بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بعد از پاره کردن نامه پیامبر چه اتفاقی رخ داد

| جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ق.ظ | ۰ نظر


بعد از پاره کردن نامه پیامبر چه اتفاقی رخ داد ؟




 پیشگویی پیامبر در مورد مرگ خسرو پرویز توسط پسرش شیرویه و مسلمان شدن ایرانیان و یمن



✅هنگامی که اسلام آشکار شد، نبی اکرم دعوت خود را آغاز فرمود. محمد (صلی الله علیه و آله) در سال ششم هجری، طی نامه‌ای خسرو پرویز را به اسلام دعوت کرد، اما خسروپرویز نامه‌ی حضرت‏ را درید و برای باذان (حاکم ایرانی یَمَن) نوشت که محمد را نزد وی بفرستد. باذان نیز دو نفر ایرانی به نام خسرو و بابوَیه را به مدینه فرستاد. هنگامی که خبر "احضار پیامبر به ایران" به مشرکین قریش رسید، خشنود گشته؛ گمان کردند که محمد دیگر به پایان راهش رسیده است! نمایندگان باذان با حکمی که در دست داشتند، حضور پیغمبر رسیده؛ منظور خود را در میان گذاشتند. حضرت نیز اندک زمانی مهلت خواست. روز بعد که نمایندگان ایرانی خدمت پیامبر آمدند، حضرت، -با خبری که از عالم غیب بدیشان رسید- فرمودند که شیرویه دیشب شکم پدرش خسرو پرویز را درید و او را هلاک ساخت. اینک شما به یمن بازگردید و به‏ باذان بگویید اسلام اختیار کند. اگر مسلمان شود حکومت یمن همچنان با او خواهد بود. آن دو نفر به‏ یمن بازگشتند و جریان را به باذان گفتند. باذان گفت: ما چندی درنگ می‏‌کنیم، اگر غیبگویی محمد درست بود، معلوم است که وی پیغمبر است. چند مدتی از این ماجرا گذشت که پیکی از تیسفون -پایتخت ساسانیان- رسید و نامه‌ای از طرف شیرویه برای باذان آورد، باذان از قضیه‌ی کشته شدن خسروپرویز به طور رسمی مطلع و از صحت غیبگویی پیامبر شگفت‌زده گردید. شیرویه در نامه‌ی خود به باذان دستور داد که محمد را آزاد بگذارد و به هیچ‌وجه او را نرنجاند. در این‏ هنگام، باذان به همراهی جمعی از ایرانیان یَمَن که آنها را «ابناء» و «احرار» می‏‌گفتند مسلمان شد و اینان جزء نخستین ایرانیانی بودند، که وارد شریعت مقدس اسلام گردیدند. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) باذان را همچنان بر حکومت یمن ابقا کردند و وی از این‏ تاریخ از طرف نبی اکرم بر یمن حکومت می‏‌کرد و به ترویج و تبلیغ اسلام‏ پرداخت و مخالفین و معاندین را سر جای خود نشانید. منابع متعدد و معتبر تاریخی این حکایت را با قاطعیت بیان کرده‌‌اند[۲].



 بلعمی وزیر دربار سامانیان می‌نویسد که باذان(حاکم ایرانی یمن) پسر ساسان پس از اینکه مسلمان شد، همه‌ی اهل یَمَن را نیز به اسلام فراخواند و اکثر اهل یَمَن به واسطه‌ی این مرد ایرانی، مسلمان شدند. پیامبر از شنیدن این خبر شاد گشته و برای باذان دعای خیر نمود.

[۳]

 بس جالب و شگفت‌انگیز است که بابویه پس از بازگشت از مدینه، به باذان گفت: هرگز با کسى پرمهابت‌تر و با عظمت‌تر از محمد سخن نکرده بودم! باذان گفت: نگهبان داشت؟ بابویه پاسخ داد: نه...[۴]

 روشن است که ایرانیانِ روشن‌ضمیر، به نیکی عظمت و معنویت الهی پیامبر را درک کرده بودند و در مقابل بزرگی ایشان سر تسلیم فرود آوردند. این بود حکایت اسلام اختیاریِ ایرانیان یمن.



