 در حال حاضر سه نظریه عمده برای منشاء و تکامل کدهای ژنتیکی(اطلاعات موجود در DNA) وجود دارد: نظریه‌ی Stereochemical  و نظریه‌ی Coevolution و نظریه‌ی Error-Minimization. در دو مورد اول فرض بر این است که کد ژنتیکی از وابستگی شیمیایی و از روابط متابولیک میان کدون و اسیدهای آمینه سرچشمه گرفته است. 

نظریه‌ی سوم مدعی است که در سیستم‌های اولیه، دستگاه سنتز پروتئین بسیار مستعد خطا بود و ادعا می‌کند که کدهای ژنتیکی به منظور کاهش اثرات مخرب از اشتباهات ترجمه تکامل یافته است... 

این مقاله به شرح یک نظریه‌ی جدید(نظریه ی چهارم) می‌پردازد که با این فرضیه شروع می‌شود که کد ژنتیکی اولیه مبهم بود و پیشنهاد می‌کند که فرگشت با یک مکانیسم دیگر جایگزین شود که به طور سیستماتیک ابهام آن را کاهش دهد و در نهایت همه‌ی آن را حذف کند.


http://link.springer.com/article/10.1007/s13752-015-0225-z



همانگونه که مشاهده کردید در مقالات منتشر شده به وضوح اعلام شده است که وجود یک طراح هوشمند، توضیح مناسبی برای منشاء DNA است و همچنین اعلام شده است که جهش‌های تصادفی و انتخاب طبیعی ناکارآمد هستند و در عوض یک نظریه‌ی طراحی که به طور سیستماتیک و مهندسی شده عمل کند را پیشنهاد می‌دهند.



تهیّه و تنظیم: «رد شبهات ملحدین»

95/12/13



دانلود مقاله تنظیم ظریف یا جهان های موازی؟

| يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

‍ تنظیم ظریف یا جهان های موازی؟ ❗️


 در این مقاله  چند نوع چند جهانی مورد بررسی قرار می گیرد


  1-نظریه ریسمان

 2-جهان های چندگانه ناشی از نظریه تورمی

 3-جهان های چند گانه کوانتومی  


   نشان داده می شود که اصل آنتروپیک قوی تنظیم ظریف را نتیجه می دهد که فاعلی با طرح و تدبیر این توابت و قوانین را به طور دقیق تنظیم کرده است.


دانلود مقاله
حجم: 780 کیلوبایت


نویسنده:  دکتر سعید معصومی از پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی


 

علم آموزی یا تایید افکار خود؟

  روشِ جستار های علمیِ مردم در کلام دیوید مک رینی


  مـراقبــــــ باشید!

انسان‌ها دوست دارند چیزهایی بشنوند که می‌دانند! به یاد داشته باشید زمانی که به آن‌ها چیزهاے جدید می‌گویید خوش‌شان نمی‌آید.

اطلاعاتِ جدید چیزی نیست که آن‌ها واقعاً انتظار داشته باشند!

چیزی که مردم تصور می‌کنند آن چیزی ڪـه می‌خواهند خبرهای جدید است، اما در واقع چنین نیست، بلڪہ آن چیزی که آن‌ها واقعاً می‌طلبند داستان‌های قدیمی است...

همان چیزهایی ڪه تا حالا می‌دانستند، فقط همان‌ها درست است.

آن‌ها اطلاعات نمی‌خواهند بلکه تاییدات می‌خواهند!


 


 این تقریباً همان توصیه ای است که بسیاری از سخن‌ران‌های محبوب تلویزیونی (در تلویزیون ما آقای الهی قمشه‌ای) همیشه به کار می‌بندند.


اگر پای صحبت‌شان بنشینید بعد از گذشتــِــ یک ساعت نمی‌توانید بگویید آیا اساساً چیزی آموخته‌اید؟ چیزی به دانش شما افزوده شده؟


 آن‌ها از این شاخه به آن شاخه می‌پرند، یک سری اطلاعات در راستای تایید دیدگاه‌های عامیانه‌یِ مردم به آن‌ها تحویـل می‌دهند، طوری که به هیچ‌کس بر نخورَد.

 همه از شنیدن سخنرانیِ آن‌ها کیف می‌کنند، چون اطلاعات‌شان تأیید شده است و چون هرگز فکری در ذهنشان به چالش کشیده نشده است.



