بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

از دولت ها مایوسم ملت ها بیدار شوند

| شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۹ ق.ظ | ۰ نظر

 از دولت ها مایوسم ملت ها بیدار شوند.


اصلاً باید مسلمین بیدار بشوند. امروز روزی نیست که مسلمان ها هر کدام یک گوشه ای زندگی تنهائی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاصی به خود داشته باشند، نمی شود این معنا. در یک همچو زمانی که سیاست های ابر قدرتها بلعیدن همه جاست مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها، دولتها رامن از اکثرشان مأیوس هستم لکن ملت ها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند.

سید روح الله موسوی خمینی 


صحیفه نور، جلد 6، صفحه 218

بیانات امام خمینی (ره) در جمع نمایندگان شیعیان جنوب لبنان

مورخ:1358/02/31



 لطفا یک لحظه استوپ! !!


داشتم اخبار می‌دیدم که گفت  ۱۲ هواپیمای خالی به استانبول رفتند


 تا گردشگرها و خوشگذرون های ایرانی رو برگردونند


خیلی هم خوب بالاخره یه جا مسئولین ما دارن به موقع عمل میکنن

اااااااااماااا: 

  اگه اتفاقات و انفجارهای ترکیه در یکی از مراکز و شهرهای مذهبی افتاده بود، مثل کربلا، مکه، مدینه و قراربود هواپیما اعزام بشه  و هموطنان مون رو بیاره؛ سیل پیام ها بود که از طرف آریایی ها، ارسال میشد که:

  چرا رفتن حج و زیارت و..؟! 

  چرا پولش رو به فقرا ندادن؟! 

  چرا بیت المال باید هدر بره برای این آدما و...


 ولی حالا کسی نیست بگه چرا در شرایط ناامنی ترکیه و در شرایطی که همه می دانند که ترکیه از حامیان داعشه و تیشرت های داعش در پاساژهای ترکیه بفروش میرسه،  بیمارستانهای ترکیه در اختیار درمان نیروهای زخمی داعش قرار داره و نفت عراق توسط داعش و به نصف قیمت به ترکیه فروخته میشه به این کشور سفر می کنید؟


آیا نیازمندان کشورمون همه بی نیاز شدند و مستضعفان همه به اغنیا پیوستند و...


 فقط کمی تفکر و انصاف!




به بهانه های جور وا جور تو را از عرب بیزار کردند!!!

هدف آنها فقط پیامبرت (ص) بود,,

نه عربهای سعودی وهابی که خودشان ساپورت میکنند!!!

مدام میگویند عربی حرف نزنید!!؟ و ننویسید!!!

شما ایرانی هستید آریایی هستید... 

ایرانی و اریایی حرف بزنید و پارسی بنویسید

اما یکبار هم جلوی زبان انگلیسی که در دهانمان بیشتر از عربی جاری ست!!! را گرفتند!!!؟؟

اصلا میتوانند در شبکه هایشان از غربی ها بد بگویند!؟؟

دیگر کی به آنها جا دهد!!!

عید غدیر و قربان را تحقیر میکنند,

اما جلوی کریسمس و ولنتاین و....را نمیگیرند!!!

 آریایی بودن آنها فقط برای عرب هاست نه غربی ها!!!

درحالی که اریایی ها هزار سال با غربی ها جنگیدند نه عربها


 شما را تحریک میکنند, که عرب با حمله و زور آنها را مسلمان کردند!!!

و شما را به روح آریایی تان تحریک میکنند که انتقام بگیرید…

اما شما حتی حاضر به مطالعه کتاب و منبع هم نیستید!!

تا بدانید در زمان ساسانیان آنقدر اوضاع بهم ریخته بود و مردم از آنها ناراضی بودند,

که اگر اسلام هم نمیامد,

دین دیگری مثل مسیحیت جایگزین میشد!!!

و آنها به زور مسلمان نشدند, بروید بخوانید!!!

که این بزرگترین توهین به ایرانیهاست که بگوییم به زور و تجاوز به زنانشان، مسلمان شدند؟! یعنی از روی ترس و بی غیرتی؟! 

دریغا بر این همه جهل و بی خبری! و تحریف روشن تاریخ...

چطور میشود به زور مسلمان شد و این همه به اسلام خدمت کرد؟! این همه عاشق اسلام شد؟! 

چطور ملتی که هزار سال با لشکر تا دندان مسلح روم و یونان و...جنگید و لحظه ای تسلیم نشد دربرابر لشکر عرب ذلیل شد و شکست خورد و فرار کرد درحالی که لشکر روم و یونان هزار بار قدرتمند تر از لشکر اعراب پا برهنه بود

چطور روشن ترین حقیقت تاریخ ایران را انکار می کنند. یعنی اینکه: 

ما ایرانی ها عاشق اسلام شدیم.  مثل خیل عظیم مسلمانان در بقیه کشورها.


 نگذارید باورتان را هدف بگیرند فقط بخاطر کم مطالعه بودنتان!!!

اسیر چه شدی!!؟

فقط بخاطر کلاس و مد و به به و چه چه چند بهائی و وهابی که خود را آتئیست می خوانند,

شدی ضد اسلام و قرآنت تا دیگران مدحت کنند!!!

این روشنفکری نیست. این اوج تاریکی است.. 


چرا فیلم هندی این همه صحنه عجیب داره

| يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر


سلام بزرگواران


سینمای هندو حتما در جریانید که چقدر صحنه های غیرعادی و غیرقابل باور داره!!

حتی شده مایه طنز و سرگرمی ما...

ولی مردم هند عشق میکنن با این صحنه ها...چرا؟

 

چون مردم هند ذاتا ادمای ترسویی هستند و حاکمان هند یکی از راههایی که انتخاب کردن ترس مردمو کم کنند استفاده از فیلمها با صحنه های شجاعانه قهرمانانه ودلیرانه و... بود

...خیلی نرم اومدن شجاعت مردمشونو تقویت کردن..


 خب ما مگه تو اوج جنگ نرم نیستیم؟؟

 ایرانی ها معروفن به شجاعت و دلیری...

جنگ نرم در کنار زدن عفاف و حیا و اقتصاد و فرهنگ و...یه وظیفش اینه این شجاعت مردمو کم کنه...


یکی از ابزار همین فیلم های ترسناک هست!! برعکس هند..!

پس باید فیلم ترسناک ساخت تا شجاعتو کم کرد...!!

فیلمهایی که اکثرا مجوز پخش نمیگیرن برا کشورهای خودشون..