📚منابع:


[۱]. بنگرید به مقاله «نقش انوشیروان در حوادث تلخ یمن (link is external)»

[۲]. تاریخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاینده‏، تهران‏، نشر اساطیر، ۱۳۷۵، ج‏۳، ص۱۱۴۲-۱۱۴۴ ؛ ج‏۴، ص ۱۲۸۶ 

و تاریخ بلعمی، تهران، انتشارات سروش،۱۳۷۸،ج‏۲،ص۸۲۶-۸۲۵-۸۴۲ و ابن اثیر جزرى، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلى و ابو القاسم حالت‏، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱، ج‏۷، ص۲۴۹-۲۵۱ و مجمل التواریخ و القصص، به تصحیح ملک‏‌الشعراء بهار، تهران، انتشارات کلاله خاور، چاپ دوم، ص۱۷۲-۲۵۲    

[۳]. تاریخ بلعمی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۸، ج‏۲، ص۸۴۲ 

[۴]. تاریخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاینده‏، تهران‏، نشر اساطیر، ۱۳۷۵، ج‏۳، ص۱۱۴۴ 

و محمد بن جریر طبرى‏، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، روائع التراث العربى‏، ۱۳۸۷، ج‏۲، ص۶۵۷


 

چالش مولکولی در تکامل ماتریالیستی 


بنده در این متن می خواهم با یک حساب سر انگشتیِ ساده، عقلانی بودن یا نبودن تئوری تکامل ماتریالیستی را به شهادت علمِ احتمالات بررسی کنم.


  همه شما عزیزان می دانید که  ایجاد یک مولکول پروتئین از بین صدها پروتئین تشکیل دهنده سلول ، در شرایط طبیعی ناممکن می باشد و می دانید که پروتئینها،از مولکولهای کوچکتری با نام «آمینو اسید» که به تعداد مشخص و با نظمی عجیب در کنار هم قرار میگیرند ، تشکیل شده اند.


✅  این مولکولها سنگ بنای ساختار سلولهای زنده را تشکیل میدهد.



 ساده ترین این پروتئین ها حاوی 50 آمینو اسید می باشد که تا محدوده هزاران آمینو اسید هم گسترش می یابد.

شاید برای شما عجیب باشد که حتی اگر یکی از آمینو اسیدهای تشکیل دهنده ساختار پروتئین در جای خود قرار نگیرد، آن پروتئین به یک توده مولکولی به دردنخور مبدل می گردد !

لذا ضروری است هر آمینو اسید در جای مناسب خود قرار گیرد.


ادعای نظریه تکامل ماتریالیستی این است که حیات بر روی زمین بر اساس اتفاق و تصادف رخ نموده است اما به راستی این سخن در عالم واقع تا چه حد قابل پذیرش است؟؟!!


 عزیزان خواننده دقت داشته باشند ما از پیدایش موجودی مانند انسان سخن نمیگوییم بلکه از یک ذره بسیار بسیار کوچک به نام «آمینو اسید »که تشکیل دهند پروتئین است صحبت میکنیم.


 خوب است بر اساس احتمالات، امکان تشکیل یک زنجیره پروتئینی را بررسی کنیم : 


 یک مولکول پروتئین معمولی از حدود 288 آمینواسید که مشتمل بر  12 نوع مختلف از آمینواسیدها است تشکیل می شود.

بنابراین احتمال اینکه پروتئینی با این ساختار به وجود آید 12 به توان 288 می باشد که تقریبا برابر است با 10 به توان 300 این یعنی یک و300 صفر در جلوی آن!!!


 یعنی برای ایجاد یک زنجیره پروتئینی باید در مقابل عدد یک ،‌سیصد صفر قرار دهیم، آن هم فقط برای اینکه یکی از زنجیر های پروتئینی ایجاد شود.!!!!!!!!


 البته ناگفته نماند باقی زنجیره های تشکیل یافته نه تنها هیچ فایده ای ندارد بلکه آمینواسیدهایی هستند که ضرر دارند.به همین خاطر در مثال بالا بوجود آمدن مولکول پروتئین بطور تصادفی احتمالش یک بر 10 بقوه 300 میباشد و یقینا بوجود آمدن این احتمال در شرایط معمولی امکان ناپذیر میباشد.(در ریاضی احتمالهای کوچکتر از یک بر 10 بقوه50 را احتمال صفر میدانند)



 حال نمی خواهم  این ساختار 288 آمینواسیدی،  را با پروتئینهای غول پیکر هزاران آمینواسیدی مقایسه کنم که محاسبه احتمال تحقق آن مشخص است چه نتیجه ای خواهد داشت.


 اگر همین حساب احتمالات را بر پروتئینهای هزار آمینواسیدی انجام دهیم کلمه امکان ناپذیر در کنارش کم می آورد!!


جالب است بدانید که یکی از کوچکترین باکتریهای شناخته شده به تنهایی دارای 600 نوع،پروتئین میباشد.!!!


در این وضعیت،آن حسابی که در بالا برای یک پروتئین انجام دادیم باید برای 600 پروتئین انجام دهیم.در نتیجه با ارقامی روبرو خواهیم شد فراتر از مفهوم امکان ناپذیر خواهد بود.



