بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

خبر برتر 2015 در زمینه ی پیدایش انسان ها:




آیا انسان ها همان گونه که کتاب های مقدس می گویند از نسل آدم هستند؟ یا طبق ادعای تکامل گریان انسان ها حاصل تکامل تدریجی نوعی میمون هستند؟




کشفیات باستان شناسی و زبان شناسی و ژنتیک در سال 2015 نه تنها دیدگاه تکامل گرایان را تایید نکرد بلکه شواهد به دست آمده دیدگاه کتاب های آسمانی مبنی بر اینکه انسان ها از نسل آدم (اولین انسان) هستند را تایید میکنند.






توماس برایان زیست شناس و شیمی دان از دانشگاه دالاس تگزاس در مطلبی که سال 2015 منتشر کرد، شواهد باستان شناسی و همچنین شواهد زبان شناسی و ژنتیکی را ارائه کرد که دیدگاه کتاب های آسمانی مبنی بر از نسل آدم بودن انسان ها را تایید می کند.





همچنین توماس برایان از بی ربط بودن فسیل های کشف شده به ادعای تکامل گرایان مبنی بر یافت شدن حلقه های مفقود میگوید.





متن توماس برایان که با عنوان خبر برتر 2015 منتشر شده است را به طور کامل در لینک زیر مشاهده کنید:


http://www.icr.org/article/top-2015-news-human-origins/



چند خط برای مدیر شیشلیکی

| شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۱ ب.ظ | ۱ نظر



چند خط برای مدیر شیشلیکی


‎فرماندار ورامین در مراسم معارفه و همچنین دیدار با اصلاح طلبان اعلام کرده است که “من اهل شیشلیگ و کباب هستم و شفاف هم می گویم که با نان و پنیر نمی توانم کار کنم, از ماشین خوب سوار شدن هم ترسی ندارم”.


پی نوشت: اینکه رفتار و سلوک شما به عنوان یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی باید شبیه مردم عادی باشد بماند...

من فکر نمی کنم مدیری در کشور آنگونه که ایشان ادعا کرده اند با نان و پنیر کار کند. در نهایت این برادر بزرگوار را نصیحت می کنم که شیشلیک بخورید ولی اول از حقوق مشروع خود و نه مثل بعضی از بیت المال. ثانیا امیدوارم اندازه کالری شیشلیک و کباب هم برای مردم کار کنید.

سوال بنده از این مدیر شیشلیکی این است که آیا قبل از مدیریت درخشان تان هم شیشلیک گیرتان می آمد و یا به برکت خدمت به مردم شیشلیک خور شده اید؟




بعد از خوندن این دلایل اگه کسی بگه داعش نماینده ی اسلام هست واقعا به شعور خودش توهین کرده:


1400 سال پیش پیامبر گفته اگه کافران بهتون حمله کردن در حین جنگ موظف به رعایت موارد زیر هستین

کودکان را نکشید.

سنن البیهقی الکبرى 9 / 77 % شرح معانی الآثار 3 / 221 ح 4771 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 482 ح 33116


راهبان و صاحبان عبادتگاه ها را نکشید.

مسند أبی یعلى 5 / 59 ح 2650 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 484 ح 33132 % المعجم الکبیر للطبرانی 11 / 224 ح 11562 

بازرگانان را نکشید.

مسند أبی یعلى 3 / 427 ح 1917 % سنن البیهقی الکبرى 9 / 91 ح 17939 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 484 ح 33130


سالمندان را نکشید.

سنن أبی داود 3 / 37 ح 2614 %سنن البیهقی الکبرى 9 / 90 ح 17932 

کسی را شکنجه ندهید.

تجاوز نکنید.

خیانت نکنید.

المعجم الصغیر 1 / 311 ح 514 % المعجم الأوسط 1 / 43 ح 48 ح 135 % مجمع الزوائد للهیثمی 5 / 317 ح 9614


کشاورزان را نکشید.