فیلم با صحنه های قابل باوری که تو اتاق و خونه و کوچه و خیابون بشه همزادپنداری کرد و توهم زد و ترسید!

این فیلما و کلیپها ترس و توهم رو تو ضمیر ناخوداگاه میکارن..ترس بنداز و پیروز شو!!

این شعار داعشه...ینی این فیلما و کلیپهای رعب اور و ترسناک انقد مهم هست که یه تاکتیک جنگی محسوب میشه حتی!!


 ما یه خواهر مادر و همسر بسیجی قوی میخواهیم تا مرد رو به معراج ببره.. نه یه زن توهمی و خیالباف ترسو...

  ما نیاز به پسر و پدر و مرد و سربازی داریم تا شجاعانه پای ناموس و وطنش وایسه...نه تو خونه و پادگان و تاریکی شب توهم بزنه!!

 ما مردانی میخواهیم که تو نیمه شب برن تو دل نیزارهای مخوف اروند و از تاریکی و سکوت و کوسه و.. نترسن و مثل شیر غرش کنند و بزنن به عملیات..


 دوستان باید حواس ها رو جمع کرد..افسر جنگ نرم حواسش جمع تر باید باشه..نه خودش بشه ابزار و شکار دشمن...

دیدن این فیلمها و صحنه ها رو برای رضای خدا و رسیدن به اهداف والای فرهنگ انقلابی هم شده بر خودمون حرام کنیم ...که چیزی جز ضرر به همراه نداره دیدن این فیلمها...


 

تبعات و مضرات اقتصادی تفاهم با ‌FATF

| شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ب.ظ | ۰ نظر



مهدیار اسماعیلی درباره تبعات تفاهم با ‌FATF اظهار کرد: 


تفاهم با ‌FATF مثل این است که عابربانک خود را به دشمن بدهید تا برای آن رمز انتخاب کند. شما برای سلول‌های بنیادی چقدر هزینه کردید؟ در فناوری نانو از کدام نهاد حمایت کردید و چگونه برنامه‌ریزی کردید که چنین دستاوردی برایتان داشت؟ در رویان چه  کار کردید که پیشرفت کردید؟ او در لوای نظارت بر پولشویی از اینها مطلع می‌شود.

وی درباره ‌FATF گفت: در دنیا یک کارگروه بین‌المللی وجود دارد که وقتی احساس می‌کند در کشوری پولشویی انجام شده ورود کرده و اصطلاحا مچ آنها را می‌گیرد و تمرکز آن بر روی رفتارهای تروریستی است. در واقع بر دولت‌ها نظارت می‌کند که درآمدشان را به کارهای تروریستی اختصاص ندهند. آنها این نظارت را باید علیه عربستان، ترکیه و بحرین و قبل‌تر از اینها آمریکا انجام بدهند که در حوزه پولشویی و حمایت از تروریسم جهانی دامنشان از همه ناپاک‌تر است.

این اقتصاددان درباره مضرات اقتصادی تفاهم با ‌FATF تصریح کرد: وقتی کالبد عریان جریان گردش اقتصادی کشور را در اختیار کسانی قرار می‌دهید که سه دهه شما را تحریم کردند دقیقا مشخص می‌شود که کدام شرکت‌ها و سازمان‌های مالی بیشترین نقش را در توسعه اقتصاد کشور دارند. مثلا فلان شرکت خودروساز چندهزار حساب دارد و چند هزار حساب شرکت‌های قطعه‌سازی که کنارش هستند دارند با او کار می‌کنند. مثلا در مورد شرکت ایران خودرو می‌فهمند اگر فلان حساب مادر را در شرکت ساپکو تحریم کنند کل ایران خودرو فلج می‌شود.

اسماعیلی ادامه داد: مشخص است کسی که به خود جرأت داده تمامی حسابهای ایران را بلوکه کند تا نتوانیم کار کنیم اگر این بار خواسته باشد تحریم کند، بسیار آسانتر فقط همان شرکتهای حیاتی را تحریم می‌کند و با بستن دو سه حساب مادر یکباره بر معیشت یک میلیون نفر در کشور قفل می‌اندازد. حالا این ساپکو فقط یک مثال است.  شرکت‌هایی به این شکل زیاد داریم؛ شرکت ملی نفت، مپنا و... مثلا وزارت راه برای توسعه حمل و نقل چه راهی را طی کرده است؟! مترو را چگونه ساختند؟ از کدام کشورها تاسیسات خریدند؟ اگر این حسابها عریان باشد، این بار اگر خواسته باشند تحریم کنند، اتفاقی که طی سه سال افتاد تا دایره تحریمهای ایران تکمیل شود در طی مدتی کوتاهتر از یک سال با بستن چهار پنج شریان اصلی اقتصاد رخ خواهد داد.

وی افزود: این اتفاق همه مردم را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ نانوا مشتری نخواهد داشت؛ کشاورز کودش تحریم می‌شود. راننده تاکسی کارش گره می‌خورد چون ساپکو با مشکل روبه‌رو شده است. همه مشاغل قفل می‌شود. اگر از عمق این فاجعه باخبر بودیم چهاربرابر جنجالی  که در مورد فیش حقوقی رخ داد در این مورد رخ می‌داد. این به شدت اقتصاد مقاومتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اصلا پنبه آن را می‌زند.

این اقتصاددان در مورد اینکه «‌FATF» از اساس با اقتصاد مقاومتی ناسازگار است توضیح داد: اقتصاد مقاومتی یعنی ما به دشمن خود اطمینان نداریم. ما در جدال اقتصادی با دشمن عملا در حالت جنگ قرار داریم. همچنان که جنگ نیاز به اتاق جنگ و قرارگاه فرماندهی دارد، ما در اقتصاد هم نیاز به چنین اتاق جنگی داریم که در آنجا اطلاعات عملیات بیاید تحلیل شود و متناسب با شرایط موجود بهترین برنامه تدوین شود. آیا شما اتاق اطلاعات عملیات خود را در اختیار دشمن قرار می‌دهید تا از اطلاعات آن باخبر شود؟ شما اگر این اطلاعات را در اختیارش قرار دهید از برنامه‌های آینده‌تان و میزان هزینه‌‌ای که برای آن در نظر گرفته‌اید باخبر می‌شود. مقام معظم رهبری فرمودند که ما در جنگ اقتصادی هستیم. همان طور که جهاد نظامی اتاق عملیات می‌خواهد جنگ اقتصادی نیز اتاق عملیات می‌خواهد. اتاق عملیات ما در جنگ اقتصادی ستاد ویژه اقتصاد مقاومتی است. مهم‌ترین کار این ستاد این است که اجازه ندهد برنامه‌های ما به بیرون درز کند.