 پروفسور شیمی و متخصص د.ن.آ. از دانشگاه نیویورک بنام روبرت شاپیرو،احتمال بوجود آمدن 2000 نوع مختلف از پروتئین در یک باکتری ساده بر حسب تصادف را حساب کرده است.


🖋(در سلول انسان،چیزی نزدیک 200000 نوع پروتئین وجود دارد)رقمی که از این محاسبه در آمده یک بر 10 بقوه 40000 میباشد.(این رقم،در کنار یک با قرار گرفتن 40000 صفر بوجود میاید که غیر قابل تصور میباشد)



پروفسور ریاضی محض از دانشگاه کاردیت بنام چاندرا ویکراماسینگه در برابر این رقم غیرقابل تصور چنین میگوید:


این رقم10 بقوه 40000  قادر است پیروان ماتریالیستی داروین و تمام تئوری اش را بتنهایی گم و‌گور کند!! هیچ زمانی چه در این سیاره و چه در دیگر سیاره ها برای اینکه زندگی به صورت تصادفی بوجود آید زمینه ای فراهم نبوده و یقینا شروع زندگانی نمیتواند بر حسب تصادف باشد و  این تنها محصول یک عقل و شعور با هدف است.😎



 برای مطالعه بیشتر به منبع اصلی این متن یعنی  مقاله معضل مولکولی در نظریه تکامل مراجعه کنید.


شما خواننده عزیز چگونه قضاوت می کنید؟!  



شما را به دیدن این کلیپ دعوت میکنم : 


http://www.aparat.com/v/L7RA9/شانس_پیدایش_حیات_بدون_قدرت_ماورایی_خداوند



 قابل توجه سکولارهای نمازخوان 




اسلام این نیست.

والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند. 


من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ 


من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمی‌خواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی‌خواهند مملکت آباد شود. اینها حتّی آب هم برای این ملّت تهیه نکرده‌اند! آبی که ما در قم از آن استفاده می‌کنیم، در اروپا حتّی به حیواناتشان هم نمی‌دهند! 



امام خمینی(ره)


صحیفه امام، جلد یک صفحه 270 



آغاز دومینوی فروپاشی دینی جمهوری اسلامی

| دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر



.

 آغاز دومینوی فروپاشی دینی جمهوری اسلامی !!



 متاسفانه امروز جامعه ما در حال فروپاشی تدریجی دینی است و  حوزه های علمیه باید جایگاه اصلی و واقعی خود را پیدا کند و این نیازمند تاسیس مرکز مطالعات تاریخ حوزه است که طلاب از گذشته خود و آنچه پشت سر گذاشته اند مطلع شوند.


  یک بار در زمان  مشروطه متوجه فروپاشی شده ایم, فروپاشی که قدرتی مثل   انگلیس را روی کار آورد و حوزه علمیه نجف به اغما رفت و حوزه قم دچار مسائل سیاسی شد.


 رهبر معظم انقلاب از سال های بسیار دور بحث متد و روش را بیان کرده اند ولی هنوز به این روش دست نیافته ایم. 


 چرا امروز حوزه های ما در روش شناسی دچار مشکل عمیقی هستند ؟؟


  چه کسی باید پاسخگو باشد ؟؟


 تا چه زمانی باید بدون روش طی طریق کنیم و متدی از خود نداشته باشیم ؟؟


 یک و نیم سال پیش در شورای عالی امنیت ملی بحث فروپاشی دینی جمهوری اسلامی را مطرح کرده ام، که این خطر جدی است و همانند دومینو در حال سرعت گرفتن است. 


 الان همه  فقط بحث می کنند، در حالی که این فروپاشی از خودمان شروع شده است و هر چقدر جامعه پیشرفته تر گردد این فروپاشی سرعت خواهد گرفت.


 در کتاب معرفت شناسی «وبر» ، علوم انسانی غیر از علوم دینی نیست، وقتی ساختار  انسانی، جامعه شناسی، مردم شناختی، علوم انسانی زیستی ما با علوم 3فنی جلو برود، قطعا به زودی فروپاشی خواهد رسید، چرا که این علوم انسانی که داریم علوم انسانی واقعی نیست.


 آیا تاکنون علت یابی کرده اید که چرا امروز باید وضعیت دانشگاه های ما در حوزه علوم انسانی این قدر بد باشد ؟؟ 


   فرهنگ از "دین" پیش گرفته است و ارتباطات بر فرهنگ حاکم شده است و رسانه ها بیش از نیاز ارتباطات فعالیت می کنند


 متاسفانه ما در جامعه بیش از نیازمان فرهنگ داریم و همین فرهنگ ها مساله ساز شده اند.