 طی دوران انتخاباتِ ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، پژوهشگری به نام والدیس کربس گرایش‌های خریداران را در ”آمازون“ مورد تحلیل قرار داد.


➕ کسانی که از اوباما حمایت می‌کردند همان افرادی بودند ڪه کتاب‌هایی می‌خریدند که از او تصویر مثبتی ترسیم کرده بود و کسانی که از او خوش‌شان نمی‌آمد نیز کتاب‌هایی می‌خریدند که از اوباما تصویری منفی رسم کرده بود!


🚫  درست همانند توصیه‌ی بالا، مردم معمولا کتاب نمی‌خرند که بہ دایره اطلاعاتشان افزوده شود یا دیدگاهشان به چالش کشیده شود!

و یا از واقعیتِ اتفاق‌ها سر در آورند، بلکه آن‌ها برای تأیید و کسب اطلاعاتِ بیشتر در راستای آنچه می‌دانند کتاب می‌خرند.


کربس گرایش خریداران را در سایت آمازون و عادات آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعیِ مجازی سال‌ها مطالعه کرد، و یافته‌های او چیزی که پژوهش‌های روان‌شناسی در رابطه با ”سوگیری تأیید“ ( conformation_Bias ) پیش‌بینی می‌کند را نشان می‌دهد:


 ما تمایل داریم تا دیدگاه‌مان درباره‌ی دنیا تأیید شود، بنابراین به دنبال اطلاعاتی می‌گردیم که چنین کند و شواهد و نظرات مخالف را نادیده می‌گیریم.


 باگذشت زمان، بدون جستجوی شواهد متضاد، با انباشت مجله‌های خریداری‌شده، انبوهی از کتاب‌ها، و ساعت‌ها تماشای تلویزیون، ما آن‌قدر در جهان‌بینی‌مان غرق می‌شویم و در رابطه با آن اطمینان می‌یابیم که هیچ‌کس نمی تواند ما را برخلاف‌اش متقاعد کند.


از خودمان بپرسیم آیا ما هم در میان این مخاطبین هستیم؟ در علم، ما با گشتن به دنبال شواهد متضاد خود را به‌مرور به واقعیت نزدیک‌تر می‌کنیم.

شاید روشی مشابه لازم باشد تا ما عقایدمان را نیز ارتقاء دهیم


 و اما قُـرآن چه زیبا می فرماید:


 فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ 

﴿۱۸﴾ زمر


  به آن بندگان من که سخنان را می‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‏کنند بگو،

آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.


 

 با تلخیص و تغییر از 

کتاب You_Are_Not_So_Smart 

نوشته‌ی دیوید مک رینی


منبع نقد الحاد و آتئیسم 


دانلود کتاب کتاب حیات چیست؟

| دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ب.ظ | ۰ نظر


دانلود   کتاب حیات چیست؟



در این کتاب دی‍دگ‍اه‌ه‍ای‌ ب‍رج‍س‍ت‍ه‌ت‍ری‍ن‌ دان‍ش‍م‍ن‍دان‌ م‍ع‍اص‍ر از بزرگترین فیزیکدانان ( شرودینگر) تا بزرگترین زیست شناسان ( گولد ) را گرداوری کرده است و سالهاست که از چاپ آن می گذرد و دیگر تجدید چاپ نمی شود و نایاب است



حیات و منشاء آن هنوز یکی از مسائل اسرار آمیز علم می باشد که تا کنون دانشمندان پاسخی به آن نیافتند.


در ذیل می توانید کتاب را دانلود کنید


دانلود کتاب حیات چیست 
حجم: 6 مگابایت


  دانش هدیه بی بدیل ما به شما

🔻جهان‌های موازی به عنوان جعلی‌ترین(غیرعلمی- زرد- بی اعتبار) دیدگاه در علم فیزیک معرفی شد.



دانشگاه کلمبیای آمریکا در متنی که 22 روز پیش(20 ژانویه ی 2017) منتشر کرد, به معرفی بیش از 10 مقاله‌ی زرد و جعلی در علم فیزیک پرداخت. جالب اینکه 9 مقاله از این 10 مقاله‌ی جعلی( بی اعتبار) مربوط به جهان‌های موازی( وجود جهان‌های دیگر به غیر از جهان ما) است.




  در متن دانشگاه کلمبیا آمده است که یکی از دلایل روی آوردن دانشمندان به انتشار خبرهای غیرعلمی و زرد, ناتوانی آن‌ها در پاسخ به سوالات سخت و حتی غیرممکن مانند "قبل از بیگ بنگ چه بوده است؟" می‌باشد.