 آنچه نباید از بوسنی بدانیم!


خاطرات سردار حاج سعید قاسمی از بوسنی - 1993



🔹 سالگرد فاجعه قتل عام هفت هزار مسبمان سربرنیتسا در بوسنی است. مردمی که به نیروهای سازمان ملل پناه برده بودند اما به یکباره خود را در محاصره صربها یافتند. اینها خاطرات سال 1372 سردار حاج سعید قاسمی از بوسنی است.


🔸خمینی بابای ماست

در مملکتی که 50 سال زیر چکمه کمونیستها بوده، امروز هر جا عکس امام را نشان بدهی می گوید: «مویِ ددو! »

خمینی بابای ماست! کسی این را می‌گوید که به حسب قیافه می‌گویی این دیگر چیست؟ پانکی هایی که پانکی های ما باید در برابر اینها بوق بزنند. زنهایشان هم زیاد مقید به حجاب نیستند الّا موقع نماز و قرآن.


🔹جلیقه‌ها برای شما

همه شهر محاصره شده بودند. از یک مسیر صعب العبور، با یک مصیبتی رفتیم آنجا، پنج تا جلیقه ضد گلوله داشتند. گفتند: «شما ایرانی هستید، ما خیلی عشق و ارادت به شما داریم. اینها را شما بپوشید طوری‌تان نشود.»


🔸یا آزادی یا شهادت

خمپاره سفیر میکشد و روی سقف خانه ها می آید. خط مسلمانها با صربها 300 متر فاصله دارد. گاهی دقیقه ای 10 تا گلوله، از انواع و اقسام، روی خانه ی مردم می آید. گفتم: «شما که راه عقب رفتن دارید، لااقل زن و بچه را ببرید عقب.» می گویند: «کجا برویم؟ ما مسلمانیم! اینجا می مانیم، یا همه شهید می شویم یا منطقه را آزاد می کنیم.»


🔹نماز جمعه زیر خمپاره

جمعه شد، گفتند: «امروز نماز جمعه داریم، نمی آیید؟» گفتم: «مگر شما توی این شرایط که الان خمپاره می‌زنند نماز؟ هم می خوانید؟ حماقت محض است اینقدر آدم را یکجا جمع بکنید.»

رفتیم مسجد، شیشه ها همه درب و داغان، مردم نشسته اند و افندی (روحانی) رفته بالا و دارد آیات جهاد می خواند.

پشت سر این که نماز تمام شد دشمن خمپاره زد و تلفات و زخمی و شهید گرفت. هفته بعد دو برابر هفته قبل جمعیت آمده بودند. اینها چیزهایی است که در تصویر پرده های تلویزیونی نمی آید و شما نباید بدانید.


🔸از بوسنی تا ایران جمهوری اسلامی

این فیلم هایی که رادیو تلویزیون آمریکا برای بوسنی ها پخش می کند، اگر ما ده دقیقه نگاه کنیم همه چپ می کنیم. علی رغم این، تحولی در اینها ایجاد شده که روی در و دیوارشان شعار نوشتند که «از بوسنی تا ایران، جمهوری اسلامی.»


🔹میخواهیم حسین فهمیده باشیم

یک بار به ما گفتند: «این پولهای شما چه جوری اند؟» یک صد تومنی از جیبم در آوردم. یکی از آنها داخل پول را نگاه کرد و گفت: «سعید این کیه؟» گفتم: «شهید حسین فهمیده سیزده ساله که نارنجک به خودش بسته و رهبر گفته که این رهبر ماست، به من رهبر نگویید.» گفت: «ما وصف حالش را شنیده ایم. خیلی دوست داریم مثل او باشیم، بیایید به ما آموزش بدهید.» بعد هم هر چی صد تومنی داشتم گرفتند. ازآن روز گیر دادند که باید از این پیشانی بندی که روی سر شهید فهمیده است برای ما درست کنی. تسبیح و پارچه سبز روبانی را که انداخت گفت: «سعید، این نشان میدهد که ما مسلمانیم؟»


 

🔹اهل سنت به سبک بوسنی

یک نفر به من گفت: «میگن اینها سنی هستن.» در خیابان داشتیم می رفتیم، یک خانمی همین که قیافه ما را دید، پرسید: ایرانی هستید؟ گفتیم: بله. گفت: بفرمایید قهوه، رفتیم. در کل خانه یک تابلو بود. همین که چشمم به تابلو افتاد به همان رفیق گفتم: «تابلو را ببین. اینهایی را که می گویی سنّی هستند نگاه کن.» رویش نوشته شده بود «سیف الله القادر علی بن ابی طالب». 

هفته بعد در خیابان یک خمپاره سفیر کشید. دیدم دختری جیغ میزند که: «مایکا، مایکا!» مامان، مامان. آمدم دیدم خمپاره وسط چهار نفر خورده. بالای سر خانمی که دخترش جیغ میزد آمدم، دیدم همان خانمی است که قهوه مهمانمان کرده بود. آقا سید رضوی آنجا شروع کرد قرآن خواندن، آن خانم گریه میکرد، طوری که انگار قرآن تازه نازل شده است چیزهایی زمزمه میکرد. آخرین لحظات وداعش. با خودم گفتم خدایا ما سنی باشیم و اینجوری بتوانیم بمیریم.


🔸بند دوم اساسنامه

از ترکیه 60، 70 نفر آمده اند. می پرسی شما اینجا چکار می کنید؟ جواب می دهد: «مگر ایرانی نیستی؟» می گویم چرا! میگوید: «امام خامنه ای تکلیف کرده که ما بیاییم اینجا بجنگیم.» سنش هم هفده هجده سال بیشتر نیست. بعد یک اساسنامه نشان می دهد و می گوید: «ما بچه حزب اللهی های آنجا هستیم.» در بند دوم اساسنامه تشکیلاتی شان نوشته بود: «کسی که به خمینی اعتقاد ندارد مسلمان نیست.»


🔹دخترم را ببرید ایران

طرف صاحب هتل بود. یک دختر بچه ده ساله دارد، به من گفت: «تو رو خدا دارید می روید ایران، این دختر را با خودتان ببرید، هر چقدر مخارجش باشد می دهم برود آنجا علم دین یاد بگیرد، هفت هشت سال دیگر بفرستید بیاید، ما احتیاجش داریم.»