سنن البیهقی الکبرى 9 / 91 ح 17938 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 483 ح 33120 % سنن سعید بن منصور 2 / 280 ح 2625 

درختان را قطع نکنید.

آبادی ها را ویران نکنید.

حیوانات را نکشید.نخل ها را نسوزانید.کلیساها را منهدم نکنید.بیماران را نکشید.

سنن البیهقی الکبرى 9 / 90 ح 17931 % سنن سعید بن منصور 2 / 181 ح 2383 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 483 ح 33121 % شرح مشکل الآثار للطحاوی 3 / 144


عذاب دادن و شکنجه کردن حرام است. ( خداوند در روز قیامت عذاب میدهد کسانی را که مردم را در دنیا عذاب میدهند)

صحیح مسلم 4 / 2017 ح 2613 % صحیح ابن حبان 12 / 427 ح 5612 % سنن أبی داود 3 / 169 ح 3045 % سنن النسائی الکبرى 5 / 236 ح 8771


سفیران کشته نمیشوند.

سنن أبی داود 3 / 169 ح 3045 % المستدرک على الصحیحین للحاکم 2 / 155 ح 2632 

با اسیران به نیکی رفتار کنید.

المعجم الکبیر للطبرانی 22 / 393 ح 977 % مجمع الزوائد للهیثمی 6 / 86 ح 10007 

زنان را نکشید.

صحیح بخاری 3 / 1098 ح 2851 %صحیح مسلم 3 / 1364 ح 1744 % مصنف ابن أبی شیبة 6 / 482ح 33113 % کشف الأستار عن زوائد البزار 2 / 269 ح 1678


فراری را دنبال نکنید.

سنن سعید بن منصور 2 / 391 ح 2950 % مصنف ابن أبی شیبة 7 / 537 ح 37778 % تاریخ الطبری 3/ 506 % الکامل فی التاریخ لابن الأثیر 2/ 610 % تاریخ ابن خلدون 2 / 619


تسلیم شدگان در امان هستن.

بر زخمیان سخت نگیرید.

مصنف ابن أبی شیبة 7 / 537 ح 37778 % مصنف عبد الرزاق 10 / 123 ح 18591


کسانی که در جنگ شرکت نداشته باشند کشته نمیشوند.

السیاسة الشرعیة لابن تیمیة ، ص 100 % مجموع الفتاوى لابن تیمیة 28 / 354


فقر فرهنگی

| پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

.

.

خودمونو با ژاپن مقایسه میکنیم ولی پاش بیفته سرانه مطالعه و کار مفید خیلیامون رتبه سه رقمی جهانیه و تو مصرف انرژی و خوردن رتبه یک رقمی!

.

از دزدی و اختلاس مینالیم ولی پاش بیفته خیلیامون به هر بهونه ای از همدیگه میدزدیم!

.

ازشما میپرسم چند درصد اینایی که از دزدی مینالن اگه روزی مسوول جایی بشن پارتی بازی نمیکنن و به فکر جیبشون نیستن؟

.

.

نظم و احترام به قانون در اروپا رو مدام  تو سر بقیه میزنیم ولی پاش که بیفته  دور زدن قانون کشورمون و دهن کجی به حقوق بقیه برامون مایه مباهات به توانایی و زرنگی میشه!

.

.

از زیاد شدن بیماری های غیر واگیر تو کشور مینالیم ولی قلیون و سیگار و نوشابه و فست فود خیلیامون به راهه!

.

.

از بیکاری تو کشور مینالیم و چشم امیدمون به سخنرانی نوروزی باراک جونه که گفته آدم شین تا براتون شغل بیارم ولی پاش که بیفته خیلی از بی کارهامون هم حتی مسواک و نخ دندونشونم  وارداتیه!

.

.