 اگر امروز شاهد حضور بی شمار رسانه های مجازی در کشور هستیم، تنها دلیلش وجود ابتذال فرهنگی حاکم در دنیا است، 


 کره جنوبی سالانه ۲۰۰میلیون دلار درآمد از فضای مجازی کسب می کند و این در حالیست که ما چقدر خرج می کنیم تا از آن استفاده کنیم


 در کشور  توازن رسانه ای نداریم و بیش فعالی کودکان امروز و پرخاشگری آینده آنان از همین عدم توازن است.



اگر امروز ما کاری نکنیم ، یه روزی از خواب بیدار میشیم که کار از کار گذشته


دکتر ابراهیم فیاض



عُـمَـرِ سَـعـد شُـدَن

| دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

عُـمَـرِ سَـعـد شُـدَن




در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.


1- حسین [ع] 


حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.

تا آخر می‌‌ایستد.

خودش و فرزندانش کشته می‌شوند.

هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد.

از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ ... 


2- یزید 


همه را تسلیم می‌خواهد ...

مخالف را تحمل نمی‌‌کند ...

سرِ حرفش می‌‌ایستد ...

نوه‌ پیغمبر را سر مییبرد ...

بی‌ آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که می‌‌خواهد می‌رسد ...


3- عمرِ سعد 


به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است ...

هم خدا را می‌خواهد هم خرما ...

هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت ...

هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را ...

هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را ...

نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی...

هم آب می‌خواهد هم آبرو ...

دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد ...

نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ...


ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را ...


 اما....


در درون همه ما یک عمر سعد هست ‼

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم ...



ایران پیش از تهاجم آریاییها

| دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

 ایران پیش از تهاجم آریاییها


 پان ایرانیستها از ویرانیهای حاصل از تهاجم عرب و مغول سخن میگویند ولی نمیگویند که آریاییها نیز تمدن ایرانیان بومی را نابود کردند.

 

 ایران پیش از آمدن آریاییها کشوری بس پیشرفته بود و شهر سوخته و هزاران اثر باستانی بجای مانده از اثر آنان این نظر را تأیید میکند. به نظر میرسد کشف برخی فلزات نیز توسط ایرانیان صورت گرفته است.

 

 مردمان خاورمیانه پیش از هجوم آریاییان، زندگی باشکوهی داشتند. گلنوشتۀ «اوروک» از جمع آوری مالیات در 5500 سال پیش سخن میگوید و از 4500 سال پیش سندی هست که از سنگینی مالیات و انقلاب مردم برای تعویض حکمران خبرمیدهد. در لوح سنگی دیگری از 4100 سال پیش در شهر «اور» سخن از برابری اجتماعی و حقوق جزایی رفته است، لوحۀ بابلی «تل حرمل» 4000 سال پیش به نرخ اجناس اشاره کرده است و در 3800 سال پیش به سنگنوشتۀ حمورابی برمیخوریم که در آن به احتکار، نرخ بهره، سقط جنین، تصادف وسایل نقلیه و روابط طبیب و بیمار اشاره شده است.پس میبینیم که خاورمیانه تمدن خود را مدیون آریاییها نبوده و پیش از هجوم آنها نیز بسیار متمدن بوده است. بعدها خواهیم دید که این آریاییها بودند که حتی در امور عبادی نیز از آنها پیروی کردند.

 

 در مورد ایران کهن و پیش از هجوم آریاییها، لویی واندنبرگ در صفحۀ 124 کتاب «باستانشانسی ایران باستان» مینویسد:

 

"اگر دورانهای مختلف تمدن ایران را از نظر بگذرانیم، از اهمیت تمدن پیش از تاریخ این سرزمین،در حیرت فرو میرویم."

 

همین نویسنده در صفحۀ 134 کتابش میگوید:

 

"قبلا ذکرگردید که ساکنین باستانی فلات ایران مردم صلح دوستی بودند.در این مورد و در جهات دیگر، آنها شباهتهای زیادی به معاصرین و همسایگان خود در درۀ سند، داشته اند."

 

جان کرتیس در کتاب ایران کهن از سفالینه های منقوش مربوط به هزارۀ ششم تا سوّم پیش از میلاد در ایران پیش از آریاییها خبر میدهد که نشانگر هنرمندی والای ایشان است.

 

پس ملاحظه میگردد که ساکنین اصلی ایران، پیش از هجوم آریاییها برعکس آنچه نژادپرستان آریاپرست میگویند، مردمی وحشی و فاقد فرهنگ نبودند بلکه فرهنگ و تمدن والایی داشتند و مردمی صلحدوست بودند.