افسانه ی کتابسوزی اعراب در ایران 


از جمله مسائلی که لازم است در روابط اسلام و ایران مطرح شود مسأله ی کتابسوزی در ایران وسیله ی مسلمین فاتح ایران است. در حدود نیم قرن است که به طور جدی روی این مسأله تبلیغ می شود، تا آنجا که آنچنان مسلّم فرض می شود که در کتب دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی و بالأخره در کتب درسی که جز مسائل قطعی در آنها نباید مطرح گردد و از وارد کردن مسائل مشکوک در اذهان ساده ی دانش آموزان و دانشجویان باید خودداری شود، نیز مرتب از آن یاد می شود...


در اطراف این مسأله که واقعاً در ایران کتابخانه ها بوده و تأسیسات علمی از قبیل دبستان و دبیرستان و دانشگاه وجود داشته و همه به دست مسلمانان فاتح به باد رفته است، آن اندازه گفته و نوشته اند که برای برخی از افراد ایرانی که خود اجتهادی در این باب ندارند کم کم به صورت یک اصل مسلّم در آمده است...


عده ای دیگر طوطی وار می گویند «فاتحین عرب کتابخانه ی ملی ما را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند» ، بهتر بود تعیین می فرمودند که آن کتابخانه ی ملی در کجا بوده؟ در همدان بوده؟ در اصفهان بوده؟ در شیراز بوده؟ در آذربایجان بوده؟ در نیشابور بوده؟ در تیسفون بوده؟ در آسمان بوده؟ در زیر زمین بوده؟ در کجا بوده است؟ 

چگونه است که ایشان ... این جمله ها را تکرار می فرمایند، از کتابخانه ای ملی که به آتش کشیده شد اطلاع دارند اما از محل آن اطلاع ندارند؟ 


نه تنها در هیچ مدرکی چنین مطلبی ذکر نشده و با وجود اینکه جزئیات حوادث فتوحات اسلامی در ایران و روم ضبط شده، نامی از کتابخانه ای در ایران اعم از اینکه به آتش کشیده شده باشد و یا به آتش کشیده نشده باشد در هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد، بلکه مدارک خلاف آن را ثابت می کند؛ مدارک می گویند که در حوزه ی زردشتی علاقه ای به علم و کتابت نبوده است. 


جاحظ هر چند عرب است ولی تعصب عربی ندارد، به دلیل اینکه علیه عرب زیاد نوشته است و ما عن قریب از او نقل خواهیم کرد.

 وی در کتاب المحاسن والاضداد می گوید: 

«ایرانیان علاقه ی زیادی به نوشتن کتاب نداشتند، بیشتر به ساختمان علاقه مند بودند» . 

در کتاب تمدن ایرانی به قلم جمعی از خاور شناسان تصریح می کند به عدم رواج نوشتن در مذهب زردشت در عهد ساسانی.


محققان اتفاق نظر دارند حتی تکثیر نسخ اوستا ممنوع و محدود بود. 

ظاهراً وقتی اسکندر به ایران حمله کرد، از اوستا دو نسخه بیشتر وجود نداشته است که یکی در استخر بوده و به وسیله ی اسکندر سوزانیده شده است.


نظر به اینکه درس و مدرسه و سواد و معلومات در آیین موبدی منحصر به درباریان و روحانیان بود و سایر طبقات و اصناف ممنوع بودند، طبعاً علم و کتاب رشد نمی کرد، زیرا معمولاً دانشمندان از طبقات محروم برمی خیزند نه از طبقات مرفه. 

موزه گرزاده ها و کوزه گرزاده ها هستند که بوعلی و ابوریحان و فارابی و محمد بن زکریای رازی می شوند نه اعیان زادگان و اشراف زادگان. 

و بعلاوه، همان طور که مرحوم دکتر شفق یادآور شده است این دو طبقه هم در عهد ساسانی هر یک به گونه ای فاسد شده بودند و از طبقه ی فاسد انتظار آثار علمی و فرهنگی نمی رود.(1)



اساساً تاریخ وجود کتابخانه ای را در ایران ضبط نکرده است، برخلاف کتابخانه ی اسکندریه که وجود چنین کتابخانه ای در سالهای میان سه قرن قبل از میلاد تا حدود چهار قرن بعد از میلاد قطعی تاریخ است. 


اگر در ایران کتابخانه هایی وجود می داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود کتابخانه ضبط می شد خصوصاً با توجه به اینکه می دانیم اخبار ایران و تاریخ ایران بیش از هر جای دیگر در تواریخ اسلامی وسیله ی خود ایرانیان یا اعراب ضبط شده است.


دیگر اینکه در میان ایرانیان یک جریان خاص پدید آمد که ایجاب می کرد اگر کتابسوزی در ایران رخ داده باشد حتماً ضبط شود و با آب و تاب فراوان هم ضبط شود و آن جریان شعوبیگری است.


شعوبیگری هر چند در ابتدا یک نهضت مقدس اسلامی عدالتخواهانه و ضدتبعیض بود، ولی بعدها تبدیل شد به یک حرکت نژادپرستانه و ضدعرب. ایرانیان شعوبی مسلک، کتابها در مثالب و معایب عرب نوشتند و هرجا نقطه ی ضعفی از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان می نوشتند و پخش می کردند؛ جزئیاتی از لابلای تاریخ پیدا می کردند و از سیر تا پیاز فروگذار نمی کردند.


اگر عرب چنین نقطه ی ضعف بزرگی داشت که کتابخانه ها را آتش زده بود خصوصاً کتابخانه ی ایران را، محال و ممتنع بود که شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند و بنی العباس به حکم سیاست ضداموی و ضدعربی که داشتند به آنها پروبال می دادند درباره اش سکوت کنند، بلکه یک کلاغ را صدکلاغ کرده و جار و جنجال راه می انداختند، و حال آنکه شعوبیه تفوّه به این مطلب نکرده اند و این خود دلیل قاطعی است بر افسانه بودن قصه ی کتابسوزی ایران.


تصدیق می کنم که اگر قصه ی کتابسوزی صرفاً به عنوان یک حادثه ی تاریخی در محیط تحقیق بخواهد بررسی شود نیازی به اینهمه تفصیل ندارد، اما خواننده ی محترم باید توجه داشته باشد که این داستان را از محیط تحقیق و جوّ بررسی علمی خارج کرده و از آن یک «سوژه» برای «تبلیغ» ساخته اند. 