✍ پ.ن: چرا تعدادی از کانال‌های ظاهرا علمی فارسی زبان در حجم بسیار زیادی خبرهایی در مورد جهان‌های موازی منتشر میکنند به گونه‌ای که  به مخاطب القا شود که وجود جهان‌های دیگر یک امر قطعی است؟ در حالی که هیچ شاهد علمی برای آن وجود ندارد و همان‌گونه که دانشگاه کلمبیای آمریکا اعلام کرد جهان‌های موازی نه تنها علمی نیست بلکه یک خبر زرد و جعلی است؟


🔹واقعییت این است که عده ای از دانشمندان در تلاش هستند تا با مطرح کردن ایده‌ی وجود جهان‌های دیگر, قوانین فیزیکی خاص و همچنین تنظیمات دقیقی که بر این جهان حکم فرماست را توجیه کنند. هرچند وجود جهان دیگر نیز هیچ کمکی به آن ها نخواهد کرد, زیرا جهان‌های موازی نه تنها پاسخی به این سوال که چرا به جای هیچ چیزی وجود دارد نیست, بلکه خوده مکانیزمی که منجر به ایجاد جهان‌های متفاوت میشود احتیاج به طراح هوشمند دارد.



📚لینک مقاله‌ی دانشگاه کلمبیای آمریکا:


http://www.math.columbia.edu/~woit/wordpress/?p=9053

____________________


(رد شبهات ملحدین)




پیدایش حیات, هوش و آگاهی, فراتر از ماده و انرژی(طراحی هوشمند جهان)


🔹سایت علمی و معروف Psychology Today در مقاله‌‌ای بسیار جذاب به بحث پیرامون حیات و همچنین هوش و آگاهی پرداخته است. خواندن این مقاله به همه‌ی خداباوران و همچنین آتئیست‌ها توصیه میشود. بدون هیچ مقدمه‌ای این مقاله را عینا به همراه ترجمه می آوریم:



Some philosophers think that there is a hard problem of consciousness: No matter how much scientists learns about neural processes, they can never explain why all this processing is accompanied by inner experiences. Analogously, there is a hard problem of life: No matter how much science learns about biological mechanisms such as cell metabolism, genetics, and respiration, it can never explain how all these mechanisms make something alive. Our inability to solve the hard problem of life implies vitalism, the view that living organisms are fundamentally different from entities describable in terms of physics and chemistry. Understanding life requires postulation of some special kind of non-physical energy that has been called the vital force, vital spark or élan vital. This fits well with the view that the hard problem of consciousness implies dualism, the view that thinking requires non-material elements like souls. 



ترجمه:


 تعدادی از فیلسوفان عقیده دارند که در مورد هوش و آگاهی یک مسئله‌ی سخت وجود دارد: مهم نیست که چقدر دانشمندان درباره‌ی فرایند‌های عصبی یاد بگیرند, آن‌ها هیچ‌گاه نخواهند توانست توضیح دهند که چرا این پردازش‌ها(فرایندهای عصبی) با تجربیات درونی همراه است. به طور مشابه در مورد حیات نیز یک مسئله‌ی سخت وجود دارد: مهم نیست که چقدر علم درباره‌ی مکانیسم‌های زیستی مانند سوخت و ساز سلول, ژنتیک و تنفس یاد بگیرد, علم هیچگاه نمیتواند توضیح دهد چگونه همه‌ی این مکانیسم‌ها باعث زندگی بخشیدن به چیزی میشود. ناتوانی ما در حل کردن مسئله‌ی سخت حیات, منجر به دیدگاه زندگی گرایی(Vitalism) میشود, یعنی دیدگاهی که طبق آن موجودات زنده اساسا متفاوت از نهادهای قابل توصیف مانند فیزیک و شیمی هستند. درک حیات نیاز به قبول کردن نوع خاصی از انرژی غیر فیزیکی(فرا مادی) دارد که نیروی حیاتی یا جرقه‌ی زندگی نامیده میشود. این دیدگاه متناسب است با دیدگاه دیگری که مسئله‌ی سخت هوش و آگاهی آن را نتیجه میدهد, یعنی دوگرایی(Dualism). دیدگاهی که طبق آن به عناصر غیرمادی مانند روح احتیاج است.