صب تا شب از زمین و زمان گله داریم که چرا وضع فساد اجتماعی این شکلی شده چرا طلاق فلان قدر شده چرا وچرا چنان شده! ولی پاش که بیفته حاضر نیستیم بخاطر بچه هامون و حفظ زندگیمون  از تماشای قر دادن فلان رقاصه و خزعبلات فلان فراری از کشور تو دایره زنگی بگذریم!

.

.

پ.ن؛ پیشرفت و رفاه اون هم برای همه با  کوبیدن مقدسات و ضربه به بزرگترین دارایی کشور یعنی امنیت بدست نمیاد!

.

پیشرفت با تولید اوهام باستانی و فخر جاهلی بهشون و فحش دادن سایر نژاد ها بدست نمیاد!

.

پیشرفت با گردن کج کردن جلوی کسایی که صدهها سال باهامون مشکل ایدءولوژیک داشتن و هزاران دشمنی در حقمون کردن بدست نمیاد!

.

.

پ.ن2؛

.

مجازات خوبه ولی برای بقیه!

پارتی بازی بده ولی برای بقیه!

قانون خوبه ولی برای بقیه!

گذشت و ایثار خیلی خوبه ولی وقتی دیگران در حقمون انجام بدن!

.

.

پ.ن3؛  ماها تا وقتی درست نشدیم حق مقایسه کشورمون و خودمون رو با ژاپن و امثالهم نداریم!

.

.

.

من یک مسلمان هستم

| پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر


من یک مسلمان هستم. .

 

 اگر میلیون ها تومان خرج مسافرتم به ترکیه شود همه میگویند:

ایول چه آدم لارج و با کلاسی! .

 اگر یک میلیون تومان خرج سفرم به کربلا یا مکه شود همان جماعت میگویند:

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! .

 

اگر خرج یک شب عروسی من به همراه مشروب و تجملات ۲۵ میلیون تومان شود همه میگویند:

عجب عروسی باحال و خفنی ایول! .

اگر یک عدس پلوی ساده نذری بدهم به ۱۰۰ عزادار همان جماعت میگویند:

چرا با این پول شکم ۱۰۰ گرسنه را سیر نکردی ریاکار؟ .


 اگر برای یک شب میهمانی خود یک گوسفند سر ببرم همه میگویند:

ایول چه مهمانی با کیفیت و بزرگی! .

 اگر برای عیدقربان یک گوسفند سر ببرم همان جماعت میگوید:

گوسفند بیچاره چه گناهی داشت که سر بریدین؟ .


 اگر در یک جمع به اعراب اعم از شیعه و سنی فحاشی و اهانت کنم میگویند:

چه روشنفکر و میهن دوست و حق شناس! .

 اما اگر در راهپیمایی اعلام برائت از صهیونیست های قاتل شرکت کنم همان جماعت میگویند:

چه شده چرا با دنیا سر جنگ دارید؟ساندیس هم دادن؟ .


 اگر پولهای خود را خرج یک پارتی در باغ میلیاردی در خارج از شهر کنم میگویند:

چقدر ادم باحال و پایه خوشگذرانی ای هست! .

 اگر یک هزارم این پول را خرج راه اندازی یک عزاداری با چایی کنم همان جماعت میگویند:

عجب انسان ریاکار و توجه دوستی! .


اگر آمریکا و اسرائیل، هم عقیده هایم را در دنیا بکشد میگویند:

حقشان است این ها تروریست هستند! .

اگر داعش هم عقیده هایم را سر ببرد همان جماعت میگویند:

داعشی های وحشی همان اسلام ناب محمدی هستند .


اگر کریسمس را تبریک بگویم میگویند:

ایول چقدر محدوده فکری بزرگی داره! .

اگر عید غدیر را تبریک بگویم همان جماعت میگویند:

بیچاره عقده عیدهای اعراب را داره .


اگر روز تولد کوروش (به ادعای برخی)را تبریک بگویم میگویند:

خیلی انسان روشنفکر و شریفی هست .

 اگر روز تولد پیامبرم را تبریک بگویم همان جماعت میگویند:

بیچاره ی عرب پرست عقده اعراب را داره! .