برای محققین بی طرف اعم از مسلمان و غیرمسلمان، بی اساسی این داستان امری مسلّم و قطعی است ولی گروههایی که به نوعی خود را در تبلیغ این قصه ذی نفع می دانند دست بردار نیستند، کوشش دارند از راههای مختلف این داستان را وسیله ی تبلیغ قرار دهند. 

تبلیغ کتابسوزی در ایران و در اسکندریه تدریجاً به صورت یک «دستور» و یک «شیوه ی حمله» درآمده است.(2)



ابن خلدون در فصل «العلوم العقلیة و اصنافها» (از مقدمه ی تاریخش) گوید: وقتی کشور ایران فتح شد کتب بسیاری در آن سرزمین به دست تازیان افتاد. سعد بن ابی وقاص به عمربن الخطاب در خصوص آن کتب نامه نوشت و در ترجمه کردن آنها برای مسلمانان رخصت خواست. عمر بدو نوشت که آن کتابها را در آب افکند، چه اگر آنچه در آنهاست راهنمایی است خدا ما را به رهنماتر از آن هدایت کرده است، و اگر گمراهی است خدا ما را از شر آن محفوظ داشته. 

بنابراین آن کتابها را در آب یا در آتش افکندند و علوم ایرانیان که در آن کتب مدون بود از میان رفت و به دست ما نرسید.   


ابن خلدون خود یک مورخ و مؤلف تاریخ عمومی است، بنابراین اگر به ضرس قاطع اظهار نظر کند ولو مدرک نشان ندهد باید گفت سند و مأخذی در کار بوده است.


ولی متأسفانه ابن خلدون نیز اظهار نظر نکرده و به صورت فعل مجهول بیان کرده است. او هم سخن خود را با جمله ی «و لقد یقال» آغاز کرده است (همانا چنین گفته می شود) . 

بعلاوه، ابن خلدون در صدر سخنش جمله ای اضافه کرده که بیشتر موجب ضعف قضیه می شود. او بعد از آنکه طبق اصل اجتماعی خاص خودش (که مورد قبول دیگران نیست و آن اینکه هر جا که ملک و عمران گسترش یافته باشد علوم عقلی خواه ناخواه گسترش می یابد) نتیجه می گیرد که در ایران که ملک و عمران گسترش عظیم یافته بوده است نمی تواند علوم عقلی گسترش نیافته باشد، می گوید:

«و همانا گفته می شود که این علوم از ایرانیان به یونانیان رسید آنگاه که اسکندر دارا را کشت و بر ملک کیانی تسلط یافت و بر کتابها و علوم بی حد و حصر آنها استیلا یافت و چون سرزمین ایران فتح شد و در آنجا کتب فراوان دیدند، سعد وقاص به عمر نامه نوشت. ...».


چنانکه می دانیم اینکه اسکندر از ایران کتابهایی به یونان برده باشد و بعد از فتح ایران به دست اسکندر یونانیان به علوم تازه ای دست یافته باشند، مطلبی است از ظاهر عبارت ابن خلدون شاید بشود استفاده کرد که می خواسته اند مدعی شوند همه ی علوم یونان از ایران است، در صورتی که می دانیم اسکندر در زمان ارسطو به ایران حمله کرد و تمدن و فرهنگ یونان در آن وقت در اوج شکوفایی بود.


مطلب دیگر این است که آنچه تا کنون از ابن خلدون نقل شده از مقدمه ی اوست که کتابی است فلسفی و اجتماعی. 

تا کنون ندیده ایم که این مطلب را کسی از خود تاریخ او که به نام العبر و دیوان المبتدأ والخبر است نقل کرده باشد. 

ابن خلدون اگر برای این قصه ارزش تاریخی قائل بود، باید در آنجا نقل کرده باشد.(3)



بدون شک در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی کمابیش بوده است. 

بسیاری از آنها در دوره ی اسلامی به عربی ترجمه شد و باقی ماند و بدون شک بسیاری از آن آثار علمی و ادبی از بین رفته است ولی نه به علت کتابسوزی یا حادثه ای از این قبیل، بلکه به این علت طبیعی و عادی که هرگاه تحولی در فکر و اندیشه ی مردم پدید آید و فرهنگی به فرهنگ دیگر هجوم آورد و افکار و اذهان را متوجه خود سازد، به نحو افراط و زیانبار فرهنگ کهن مورد بی مهری و بی توجهی واقع می گردد و آثار علمی و ادبی متعلق به آن فرهنگ در اثر بی توجهی و بی علاقگی مردم تدریجاً از بین می رود.


نمونه ی این را امروز در هجوم فرهنگ غربی به فرهنگ اسلامی می بینیم. فرهنگ غربی در میان مردم ایران «مد» شده و فرهنگ اسلامی از «مد» افتاده است، و به همین دلیل در حفظ و نگهداری آنها اهتمام نمی شود. 


نسخه های با ارزشی در علوم طبیعی، ریاضی، ادبی، فلسفی، دینی در کتابخانه های خصوصی تا چند سال پیش موجود بوده و اکنون معلوم نیست چه شده و کجاست. 

قاعدتاً در دکان بقالی مورد استفاده قرار گرفته و یا به تاراج باد سپرده شده است. 

مطابق نقل استاد جلال الدین همایی، نسخه های نفیسی از کتب خطی که مرحوم مجلسی به حکم امکاناتی که در زمان خود داشت از اطراف و اکناف جهان اسلامی در کتابخانه ی شخصی خود گرد آورده بود، در چند سال پیش با ترازو و کش و من به مردم فروخته شد.


علی القاعده هنگام فتح ایران کتابهایی که بعضی از آنها نفیس بوده، در کتابخانه های خصوصی افراد وجود داشته است و شاید تا دو سه قرن بعد از فتح ایران هم نگهداری می شده است، ولی بعد از فتح ایران و اسلام ایرانیان و رواج خط عربی و فراموش شدن خط پهلوی که آن کتابها به آن خط بوده است، آن کتابها برای اکثریت قریب به اتفاق مردم بلااستفاده بوده و تدریجاً از بین رفته است. اما اینکه کتابخانه یا کتابخانه هایی بوده و تأسیسات علمی وجود داشته است و اعراب فاتح هنگام فتح ایران آنها را به عمد از بین برده باشند افسانه ای بیش نیست.(4)


(1)

گزیده ای از مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ( از صفحات 274 تا 312 )


(2)

 گزیده ای از مجموعه آثار شهید مطهری. ج14، ( از صفحات 274 تا 312 )


(3)

 گزیده ای از مجموعه آثار شهید مطهری. ج14، ( از صفحات 274 تا 312 )


(4)

 گزیده ای از مجموعه آثار شهید مطهری. ج14، ( از صفحات 274 تا 312 )


 

اعراب مسلمان در کمتر از 20 سال بر نیمی از جهان شناخته شده ان روز وارد شدند


باستانگرایان مدعی میشوند که اعراب با نیزه تازیانه و شمشیر مسلمانی را به ایران اوردند و نیز میگویند جنگهای ایران و روم صدها سال طول کشید و از زمان کورش تا به روزگار ظهور اسلام صدای برخورد شمشیر ها در ایران قطع نشده بود.