Of course, the biology of life is much more advanced than the psychology and neuroscience of consciousness. In the 1800s, a little was known about life mechanisms such as respiration, digestion, and cell division. The 1900s brought many breakthroughs concerning additional mechanisms concerning metabolism, genetics, epigenetics, DNA, and neural networks. Many aspects of living things such as reproduction and movement can indeed be explained by these mechanisms. But no matter how well developed becomes our understanding of the parts and interactions that make plants and animals alive, we can never explain life, as shown by the following thought experiment:


We can easily imagine the existence of “lombies”, analogous to the zombies that support the hard problem of consciousness. A philosophical zombie is supposed to be a thing that has all the physical properties of human beings but lacks consciousness.  Similarly, a lombie is a thing that has all of the biological mechanisms associated with life, but still is not alive. Because this is an imaginable possibility, being alive cannot be identical with having those mechanisms, because if two things are identical then they are necessarily identical.  



ترجمه:


  البته اطلاعات ما از زیست شناسی بسیار بیشتر از روانشناسی و علوم اعصاب هوش و آگاهی است. در قرن 18 مکانیسم‌های حیات مانند تنفس, گوارش و تقسیم سلولی اندکی شناخته شده بودند. اما قرن 19 با پیشرفت‌های مهم زیادی در زمینه‌ی سوخت و ساز, ژنتیک, اپی‌ژنتیک, DNA و شبکه‌ی عصبی(مغز) همراه بود. بسیاری از جنبه‌های موجودات زنده مانند تولید مثل و حرکت به طور کامل با این مکانیسم‌ها توضیح داده میشوند. اما مهم نیست که چقدر دانش و آگاهی ما درباره‌ی بخش‌ها و فعل و انفعالاتی که گیاهان و حیوانات را زندگی میبخشد افزایش یابد, ما هیچ‌گاه نمیتوانیم حیات را توضیح دهیم, همان‌گونه که با آزمایش ذهنی زیر این موضوع را نشان میدهیم:


ما به راحتی میتوانیم تصور کنیم لامبی‌ها وجود دارند, مشابه زامبی‌ها(که نشان دهنده‌ی مسئله‌ی سخت هوش و آگاهی است). یک زامبی چیزی است که تمام ویژگی‌ها و خصوصیات فیزیکی انسان بودن را دارد, به جز هوش و آگاهی. به طور مشابه یک لامبی چیزی است که همه‌ی مکانیسم‌های زیستی مرتبط با حیات را دارد, اما با این وجود زنده نیست. چون این(وجود زامبی و لامبی) یک امکان و احتمال قابل تصور است, پس زنده بودن نمیتواند برابر باشد با داشتن آن مکانیسم‌ها, چون اگر دو چیز برابر باشند در این صورت آن‌ها لزوما یکسان هستند.



we will never have a full explanation of consciousness, just as we will never have a full explanation of life. Science can never explain what it is like to be a bat, any more than it can explain what it is to be alive.  


These problems are not just hard, they’re impossible!



ترجمه:


 ما هیچگاه به یک توضیح کامل برای هوش و آگاهی نخواهیم رسید, همان‌گونه که ما هیچگاه به یک توضیح کامل برای حیات نخواهیم رسید. علم هیچگاه نخواهد توانست توضیح دهد که خفاش بودن شبیه چیست, همانگونه که نخواهد توانست توضیح دهد که زنده بودن به چه معناست. این مسائل فقط سخت نیستند, آن‌ها غیرممکن هستند.



  لینک مقاله ی Psychology Today:


https://www.psychologytoday.com/blog/hot-thought/201503/the-hard-problem-life



 پ.ن: این موضوع که حیات صرفا یک موضوع مادی نیست و شیمی و فیزیک به تنهایی نمیتواند منجر به شکل گیری حیات شود اکنون به یکی از بدیهیات تبدیل شده و دیدگاه طراحی هوشمند اکنون بیش از هروقت دیگری در اوج قرار گرفته است. به عنوان مثال ارشدترین دانشمند ناسا در زمینه‌ی منشا حیات در مصاحبه با هافینگتون پست به صراحت اعلام میکند که حیات یک مسئله‌ی فنی یا ترمودینامیکی نیست و انتظار ندارد که حیات را در آزمایشگاه یا در سیاره‌های دیگر بیابد.



http://www.huffingtonpost.com/suzan-mazur/lifes-elusive-xfactorcoct_b_7410806.html