 تجاوز آریاییها به ایران

 

 

 "وقتی آریانها به فلات ایران در آمدند، در اینجا جا مردمانی را یافته اند که زشت و از حیث نژاد، عادات، اخلاق، و مذهب از آنها پستتر بوده اند؛ زیرا آریانها مردمان بومی را «دیو» یا «تور» نامیده اند. علاوه بر این در مازندران آثاری به دست آمده، که خیلی قدیم است و دلالت بر صحت این استنباط میکند(!!!) رفتار آریانها با این مردمان بومی مانند رفتار غالب با مغلوب بود، بخصوص که آریانها آنها را از خود پستتر میدانسته اند. بنابراین در ابتدا هیچ نوع حقی برای ایشان قائل نبودند، بلکه با اینها دائما جنگ میکردند، و هر جا آنها را میافتند میکشتند، ولی بعدها که خطر بومیها برای آریانها رفع شد و آریانها کارهای پرزحمت را از قبیل زراعت، تربیت حشم، خدمت در خانواده ها از دوش خود برداشته به آنها محول کردند. بومیان طرف احتیاج شدید واقع شده دارای حقی گردیدند مانند حق غلام و کنیز ..." 

(تاریخ ایران باستان،جلد اول، صفحۀ 157)

 

 میبنیم که آریاییها پس از تجاوز به خاک این سرزمین نه تنها مردمان بافرهنگ آنرا پست و دیو خطاب کردند، بلکه تا جایی که خیالشان راحت شود که از سوی آنها خطری متوجه خودشان نیست از ایشان کشتند و بعد هم باقیمانده را مانند برده در بین خود نگهداشتند.

 

 پان ایرانیستها برای دشمنی با اسلام مدام در گوش مردم از تجاوز اعراب به ایران میخوانند حال آنکه اولین تجاوز بزرگ به این سرزمین از سوی قومی بیگانه توسط آریاییها صورت گرفت که خود را با کمال بیرحمی در این سرزمین جا دادند و بعد هم قرنها با تکیه بر نیزۀ خود بر مناطق مختلف حکم راندند.

 

 پان ایرانیستها با کمال وقاحت میگویند، اعراب مقیم ایران به جرم زبان عربیشان، غیرایرانی هستند و حتی مسلمانان ایران را نیز عرب و در نتیجه غیر ایرانی میدانند و میگویند: «هیچ ایرانی مسلمان و هیچ مسلمانی، ایرانی نیست»!!!! بیایید فرض کنیم اجداد ما هم جزء اعرابی بودند که از عربستان به ایران آمدند(!!!) و پیش از آمدن اسلام به ایران مقیم ایران نبودند و از ایرانیانی که مسلمان شدند محسوب نمیشوند(!!)؛ اگر قرنها سکونت اجداد ما باعث نمیشود که ما ایرانی محسوب شویم پس آریاییها نیز در این سرزمین بیگانه هستند زیرا آنها هم فقط چند قرن پیشتر از اعراب به این خاک تاختند.

 


 آریایی‌گرایی و برتر‌انگاری نژاد آریایی، نگرشی نژادپرستانه، بی‌اساس و برخاسته از توهمات است. آریایی‌گرایان با نادیده گرفتن اصول و مبانی علمی، سخن از نژاد خالص آریایی می‌زنند، و همواره دیگر اقوام و ملل را به چشم بیگانه و متجاوز می‌نگرند. حال آنکه روشن است، مردم ایران تلفیقی از نژادهای گوناگون‌اند. فلات ایران از زمان‌های بسیار دور، گذرگاه


شرق و غرب جهان بود. همین امر باعث شد تا اقوام بسیاری، از نژادهای گوناگون در ایران ساکن شوند. از آن جمله می‌توان به اقوامی اشاره کرد که پیش از مهاجرت آریاییان در فلات ایران ساکن بودند. برای مثال هیتی‌ها (Hittites)، اورارتوها (Urartians)، میتانی‌ها یا هوری‌ها (Hurrian)، ماناها (Mannaeans)، لولوبی‌ها (Lullubians)، کاسی‌ها (Kassites)، گوتی‌ها (Guttians)، تپورها (Tapyri/Tapours)، ایلامیان و...


[۱]. بعدها اقوام مدیترانه‌ای، یونانی، سامی، ترک‌ها و ساکنین آسیای میانه نیز به ایران مهاجرت کردند و همگی در یکدیگر ترکیب شده؛ اختلاط یافتند. لیکن به راستی، ورود آریاییان به فلات ایران، با آرامش بود یا جنگ و خونریزی و درگیری در پی داشت؟ به زبانی ساده‌تر، ورود آریاییان به ایران چگونه بود؟ 

آریاییان، قومی نیمه کوچنده بودند که معمولاً با پای پیاده و برای چراندن حیوانات اهلی کوچ می کردند.