 آیا مردمی که 1200 سال با تمام تمدنهای شناخته شده زمان خود جنگیده اند ولی تسلیم هیچ کس، برای دورانی دراز نشده بودند، چگونه در زمانی کوتاه، چنانچه میگویند، بیگانگانی بی منزلت و تمدن ، چون اعراب مسلمان را بخود پذیرفتند و پس از 1400 سال هنوز نیز میپذیرند.


آیا در ضربه شمشیردعرب کدام نیرو پنهان بود که در شمشیر هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و مقدونیان و رومیان و مغولان و تیموریان یافت نمیشد!؟


اگر باستانگرایان بجای توسل به اسناد جعلی نادرست، بجای نشستن. و اشک تمساح ریختن و بجای استفاده از کلمه شمشیر از واژه ایمان و اگاهی استفاده کنند انگاه درک تمام  تاریخ اسلام و اسلام در ایران ، برای آنان و دیگر هماندیشانشان سهل و میسر خواهد شد و نیاز به گریستن بیش از این بر احوال پریشان خویش را نخواهند داشت


.

امیرحسین ثابتی :


 امروز همزمان با اولین سالگرد برجام، رییس جمهور در جمع اعضای هیئت دولت سخنانی را مطرح کرد که اخبار نیز به طور کامل آن را پوشش داد.


 اما نکته عجیب آنجاست که آقای روحانی چون تصور می کند اکثر مردم متن برجام را تا کنون نخوانده اند و از این به بعد هم نخواهند خواند  و حتی در صورت مطالعه آن نیز، به علت پیچیدگی های متن، احتمالا چندان از آن سر در نمی آورند، هر ادعای عجیب و از اساس نادرستی را که کوچکترین ربطی به متن توافق ندارد بیان می کند


  و تصور می کند همانطور که در یک سال گذشته توانسته با وعده و وعید، مردم را در انتظار "گشایش های تخیلی" برجام نگه دارد، احتمالا از این به بعد هم خواهد توانست این روش را ادامه دهد.


 از این رو در چند مطلب کوتاه به بررسی ادعاهای غیر واقعی رییس جمهور درباره برجام که امروز بیان شد خواهم پرداخت.


 ادعای نادرست اول:

 

حق غنی سازی ایران در برجام به رسمیت شناخته شده است !


 برخلاف این ادعا که تا کنون بارها از سوی روحانی و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای مطرح شده، در هیچ قسمت از متن 140 صفحه ای برجام، تعبیر به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران به کار نرفته، بلکه کاملا برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک "استثنا" تبدیل شده و علیرغم فعالیت های صلح آمیز هسته ای، حق غنی سازی بالاتر از 3.5% را ندارد و برای غنی سازی باید جزییات کار از جمله مکان، زمان و ... را به سمع و نظر امریکا برساند و با موافقت او این کار را انجام دهد.


 این همان نکته ای است که بعد از توافق ژنو، وندی شرمن در جلسه استماع کمیسیون بانکداری سنای امریکا در 21 آذر 92 بیان کرد و در واقع خیال نمایندگان این کشور را از فرجام غنی سازی ایران اینطور راحت کرد:


"ما معتقدیم که ایران حق غنی سازی ندارد ... بسیاری از کشورها دارای انرژی صلح‌آمیز هسته‌یی هستند اما برنامه غنی‌سازی ندارند. در واقع تفاوت بسیار بزرگی میان حق غنی‌سازی و یا داشتن برنامه غنی‌سازی وجود دارد."


 ادعای نادرست دوم:


تمامی قطعنامه های قبلی شورای امنیت لغو شده است!


  بر خلاف این ادعا، بر اساس متن قطعنامه 2231 که مکمل برجام است، جمهوری اسلامی ایران شامل تحریم های موشکی و تسلیحاتی است و هم اینکه تمامی مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و صرفا با ادعای یک کشور از 1+5 به عدم اجرای تعهدات ایران در برجام، در فاصله حداکثر 60 روز، با طی کردن رجوع به کمیسیون های کارشناسان، وزرای خارجه، مشورتی و سرانجام رجوع به شورای امنیت، تمام مفاد قطعنامه های گذشته علیه ایران باز می گردد.


 این مساله، یعنی بازگشت پذیری مفاد قطعنامه های گذشته به خوبی نشان می هد عملا تحریم های قبلی لغو نشده اند بلکه به چماق بالای سر ایران تبدیل شده اند تا با کوچکترین بهانه گیری یکی از کشورهای 1+5 از جمله خود آمریکا، مجددا علیه ایران اعمال شوند.


 ادعای نادرست سوم:


 تمامی تحریم های مرتبط با پرونده هسته ای "لغو" شده است !


 اگرچه قبل از برجام گفته می شد تمامی تحریم ها (نه فقط تحریم های مرتبط با هسته ای) لغو خواهد شد، اما متن ضعیف برجام حتی نتوانست تمام تحریم های مرتبط با هسته ای را هم لغو کند.


 جدای از باقی ماندن تمامی تحریم های اولیه، در هیچ جای متن توافق خبری از لغو terminate یا حتی تعلیق suspend تحریم های کنگره نیست بلکه فقط از تعبیر cease به معنای «توقف موقت» تحریم های کنگره آن هم از سوی رییس جمهور این کشور سخن به میان آمده که بدین ترتیب تنها با اراده اوباما یا رییس جمهور آینده امریکا که چند ماه دیگر سر کار خواهد آمد، تمامی تحریم های کنگره علیه ایران اجرا خواهد شد.


  جالب آنکه رجوع به متن برجام نشان می دهد حتی به طور کامل قرار نیست تمام دستور العمل های اجرایی رییس جمهور آمریکا علیه ایران نیز لغو شود، از جمله دستور اجرایی ۱۳۶۲۸ که نه به طور کامل بلکه بخشهایی از آن قرار است لغو شود و نکته مهم تر نیز آنکه همچنان بسیاری از دستورات اجرایی رییس جمهور امریکا علیه ایران سر جای خود باقی مانده است و بخش اندکی از آن بر اساس دستور اوباما لغو شده است.