 حتی سایت علمی و معروف ساینس دیلی(Science Daily) در مقاله‌ای که 12 ژانویه ی 2017 منتشر کرد, نحوه‌ی شروع حیات از آمینو اسید و پروتوئین را به طور کامل توضیح داده اما در انتها به صراحت اعتراف میکند با وجود اینکه دانشمندان نا امید نشده و همیشه روی مسئله‌ی منشا حیات کار خواهند کرد, اما به احتمال بسیار زیاد هیچ‌گاه نخواهند توانست پاسخی برای منشا حیات بیابند. عین عبارتی که ساینس‌ دیلی آورده را به همراه ترجمه می‌آوریم:



Most likely we will never manage to find the answer to how life began



ترجمه:


🔹به احتمال بسیار زیاد ما هرگز موفق به یافتن پاسخی به اینکه چگونه حیات آغاز شد, نخواهیم شد.



https://www.sciencedaily.com/releases/2017/01/170112083719.htm




 البته جای تعجب دارد که چرا سایت های به ظاهر علمی فارسی زبان که روزانه خبرهای زیادی در زمینه‌ی کشف سیارات گوناگون و کشف نشانه‌هایی از آب در آن‌ها منتشر میکنند و حتی تولد داروین را تبریک میگویند, اما هیچ کدام از این مقالات و حرف‌های دانشمندان که میگویند حیات صرفا فیزیک و شیمی نیست را منتشر نمیکنند!!! نه تنها منتشر نمیکنند بلکه حتی متن‌هایی بر علیه دیدگاه طراحی هوشمند منتشر میکنند.



منبع: نقد الحاد و آتئیسم



دانلود کتاب : خدا و دانش

| جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ق.ظ | ۰ نظر

‍ 

  کتاب : خدا و دانش

 

.

    این کتاب در ظرف دو هفته ، در کشور فرانسه ، سیصد هزار نسخه   از آن فروخته شد و پرفروش ترین کتاب سال 1991 شناخته شده است،گفتگویی است جذاب و خواندنی میان یک فیلسوف و دو اختر فیزیکدان درباره اساسی ترین مسائلی که ذهن هر فرد را از ابتدای عمر تا انتهایی زندگانی اش مشغول خواهد کرد.


 در این کتاب مباحثی مطرح است که سابقا در حوزه فلسفه و کلام و مابعد الطبیعه بوده است:

جهان از کجا بوجود آمده؟ 

 واقعیت چیست ؟ 

چرا هستی ما بر عدم ما رجحان پیدا کرده است ؟  

میان شعور و خودآگاهی و ماده چه نسبتی برقرار است؟ 

چرا اصلا هستی وجود دارد؟

 بیگ بنگ و انفجار بزرگ چیست و چگونه کیهان از آن پدید آمد ؟ 

پیش از انفجار بزرگ چه چیزی بوده است ؟ 

چگونه مه بانگ از خود ممکن است پدید آمده باشد؟ 

 جایگاه خداوند در این نگاه چگونه می تواند باشد ؟

 آیا دانش نوین می تواند وجود خدا را به زیر سوال ببرد ؟ 

آیا خیر مویدی است بر نظم الهی و شعور پنهانی که در ذرات جهان وجود دارد ؟

آیا شعور می تواند از ماده ی بی شعور پدید آید ؟

  آیا نظم شگفت انگیزی که ما هر روز با وجود معجزه آسا بودنش،بدلیل عادت خیلی به آن توجه نمی کنیم،می تواند خود بخود و تصادفا پدید آمده باشد ؟ 

آیا حیات صرفا یک اتفاق است ؟ 

جهان های موازی چیست ؟

 آیا این نظریه قابلیت اثبات شدن را دارد؟

آیا ما باید برای جهان به دنبال علتی مطلق بگردیم ؟ 

یا جهان خود می تواند بدون علت از هیچ بوجود آید؟

 آیا قبل از بیگ بنگ هیچ چیز وجود نداشته ؟

آیا جهان ما تنها یکی از جهان هایی است که پدید آمده ، هزاران و شاید میلیون ها جهان دیگر بتوانیم تصور کنیم !؟

 آیا جهان ما غایتی دارد یا بی هدف به تکاپوی خویش ادامه می دهد؟     




 این ها و بسیاری از سوالات شگفت انگیز و همیشگی که ذهن بشر متفکر و پرسشگر را از قدیمی ترین زمان ها تا کنون مشغول کرده است ،اصلیترین مباحث مطرح شده در این کتاب خواندنی و آگاهی بخش است. گفتگوی جذاب کتاب بین سه دانشمند برجسته درگرفته است 