 

اگر به قبر کوروش سجده کنم میگویند:

عجب انسان بزرگ فکر و فهمیده ای! .


اگر ضریح امام خود را ببوسم همان جماعت میگویند:

ای مرده پرست تهی مغز،ای قبر پرست،ای بی فکر... .

.

آری دوست من،اگر بخواهی پیرو حق باشی دشواری ها بسیار است!

به راستی که چقدر جالب است این یک بام و دوهوایی برخی..."



نقد مقبره منسوب به کوروش

| پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ق.ظ | ۰ نظر

نقدها و بررسی‌ها پیرامون مقبره منسوب به کورش


پایگاه جامع فرق، ‌ادیان و مذاهب_ ایرانیان در گذر تاریخ، نسبت به مقبره‌ای که امروزه قبر کورش هخامنشی نامیده می‌شود، عقیده‌ای دیگر داشتند. ایرانیان این بنا را مربوط به یک زن ملقب به «مادر سلیمان» می‌دانستند (نه کورش هخامنشی)، و مُصرّانه بر این عقیده پافشاری کرده و حتی از ورود مردان به این بنا جلوگیری می‌کردند.[1] از سویی‌ مشهور است که در سال 1809 موریه نخستین شخصی بود که آن مقبره را به کورش نسبت داد. اما جورج ناتانیل کرزن در بررسی‌های خود، متوجه نکته عجیبی شد! او می‌گوید: «اظهار این مطلب نیز حیرت‏‌انگیز است که وقتى‏ به عبارات مربوط کتاب او (موریه) مراجعه نمودم معلوم شد که وى این موضوع را مطرح کرده بود تا خود (آن را) نقض کند!»[2] اما متأسفانه برخی از باستان‌پژوهان غربی (که به جهت اهداف استعماری، از دروغ گفتن اِبایی ندارند) این دیدگاه ضعیف و ناقص را منتشر کردند، و چنان پیرامون این دروغ مانور دادند که امروزه گویی وحی مُنزَل است و کسی حق نقد و مخالفت با این دروغ را ندارد.
دیگر اینکه شاهنامه فردوسی با اینکه زندگینامه شاهان ایران باستان است، لیکن هیچ نامی از کورش و هخامنشیان در آن وجود ندارد. همچنین در دیگر متون ایرانی، کورش نه تنها شاهِ شاهان نیست، بلکه یک فرمانده نظامی و حاکمی دست نشانده از سوی کیانیان (بهمن اردشیر) بود که بر فارس حکومت می‌کرد، و به دستور او بابل (بابیلون) را فتح نمود[3]
اما به راستی، بنایی که امروزه به عنوان مقبره کورش، معرفی می‌کنند، واقعاً مقبره او است؟!
از بسیاری متون تاریخی غربی چنین برمی‌آید که کورش قصد اشغال سرزمین ماساگت‌ها و تصرف ملکه تومیروس (ملکه ماساگت‌ها) را داشت. به همین علت به خاک آن سرزمین تجاوز کرد. و پس از جنایات بسیار، کشته و به دستور ملکه، سر از بدنش جدا شد و به همین علت، بسیاری از تاریخ‌دانان بعید می‌دانند که جسد کورش به پارس بازگشته باشد (چون میان سرزمین ماساگت‌ها و پارس، هزاران کیلیومتر فاصله هست).[4] به هر حال فرض را بر این می‌گیریم که جسد کورش را به پارس بازگردانده باشند (یا او در پارس مُرده باشد). اما ایراداتی که مطرح می‌شود:
- ایراد اول: «اونسیکریتوس» مى‌‏نویسد که مقبره کورش، ده طبقه داشته و قبر کوروش در ردیف بالا واقع بوده است.[5] لیکن مقبره‌ای که امروزه با حیله‌گری به کورش نسبت داده‌اند، 6 پله، یک اتاقک و یک بام دارد! یعنی در مجموع 8 طبقه است، نه 10 طبقه، همچنین مقبره‌‍‌ای که امروزه به کورش نسبت داده می‌شود، نه در ردیف بالای این بنا، بلکه در اتاقک (ردیف 7) قرار دارد. پس این بنا (که امروزه به عنوان مقبره کورش معرفی ‌می‌کنند، نمی‌تواند واقعاً مربوط به کورش باشد).
- ایراد دوم: در منابع تاریخی (در گفتار پلینی و...) آمده است که پاسارگاد و مقبره کورش، در مشرق تخت جمشید قرار دارد و یک مغ نگهبان آن است.[6] برخی از منابع تاریخی از جمله بطلمیوس نیز گفته اند که پاسارگاد در در جنوب شرقی تخت جمشید قرار دارد.[7] (از این دو حرف چنین نتیجه می‌شود که پاسارگاد واقعی در حدفاصل شرقی و جنوب شرقی تخت جمشید بوده است). در حالیکه مقبره مشهور امروزی، در شمال شرقی تخت جمشید قرار دارد. هرچند جورج ناتانیل کرزن تلاش کرده که این ایرادات مهم را کم‌اهمیت جلوه دهد اما وقتی خودش متوجه می‌شود که این ایراد چه اندازه مهم و اساسی است، مدعی می‌شود که شاید منظور بطلمیوس، یک پاسارگاد دیگر بوده است!!!
     