 هم چنین تحریم های اتحادیه اروپا نیز در عمل لغو نشده و بر اساس متن برجام، قانون اصلی تحریم‌ها Council Decision تعلیق می شود و تنها بخشی از دستور العمل‌های اجرایی Council Regulation لغو می شود که این مساله به معنای بازگشت پذیر بودن تحریم هاست 


 لذا این ادعا که تحریم های اروپا نیز کاملا لغو شده با آنچه در عمل اتفاق افتاده تطابق ندارد زیرا بازگشت پذیری آن کاملا حفظ شده است.


ادعای نادرست چهارم:


تا قبل از برجام ذیل فصل 7 شورای امنیت و در آستانه جنگ بودیم ولی حالا از آن خارج شدیم !


 در این باره رییس جمهور تمام ماجرا را روایت نمی کند و آن این است که تا به امروز ایران هیچگاه مانند عراق یا لیبی و ... ذیل «کلیت» فصل هفت نبوده بلکه تنها ذیل ماده 41 فصل هفت بوده که اتفاقا امروز هم بخش هایی از قطعنامه 2231 ایران را ذیل ماده 41 فصل هفت حفظ کرده است.


  لذا نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده 42» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر می کند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلا ایران قرار داشتن ذیل ماده 41 فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز در اثر مذاکرات دوساله با 1+5 و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده 41 فصل هفت اقرار کرده و به آن رسمیت هم داده ایم.


ادعای نادرست پنجم:


اگر 1+5 به تعهداتش عمل نکند، ایران بلافاصله قابلیت بازگشت پذیری دارد !


 باید از رییس جمهور محترم پرسید وقتی در قلب راکتور اراک بتن ریخته شده، این بازگشت پذیری چطور ممکن است؟ و اصلا در صورت امکان، چند سال زمان برده و هزینه می خواهد؟


وقتی 10 تن اورانیوم غنی شده به 300 کیلو رسیده و 482 کیلو مواد 20% دیگر در اختیار نیست و رسیدن به هر کدام از آنها سالها زمان و هزینه نیاز دارد، عقلا و منطقا چطور می توان از تعبیر بازگشت پذیری سخن گفت؟


ادعای نادرست ششم:


با بسته شدن PMD  ثابت شد که در گذشته دنیا به ایران تهمت انحراف به سمت ساخت سلاح هسته ای می زده است!


 اگرچه بر اساس گزارش دسامبر 2015 آژانس پرونده PMD ایران بعد از سالها کشمکش بسته شد 


 اما این بسته شدن نه تنها با برائت ایران همراه نبود بلکه با اثبات اتهام زنی ها به ایران همراه شد و در اینجا باید پرسید اگر قرار بود با بسته شدن PMD اتهامات نادرست امریکا علیه ایران اثبات شود، پس چرا اساسا دو سال مذاکره در این باره انجام شد؟


 و از آن بدتر چرا امروز به نتیجه این موضوع افتخار میشود؟


 در بند 87 گزارش مورد اشاره آژانس آمده است:


« ارزیابی آژانس این است که قبل از پایان سال 2003 طیفی از فعالیت‌های مرتبط با ساخت ابزار انفجاری هسته ای در ایران به صورت تلاش‌های هماهنگ انجام شده است. »


 ادعای نادرست هفتم:


 تمامی تحریم های تسلیحاتی علیه ایران لغو شده و برجام باعث افزایش توان دفاعی ایران شده است !


 این ادعا نه تنها کوچکترین تناسبی با واقعیت ندارد، بلکه برای کسی که حداقل یک بار به صورت گذرا متن قطعنامه 2231 را خوانده باشد، بدیهی است که حداقل تا 5 سال تحریم های تسلیحاتی و 8 سال نیز تحریم های موشکی علیه ایران حفظ شده است.


 در این باره در ماده ۶ پیوست b قطعنامه ۲۲۳۱ آمده :


" کلیه دولت ها تدابیر لازم را اتخاذ خواهند کرد تا ۵ سال بعد از روز قبول توافق، به استثنای مواردی که شورای امنیت از قبل و به صورت مورد به مورد تصمیم دیگری اتخاذ کرده باشد ، مانع از عرضه ، فروش یا انتقال تسلیحات یا تجهیزات مرتبط از مبداء ایران ، توسط اتباع یا کشتی ها و هواپیما های تحت پرچم خود شوند ، فارغ از اینکه مبداء آنها قلمرو ایران باشد یا خیر. "

 

 و درباره تحریم موشکی نیز در پاراگراف ۳ ضمیمه B قطعنامه2231 آمده:


" از ایران خواسته می‌شود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشک‌های بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوری‌های مربوط به موشک‌های بالستیک، تا زمان هشت سال پس از روز پذیرش برجام و یا تا زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که جمع‌بندی مبسوط را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد."


ادعای نادرست هشتم:


 اگر برجام نبود و موفق به توافق نمی شدیم، فروش نفت ایران امروز به صفر رسیده بود ! 


  دقیقا بر خلاف این ادعا که هیچ آماری آن را تایید نمی کند، از ابتدای سال 2012 که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب می‌کنند تا 6 ماه پس از آن یعنی نیمه سال 2012 (تیر 91) فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود 1.2 میلیون بشکه در روز می‌رسد؛ 


 اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی 92) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمی‌یابد و در بازه 1.1 تا 1.2 میلیون بشکه در روز ثابت باقی می‌ماند. 


 در واقع این سخن که به زودی فروش نفت ایران به صفر می‌رسیده است، خلاف آمارها و واقعیت موجود است و آمریکا موفق نشده است هر 6 ماه، 20 درصد فروش نفت ایران را کاهش دهد. 


 این در حالی است که آمریکایی‌ها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال 2012 مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد. 

 علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساسا تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان 1.1 تا 1.2 بوده است.


ادعای نادرست نهم:


 اگر برجام نبود، امروز جنگ شده بود !


 از این پس این حرف را در بیان دستاورد برجام بیشتر خواهیم شنید ! 


 زیرا برجام به هیچ عنوان نتوانست هدف اصلی مورد انتظار جامعه، یعنی لغو تحریم ها و گشایش در عرصه اقتصادی را رقم بزند،


  لذا رییس جمهور و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده درصدند تا با "دستاورد سازی" های تخیلی برای آن، ادعا کنند برجام لااقل در تامین امنیت کشور و جلوگیری از جنگ تاثیر داشته است.