در ذیل این کتاب ارزشمند را برای دانلود شما عزیران آماده کرده ایم


دانلود کتاب خدا و دانش
حجم: 3.2 مگابایت
 مترجم: محمد مهدی فولادوند 


مجموعه نقد الحاد و آتئیسم 




  به نقل از پروفسور گُـلشنی (دارای دکترای فیزیک ذرّات از دانشگاه برکلی آمریکا و استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و پـدر فلسفـہ علـم ایران )




 بسیاری از مـشاهیر در مورد کتاب «طرح بزرگ» هاوکینگ اظهار نظر کردند، اما این اظهارنظرها در رسانه‌های ما منعکس نشد.


 مهم‌ترینِ این منتقدان «پن رز» بود ڪـه صریحا در. فایننشیال_تایمز اظهار نظر کرد که؛

 اصلا این کتاب خطرناکی است، چون این کتاب مدعی اثبات چیزی است ڪـه به هیچ وجه از عهده اثبات آن بر نمی‌آید. آن مدعی این است که می خواهـد خُــدا را نفی ‌کنـد ولی نظریه‌ای که دارد از آن استفاده می‌کند توان لازم برای انجام این کار را ندارد.




✅ فیزیکــدانان می‌گویند که نظریه چند_جهانی(ڪه هاوکینگ از آن استفاده می کند) حاوی پیش‌بینیِ وجودِ جهان‌های متعدد است، تعداد زیادی زمینه لازم دارد؛ باید فضا و زمان مناسب و مکانیسم تولید جهان‌ها وجود داشته باشد،

همچنین باید تعدادی میدان ‌وجود داشته باشد و اینها را باید به عنوان اصل قبل از پیدایش جـهان قبول کرد،

اما اینها خودشان از کجا نشأت می‌گیرند؟

چرا خود را مجاز می‌دانید که این پیش‌ زمینه‌‌های ابدی را بپذیرند؟

خدای متعالِ توانا را نمی‌پذیرند اما قوانینِ ساکت و میدان‌های خـیالیِ قبل از وجود جهان را می‌پذیرند.




یکی از ایرادهای دیگرے ڪه به هاوکینگ می گیرند این است که شما قانون را با عامل ( علت) اشتباه گرفته‌اید. 


 شما یک ماشین دارید. فیزیک برای شما توضیح می‌دهد که اساس کار این ماشین چیست؟

ولی این ماشین احتیاج به راننده و سوخت دارد. قانون و مکانیسم با عامل و علت فرق دارد.

هاوکینگ دارد همه اینها را مغشـوش می‌کند. خودِ قانون چگونه می‌تواند جهــان را خـلق کند؟

به علاوه همان‌طور که گفتیم هاوکینگ دارد به این قوانین مـنزلت ابدی و زوال‌ناپذیر می‌دهد. اینجاست که « پاول دیویس» می‌گوید:


 هاوکینگ از خدای متعال پرهیز می‌کند و به جای او، امر متعال دیگری را قرار می‌دهد.



✅یا گفته‌اند نظریه M (که هاوکینگ از آن استفاده می کند)مانند یک کوچه تاریک است که ابتدا و انتهای آن مشخص نیست. آن حتی در آینده پیش‌بینی‌پذیرنیز آزمون‌ناپذیر است. 


 «پن رز» می‌گوید: نظریه M برخلاف مکانیک کوانتومی هیچ تأیید تجربی ندارد. آن اصلا نظریه نیست، بلکه مجموعه‌ای از آرزوها و گمان هاست. این نظریه گمراه‌ کننده است چون این تلقی را به بار می‌آورد که این نظریه همه چیز را توضیح می‌دهد. بالاخره می‌گویند هاوکینگ نمی‌تواند این ادعای بسیار مهم را براساس نظریه‌ای انجام دهد که خود آن نظریه مقبولیت عامه نیافته و تأیید تجربی نشده است.

این سخنان ادعاهای بزرگی است و عجیب است که این طور به سادگی در رسانه‌ها مطرح می‌شود و علمی تلقی می‌شود. 

(به نقل از مصاحبه دکتر گلشنی با جام جم)




منبع: نقد الحاد و آتئیسم