برای‌ مشاهده تصویر در اندازه اصلی‌، روی‌ تصویر کلیک کنید.
- ایراد سوم: پلینی می‌نویسد که رودخانه سی‌تی‌گاگوس به پاسارگاد می‌رسد. جورج ناتانیل کرزن اقرار می‌کند که این رود، همان رودی است که اریان آن را سیتاکوس نامیده و امروزه قره‏‌آقاج نامیده می‌شود و از جنوب دارابگرد سرچشمه می‌گیرد. (نویسنده مقاله در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب می‌گویم: همین امر نشان می‌دهد که پاسارگاد واقعی باید در حوالی داربگرد –یا بین دارابگرد (جنوب نیریز) و خلیج فارس- باشد، نه در مکانی که امروزه به دروغ پاسارگاد نامیده شده است). جالب است که کرزن در توجیهی تکراری، مضحک و عجیب، اعلام می‌کند: «شاید پاسارگاد دیگرى هم بوده و یا شهرى دیگر که لفظا شباهت به این نام داشت».[8]
- دلیل دیگر، واژه پیسیاشادا است که در کتیبه بیستون آمده است، همچنین واژه‌ای دیگر که در متون تاریخی آمده، واژه پازاراخا. بر اساس نقشه باستانی پرفسور اوپر، پیسیاشادا همان داراب (دارابگرد) و پازاراخا همان فسا (پسا/پاسا) است[9]. هر دو منطقه در جنوب شرقی تخت جمشید قرار دارند و کیلومترها (حداقل 200 کیلومتر) از پاسارگاد امروزی فاصله دارند. و در واقع، پیسیاشادا همان پاسارگاد است که طبق منابع تاریخی، شهر، کاخ سلطنتی و مقبره کورش در آن قرار داشت (که نزدیک شهر فسا است).[10] کرزن در نقد این گفتار، سخنانی ضعیف بیان می‌کند. وی می‌گوید که جلگه فسا، به گونه‌ای نیست که بتواند محل جنگ کورش و آستیاگ بوده باشد! در پاسخ به کرزن می‌گوییم: چه بسا در گذر 2500 سال، سطح زمین فسا دچار تغییراتی شد، چه بسا در گذر این مدت طولانی، ارتفاع تپه‌ای کم یا زیاد شود و چه بسا سطحی هموار، ناهموار شود و بالعکس. گذشته از اینکه منطقه فسا نیز زمین‌های هموار و جلگه‌ای بسیاری داشته و هنوز هم دارد. کرزن می‌گوید که فاصله فسا تا تخت جمشید بسیار زیاد است، او می‌افزاید که پاسارگاد در فسا (پسا) نیست! چون نام پاسارگاد و پارسه (تخت جمشید) پیوسته در کنار هم می‌آید پس باید نزدیک هم باشند. اما فسا نزدیک تخت جمشید نیست! در پاسخ به کرزن می‌گوییم، که نیازی نیست که دو شهر بسیار به هم نزدیک باشند تا نامشان در کنار هم بیاید. مسلمانان نام مکه و مدینه را در کنار هم میآورند، در حالیکه فاصله‌شان بسیار بیشتر از فاصله فسا و تخت جمشید است! کرزن در ادامه بهانه‌تراشی‌هایش می‌گوید که در فسا و دارابگرد، اثری از کاخ‌خای کورش نمانده و نمونه‌ای از خط میخی هخامنشی وجود ندارد! در پاسخ باید به ایشان بگوییم که اولاً خط میخی پارسی پس از کورش اختراع شد!‌ در ثانی چه بسیار آثاری که در گذر زمان از بین رفتند یا زیر خاک مدفون شدند.
کرزن در خاتمه بحث، باز هم اصرار می‌کند که مقبره کورش، همان بنایی است که امروزه به نام پاسارگاد خوانده می‌شود. ولی می‌افزاید که دانشمندان اخیر، نسبت به این قضیه (انتساب مقبره به کورش) اعتراض کرده اند.[11] از جمله دیالافوا (Dieulafoy) معتقد بود که این مقبره در بهترین حالت، مربوط به همسر کورش است![12] (هرچند او هم دلیلی‌ بر این امر نداشت).