 اما واقعیت چیزی دیگر می گوید. چرا که دقیقا یک دهه قبل نیز همین ادعا برای دفاع از مذاکرات شکست خورده سعد آباد، بروکسل و پاریس در دوره اصلاحات گفته شد اما بعدها بارها مقامات ارشد امریکا و اروپا از رابرت گیتس امریکایی تا سر چیلکات انگلیسی بیان کردند که در آن سالها اساسا بحث حمله نظامی به ایران هیچ گاه جدی نبوده و هزینه های این کار برای غربی ها، بزرگترین مانع تصمیم شان بوده است.


 ثانیا، چطور است که در 8 سال دولت قبل که ایران به طور خیره کننده ای توان هسته ای خود را افزایش داد و زیر بار هیچ کدام از قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت نرفت، امریکا و متحدانش به کشور حمله نکردند،


 اما امروز که در سایه برجام هم توان هسته ای کشور تضعیف شده و هم تحریم های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران در قطعنامه 2231 حفظ شده، ادعا می شود که امریکا بواسطه برجام از حمله نظامی به ایران منصرف شده ؟؟ 


 حداقل اگر این گزاره صحیح بود امروز نباید از سوی مقامات امریکایی جمله تکراری «همه گزینه ها روی میز است» شنیده می شد اما واقعیت این است که برجام و عقب نشینی های ایران حتی در ادبیات مقامات امریکایی نیز نتوانست تغییری ایجاد کند چه برسد به اینکه ادعا شود آنها قصد  حمله نظامی به ایران را داشتند و بواسطه برجام از آن منصرف شدند !



https://telegram.me/joinchat/B2ZCsz3AUNC5w-dmme_vMQ



 تاثیر کورش گرایی و کوروش پرستی بر تضعیف ایران و گسترش تفرقه میان مردم(1)


◀️کورش‌پرستان و نیز زرتشتی‌زدگانی که دم خودشان و دم کورش را به ایران بسته‌اند، بدانند نمی‌توان انتظار داشت که عده‌ای مرتباً و به نام ایران جعلیات تاریخی ببافند و دیگران به آنان احسنت و مرحبا بگویند تا ایران صدمه نبیند.

 ایران و هیچ کشوری از راستی و واقعت‌های تاریخی آسیب نمی‌بیند، بلکه از دروغ آسیب می‌بیند.

 این منطقی نیست که عده‌ای در پوست ایران‌دوستی،  غلوهای تاریخی بسازند و سپس انتظار داشته باشند کسی جواب آنها را ندهد تا «ایران تضعیف نشود». مگر بنیان و استحکام ایران بر پایه دروغ و نیرنگ است که با فاش شدن آنها تضعیف شود؟


◀در جهان اطلاعات و رسانه‌های امروز که بسیاری از منابع دست اول تاریخی به راحتی در دسترس همگان است، نمی‌توان حتی به راحتی ده سال پیش دست به تاریخ‌سازی زد.

 دروغ‌های تاریخی و جعل اسناد دیر یا زود فاش می‌شوند و به عنوان نقطه‌ضعفی برای سازندگان آنها بکار می‌روند. در نتیجه، مسبب به وجود آمدن چنین شرایطی، دروغ‌ پردازان هستند و نه روشنگران و نویسندگان واقع‌گرا.


◀️پس در نتیجه راه‌حل این مشکل ساده است:

اول آنکه می‌باید از دروغ‌گویی پرهیز کرد تا مستمسکی در دست دیگران نشود.

👈و دیگر اینکه، دم کورش را باید از ایران باز کرد و سرنوشت او را به ایران گره نزد.

 کورش و هیچیک از شاهان یا حاکمان نماینده ایران نیستند و گره خوردن دم آنان به کلیت ایران موجب خسران برای ایران و ایرانیان خواهد شد.


◀️با توجه به انبوه منابع دست اول تاریخی که بعضاً به قلم و به دستور شخص پادشاهان هخامنشی نوشته شده، نمی‌توان مردمان نواحی گوناگون ایران‌زمین و جاهای دیگر و از جمله کردها، ترک‌ها، گیلک‌ها، بلوچ‌ها، لرها، خراسانی‌ها و دیگران را متقاعد کرد که هخامنشیان نابوده‌کننده فرهنگ و تمدن کهن و بومی آنان نبوده‌اند و دست به نسل‌کشی آنان نزده‌اند.

 در عصر رسانه‌هایی که انبوهی از منابع در هر کتابخانه دورافتاده‌ای را در عرض چند ثانیه در برابر خواننده می‌گذارد، نمی‌توان به روش‌های ساده‌انگارنه پیشین متکی بود و مخاطبان را اشخاص ساده‌لوحی فرض کرد.‼️


◀️اگر دیگران از روی ناچاری و به دلیل نداشتن شخصیت‌های برجسته و سازنده به اشخاصی همچون. چنگیز و تیمور می‌نازند، مردمانی که قهرمانان و پهلوانان فراوان و صدها و هزاران شخصیت برجسته سیاسی و علمی و ادبی دارند، ناچار به چنان کاری نیستند.

👈و این اتفاقاً یکی از اهداف سلطه‌گران است که با بزرگ کردن کورش موجب نادیده انگاشتن و فراموشی مفاخر برجسته ایران‌زمین می‌شوند و نیز به همبستگی مردم آسیب وارد می‌سازند.


◀️بطور خلاصه، اگر از دروغ‌ گویی و پهلوان پنبه‌سازی و کوروش پرستی و کوروش گرایی  و ساختن کاخهای زیبا اما پوشالی حذر کنیم و به تاریخ غنی و فرهنگ رنگارنگ مردم روی بیاوریم  چنان بهانه هایی به دست دیگران نخواهیم داد و بسیاری از مشکلات و عوامل تفرقه انگیز برطرف خواهد شد


◀️موجودیت افتخارآمیز ایران به پادشاهان جبار آن نیست و نبوده است، بلکه به مردم و دستاوردهای درخشان فرهنگ وهنر و ادبیات و دانش آنان بوده است.

 به پایداری شگفت و کم‌نظیر آنان در قبال هر آن کسی که خواسته است هویت آنان را پایمال کند. مردمی که در سخت‌ترین شرایط در کنار هم زیسته‌اند و در همبستگی و همدلی گل سر سبد بسیاری از کشورهای جهان بوده‌اند.