[۲] موطن اصلی آنان، جنوب جلگه­‌ی سیبری (یعنی جنوب غربی استپ­‌های روسیه)، کمی پایین تر از دریاچه آرال، و حوالی صحرای قراقوم تا رشته های هندوکش بوده است. برخی نیز سکونتگاه اولیه ی آنان را در استپ های روسیه تا شرف رود ولگا دانسته اند.


[۳] به طور مجموع، یعنی منطقه ای در حوالی آسیای مرکزی.


[۴] آریاییان به دلیل کمبود چراگاه‌ها و مراتع برای دام‌هایشان، و نیز به دلیل سردی هوا و کمبود منابع غذایی، و همچنین به علت ناامنی در قلمرو سکونتشان دست به مهاجرت زدند.


[۵] آریاییانی که وارد ایران شدند، به سه دسته‌ی عمده‌ی پارت‌ها، مادها و پارس‌ها تقسیم شدند. 

جالب است بدانیم، آریاییان که قومی بیابان‌گرد بوده و در اثر گرسنگی و کمبود منابع غذایی به فلات ایران مهاجرت کرده بودند، هیچ‌گاه از سوی بومیان و ساکنین پیشین فلات ایران مورد استقبال قرار نگرفتند. بلکه ورود آنان به فلات ایران و نواحی اطراف، با مهاجمه (تهاجم و حمله) و درگیری همراه بود.


[۶] البته مهاجمین آریایی در ابتدای امر، به دلیل وجود دولت‌ها و تمدن‌های قدرتمند در غرب فلات ایران و همچنین به دلیل وجود رشته کوه‌های موازی زاگرس‌، نتوانستند سرزمین‌های ساکنین بومی فلات ایران را به اشغال خود در بیاورند،


[۷] گرچه بعدها آن تمدن‌ها را مستهلک (نابود) کردند.


[۸] حتی در برخی منابع تاریخی آمده است وقتی مهاجرین آریایی به نواحی جدید (سرزمین های امروزی ایران) می‌رسیدند، به خدمت امرای محلی درمی‌آمدند. اما به تدریج، پس از گذر زمان جایگزین زمین داران و مرتع داران قبلی شدند! در حقیقت ساکنین بومی مجبور می‌شدند که زمین‌ها و املاک خود را به آریاییان (که به فلات ایران تاخته بودند) تسلیم کنند.


[۹] ریچارد نلسون فرای (Richard Nelson Frye) ایران‌شناس مشهور امریکایی نیز تأیید کرده است که آریاییانِ مهاجر به ایران نیز همانند اقوام مهاجر به هند، برای تصاحب زمین‌ها و غصب اموال مردم با بومیان جنگیدند.


 منابع :


[۱]. دکتر رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، انتشارات طهوری، چاپ اول، تهران ۱۳۸۲، ص ۱۵-۳۶

[۲]. مری بویس، زرتشتیان, باورها و آداب دینی آنها ، ترجمه ع. بهرامی ، انتشارات ققنوس ، تهران ، چاپ دوازدهم ۱۳۹۱ ، ص ۲۴

[۳]. مری بویس، همان، ص ۲۴

[۴]. عزیزالله بیات، کلیات تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران ۱۳۶۹، ص ۲۳

[۵]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۴۹ ؛ دکتر رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، انتشارات طهوری، چاپ اول، تهران ۱۳۸۲، ص  ۵۷

[۶]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۶۵-۶۶-۶۷-۶۸-۷۰

[۷]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۶۸

[۸]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۶۹ 

[۹]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۷۰ 

[۱۰]. ریچارد نلسون فرای، میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، تهران ۱۳۷۳، ص ۴۳-۴۴


دولت دلخواه نجومیان و مرفهان

| دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر



محسنی اژه‌ای: 
 «دولت یک پرونده هم درباره فیش‌های حقوقی به قوه قضاییه معرفی نکرده است... اگر در موضوع فیش‌های حقوقی احضار و مجازات کردیم، گله‌ای نباشد... نگویند می‌خواستیم با دولت برخورد کنیم و چوب لای چرخ بگذاریم... دستگاه قضایی به دستگاه‌های مختلف نامه نوشت و از‌آنها خواست لیست افراد را با میزان دریافتی ارائه کنند، برخی دستگاهها پاسخ دادند اما وقتی نگاه کردیم دیدیم که فقط حقوق دریافتی افراد از ناحیه یک دستگاه ارائه شده است درصورتی که برخی افراد از چندین جا حقوق می‌گرفتند...» 