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «تناقض ذاتی پاسارگاد با زیارتگاه اختصاصی بانوان»
[2]. جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلام على وحید مازندرانى‏، تهران‏: انتشارات علمى و فرهنگى، 1380، ج‏ 2، ص 97
[3]. بنگرید به «عدم تطبیق تاریخی کورش و کیخسرو»، «کورش در نگاه طبری و بلعمی» و «سخن اوستا و ناکامی باستانگرایان در تطبیق اسطوره‌ها با کورش»
[4]. بنگرید به «پیرامون مرگ کورش کبیر»
[5]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 101
[6]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 101 و 107
[7]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 108
[8]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 107
[9]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 108
[10]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 108
[11]. جرج ناتانیل کرزن، همان، ج‏ 2، ص 110
[12]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان‏، تهران‏: انتشارات دنیاى کتاب‏، 1375، ج 2، ص 1563.
 

این آخوندا

| چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۳ ب.ظ | ۱ نظر


این روزا هرجا میشینی هرجا میری صحبت از این آخونداست این آخوندا......خلاصه تنها دلیل بدبختی خودشونو اخوندا میدونن البته من منکر اینکه بعضیها شون خورده شیشه دارن نمیشم منـظور من اون دسته از خوباشه

خودتون قضاوت کنید 

.

آخونده میگه زکات! میگیم مال خودمونه! زحمت خودمونه!

.

آخونده میگه خمس! میگیم به ما تعلق نمیگیره!

.

آخونده میگه انفاق! میگیم وظیفه حکومته! به من چه به فکر گدا گشنه ها باشم!

.

آخونده میگه دزدی نکن! میگیم حقمونو از سفره انقلاب برداشتیم!

.

آخونده میگه اسراف نکن! میگیم به تو چه! پولشو دادیم!

.

آخونده میگه به ناموس خودت قانع باش! میگیم اونور خیابونو! عجب چیزیه لامصب!

.

آخونده میگه دایره زنگی نگاه نکنید ، خیانت میاره! میگیم امشب قراره اون فیلمه رو پخش کنه که توش معلوم میشه فلانی با زن فلانی رابطه داشته!

.

آخونده میگه تجمل پرستی نکنید! میگیم تا چش بقیه درآد!

.


آخونده میگه نون حلال!  میگیم زرنگی!

.

آخونده میگه ازدواجو راحت بگیرین، خیلی از خود آخوندام زود و ساده ازدواج میکنن! میگیم یه شب که هزار شب نمیشه ، باید ترکوند!

.

میگیم اصلا بین دوست پسرام و دوست دخترام  نمیدونم کدومشون بهتره!

.

آخونده میگه نماز! میگیم مگه عربیم؟فنر کمرمون درمیره!

.


آخونده میگه روزه! میگیم جای گشنه موندن فقرا رو سیر کنین!

.

آخونده میگه ربا نه! میگیم اسکونت رو عشق است!

.

.

منصفانه بگین ما به کدوم یک از احکام اسلام و توصیه های مبلغینش که همون آخوندا هستن عمل میکنیم که حالا تنها دلیل بدبختیمون رو اسلام و آخوندا میدونیم؟؟؟

.

.

.

این آخوندا بودن که تو بحران ارزی کشورشون حمله کردن به صرافی ها دلار میخریدن؟؟؟

.

آخوندا چند سال پیش هزار تا هزار تا سکه پیش خرید میکردن و قیمت سکه رو ترکوندن؟؟؟

.

ساحل خزر و خلیج فارس رو آخوندا آشغالدونی کردن؟؟؟

.

آخوندا تو خیابون فحاشی میکنن و متلک میندازن؟؟؟

.

میدونستین چهار هزار و سیصد وپنجاه نفر از همین آخوندا تو جنگ شهید شدن؟؟؟

.

میدونستین به نسبت جمعیت آمار شهدای روحانیت تو جبهه ها شش برابر اقشار و اصناف دیگه بود؟؟؟

.

.

پ.ن؛

سوپر میلیاردر و آخوند اشرافی تو مملکتمون خیلی کم داریم! ولی جالبه همین تعداد  آخوند سوپر میلیاردر اشرافی محبوبیت خاصی بین همونایی دارن که به آخوندا فحش میدن!!! گرفتین که منظورو؟؟؟

.

پ.ن 2؛

.

.

یاد بگیریم و یاد بدیم که تا خودمون تغییر نکنیم قرار نیست معجزه بشه.

.

داف

| چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر


 امروز حسابی خوش تیپ وداف شده ای!

آرایشت امروز عالی شده وبا رژیم کشنده ای که ماه قبل شروعش کردی حسابی اندامت روی فرم آمده.

به به چه استایلی!سلامتی مهم نیست استایل را بچسب!!

.

 مانتوی اندامی ات حسابی توانسته از خجالت رژیمی که گرفتی دراید وهمه آنچه را میخواهی به نمایش گذارد.ساپورتت را که دیگر نگو!

.

 کفش پاشنه بلندت حتما تو راجذاب تر می کند.پاشنه نازک ولغزنده اش در پستی بلندی های خیابان پدرکمرت رادرمی آورد,مهم نیست جذاب وخاص باشی کافی است!خودت مهم نیستی که باهر قدم زجر میکشی،دیگران کیف کنند برایت بس است!

.

 عالی شدی!ماه شدی!

حالا آماده ای که هزار چشم رابه سمت خودت بکشی مطمئن باش امروز از خودت خوش تیپتر پیدا نمی کنی!خانم خاص!

.

 دلت میخواهد اینطورلباس بپوشی و میگویی:

من فقط وفقط برای خودم تیپ میزنم نه دیگران!

اما وجدان وعقلت چیز دیگری میگوید وخودت خوب میدانی!

.

 به محض اینکه وارد مترو شد چشمهای تنوع طلب وهرزه نرها تمام وجودش را جستجو کردند..

و درذهنشان چیزهای کثیفتری گذشت...

پنج دقیقه ای میخش شدند..کسی هم زیرلب شماره میداد ومرد میانسالی با لبخند چندش آوری تیکه های زشتی بارش کرد که بماند!