🔴 «آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد باالفبای مبارزه بیگانه اند… آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند.» 
صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۸۶

وقتی روباه اﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ

| يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

لطفاً این متن را دو بار بخوانید:

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻟﻬﺎﯼ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ یک ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺣﺶ ﺭﻭ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩ.

نشاﻥ می داد یک ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺤﻘﻖ یک ﺳﺮﯼ ﻻﺷﻪ ﻣﺮﻍ ﺭﻭ ﺩﺍﺧﻞ یک ﺗﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼ ۱۰-۲۰ ﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺣﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩند. 

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ یک ﺭﻭﺑﺎﻩ آﻣﺪ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ یک ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﻻﺷﻪ ﻯ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ؛ 

ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﺗﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻻﻥ می رود ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺭﻭ می آورد؛ 

ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ یک ﺭوﺑﺎﺕ ﺟﺮﺛﻘﯿﻞ ﺗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﻭ مخفی اش ﮐﺮﺩند ﻭ ﺑﺎ یک ﻣﺎﯾﻌﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺛﺮ ﺑﻮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ، ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻧﺪ.

ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ همان ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻭﺑﺎﻩ دیگه آمدن ﺳﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻫﺮﭼﯽ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩند،

ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ آن ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺸﺘﻦ ﮐﺮﺩ.

ﺟﺎﻟﺒﯿﺶ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻭﺭ می شدند ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿد!؟ 

محققین ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﯿﻢ ﮐﻤﯽ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺩﻳﺪ.

ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﺑﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮغ ها ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻧﺪاﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ.

ﺍﯾﻦ ﺗﯿﻢ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ آمدن ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ هماﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ و بوی مرغها را با اسپری پاک کردند. 

ﺭﻭﺑﺎﻫﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ دوباره ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﺮﭼﯽ ﮔﻮﺩﺍﻟﻬﺎ ﺭا ﮔﺸﺘﻦ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻨﺪ.

ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺭﻭ نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺟﺴﺖ ﻭ ﺟﻮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ماﻧﺪ، 

یک ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺮﺩﻩ...!

ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻻﺷﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﺮﺩند ﻭ ﮐﻠﯽ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻋﮑﺴﻬﺎ ﻭ آﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ نشاﻥ می دهد ﺍﯾﻦ ﺣﯿﻮاﻥ ﺑﺮﺍﺛﺮ ﯾﮏ ﺷﻮﮎ ﻋﺼﺒﯽ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ...!!!

* ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﺴﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ می کند ﺻﺪﺍﻗﺘﺶ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﺰند ﻭ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ....

ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ....!!!

ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻌﻀﯽ ها ﻫﺴﺘﻨﺪ که ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺯباﻥ می آورند ﺑﻌﺪ ﺟﺎلب اینکه ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭغ هاﺷﻮﻥ آﺷﮑﺎﺭ می شود ﺍﺻﻼً ﻭ ﺍﺑﺪﺍً ﻫﻢ ﺧﻢ ﺑﻪ آﺑﺮﻭ نمی آورند ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺎﮐﺘﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ...

ﭼﻘﺪﺭ زشت است ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯﺵ ﺩﺭ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﺑﮕﯿﺮند!


چندنکته دررابطه با دوچرخه سواری بانوان درسطح شهر ...


اولا دوچرخه سواری بانوان اگرهمراه باپوشش کامل باشد وشرایطی ایجادشودبرای این کار که جلوگیری کندازبروزمفاسد اجتماعی وبرای خودشان هم مزاحمتی ازسوی مریض احوالان جامعه رخ ندهد بلااشکال است ///

دوما چندصباحیه که درسطح شهرتهران میبینیم بانوانی را که درحال دوچرخه سواری هستند و کسی هم کاری به آنها ندارد پس لزومی نداره یکی دیگه برای ما بشه کاسه ی داغترازآش دایه ی دلسوزترازمادروبرای ما بخواهد فرهنگ سازی کند ((( حضورهمسرسفیرسوئد درخیابنهای تهران درحال رکابزنی بنشانه ی اعتراض به قوانین و آموزش فرهنگ !!!!!!!!!!!! ))))))))) ///

سوما مطالبات اصلی و دغدغه ی اصلی مردم دوچرخه سواری بانوان و لغو کنسرتهاست یا مبارزه با مفاسداقتصادی مبارزه با اختلاسگران برخورد با حقوق بگیران نجومی برخورد قاطعانه با دزدان بیت المال ، مطالبات اصلی مردم مبارزه با بحث قاچاق کالا و موادمخدر است یا دوچرخه سواری بانوان؟ دغدغه ی اصلی مردم مسائل اقتصادی و فیشهای حقوقی ودزدی از بیت المال است یا این مسائل پیش پاافتاده مثل لغو کنسرتها ؟؟؟!!! 

دغدغه ی اصلی مردم و مشکلات اصلی کشور رکود اقتصادی تورم بی کاری جوانان تحصیلکرده گرانی کالاهای اساسی مشکلات ازدواج بالا رفتن سن ازدواج بالا رفتن آمارطلاق و .... است یا دوچرخه سواری بانوان و مساله ی لغوکنسرتها ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

نیاز اصلی جامعه به نظر شما چیست بحثهای اصلی که رسانه ها و دولت محترم فعلی باید به آنها توجه داشته باشند چیست ؟؟؟ یعنی الان 40 درصد مردان جامعه درحال دوچرخه سوارین و در این امر به زنان مادارد ظلم میشود ؟؟؟ الان اکثرزنان جامعه دوچرخه خریده اند و آماده اند برای دوچرخه سواری و فقط منتظر فرهنگ سازین ؟؟؟

حالا به برجام کاری نداریم حرف بزنیم از برجام به صدتا چیز متهم میشویم و عده ای از دوستان ناراحت میشن خدای ناکرده """""

بحث دخالت اجنبی درامورات داخلی یک طرف قضیه واین حاشیه سازی های دولت و رسانه های حامی دولت و جبهه ی اصلاحات وبه انحراف کشاندن ذهن مردم از مسائل مهم یکطرف دیگر ... رسانه های حامی دولت و اصلاحات رگ خواب این ملت دستشان آمده خوب فهمیده اند چگونه ذهن مردم را از مباحث مهم و اساسی جامعه و کشور به بیراهه و حاشیه سوق دهند تا مردم ازیادببرند فیشهای نجومی دزدی های آشکارازبیت المال و غیرذالک "

اینجوری باید بگیم کلا مردم عادی هرسری بایچیزی سرکارهستند یروز بحث لغوکنسرتهارو تو بوق میکنند یروز هم دوچرخه سواری بانوان البته اینم اضافه کنم درنزدیکی انتخابات هستیم و دولت فعلی نیاز داره به رای مردم اینم ینوع رای جمع کردن است 


سقوط اخلاق انسانی به بهانه آزادی قسمت2

| يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ | ۰ نظر

95/5/7


 سقوط اخلاق انسانی به بهانه آزادی

◀️قسمت2


♦️با دقت در عرصه فرهنگ‌سازی جهانی به مواردی خاص بر خواهیم خورد که نظام‌های غربی به‌خصوص نظام آمریکا و انگلستان با تغذیه از سرمایه‌های مالی و انسانی یهود، به شدت و با اصراری بسیار عجیب سعی در گسترش و تبلیغ آنها در میان مردم خود و دیگر ملت ها دارند. یکی از این موارد که شدیداً مورد توجه نظام فرهنگ سازی غرب بوده «همجنس بازی» است. 


⁉️اینجاست که این سوال مطرح می‌شود که چرا این‌چنین به حمایت از نهادهای حامی همجنس بازی پافشاری کرده و به انحاء مختلف سعی در عادی سازی و قبولاندن طبیعی بودن این پدیده غیر طبیعی به بشریت دارد؟


 اگر تنها نگاه انسانی و حقوق بشری موجب این سطح از فعالیت‌های حمایتی است چرا به این افراد به صورت کسانی که به هر دلیلی (روانشناختی، جامعه شناختی و یا فیزیولوژیک) از مسیر تعادل و طبیعت بشری خارج شده و نیاز به کمک و درمان دارند تا بیش از این در باتلاق اعمال ضد اخلاقی و ضد نهاد خانواده فرو نروند؛ نگریسته نمی‌شود؟! 


 در انگلستان از سال 2004 به بعد زوج های همجنس باز از حقوق و مزایای زوج های عادی برخوردار شده اند و عده ای از مقامات دولتی درخواست کرده اند که ازدواج همجنس بازان در سراسر انگلیس تا سال 2015 به صورت قانونی تایید شود،در آمریکا نیز شبکه سی‌ان‌ ان گزارش داده است که 53 درصد مردم خواهان قانونی شدن همجنس‌بازی در ایالت‌های این کشور هستند. 


 درواقع در اروپا و آمریکا دستگاه فرهنگ سازی غرب در حال کسب موفقیت و رسیدن به اهداف خود در تبدیل همجنس بازی از یک پدیده شنیع و غیر اخلاقی به یک موضوع عادی اجتماعی است.