.

 قطار متوقف شد ودرها باز شد...

عده ای خارج شدند وعده ای وارد...

چه شده چرا دیگر نگاهش نمی کنند!؟

آها آن طرف را ببین!

یک گوشت جذابتر پیدا شده!از هر لحاظ دیدنیتر است.

تمام شد.تاریخ مصرفش را میگویم.

با نفرتی پنهان به زن برنده نگاه میکرد.عجب مسابقه تمام نشدنی ای...عجب شرکت کنندگانی.

.

 اما اونمیداند تاریخ مصرف داف جدید هم به زودی تمام میشود.شاید باباز شدن دوباره درب قطار..آنها فقط یک لحظه اند...یک لحظه لذت!

وسیله ارضاء عمومی آنهم خیلی ارزان و مفت!

.

 نه...ببخشید خیلی هم مفت نبود.خیلی گران بود قیمتش!

از بین رفتن آرامش‌ یک زن وعاطفه او،

لگدکوب شدن عفت فطری وذاتی اش،

ندیدن اوبه شکل یک انسان و نگاه نر ومادگی به او،خشم خدای مهربانش وبنده شیطان شدنش،از بین رفتن پاکی چشم پدر یک خانواده وهمسر یک زن جوان و به گناه افتادن پسر جوانی که هنوز شرایط ازدواج برایش فراهم نشده اماناخواسته به گناه می افتد!

.

 کاش این میان کسی هم به مادر پیر شهید ی نگاه میکرد که گوشه ای روی یکی از صندلی های مترو نشسته بود و بادیدن دختر دلش شکست و به یاد دسته گل پرپر شده اش افتاد..اصلا او هیچ!

شهید شد که شد!

کاش کسی نگاه غمگین ودرمانده امام_زمان را میدید واز نگاه او خجالت می کشید...




کتاب دین محمّدى اثر « آدریان رلاند » خاورشناس هلندى به سال 1705 میلادى به زبان لاتینى بود. 


 این کتاب ابتدا به آلمانى، سپس به هلندى، بعد به انگلیسى 

 و سرانجام در سال 1721 میلادى به فرانسوى ترجمه شد و بر تفکر اروپایى تأثیر فوق‏العاده‏اى گذاشت. 


مؤلف آن که به زبان‏هاى شرقى نیز تسلط داشت، در بخش اول کتاب، شرح مى‏دهد که چگونه او و برادرش « پیرریلند » (رلاند)، به خواندن آنچه مسیحیان درباره مسلمانان نوشته‏اند در حیرت مى‏شده‏اند و باور نمى‏کرده‏اند که گروه بى‏شمارى از مردم روى زمین به افسانه‏هایى این چنین کودکانه ایمان بیاورند.



 از این رو دو برادر براى کشف حقیقتِ اسلام به جست و جو مى‏پردازند و به متون اصلى و منابع اسلامى رجوع مى‏کنند و پس از کوشش بسیار درمى‏یابند که مسلمانان در هیچ موردى از دیگران کم نمى‏آورندکه هیچ ، برعکس داراى چنان نبوغى هستند که کمتر ملتى به پاى آنان مى‏رسد و تنها دشمنان آنان، به خصوص یونانیانِ شکست خورده و مسیحیان رانده شده از اسپانیا بوده‏اند که دینشان را پَست ‏ترین ادیان روى زمین معرفى کرده‏اند، چندان که «هرگز دینى به این اندازه ستم ندیده است ».

 آنگاه « رلاند » روایات ضداسلامى مسیحیان را، یک به یک، با ذکر منابع برمى‏شمارد و به ردّ آنها همت مى‏گمارد.

 جواد حدیدی ،اسلام از نظر ولتر ،,ص32


 کتاب وى به دو بخش تقسیم مى‏شود: 

 اول:تحقیق مختصرى درباره عقاید اسلامى از مؤلفى مسلمان که آن را از روى نسخه خطى عربى منتشر کرده است و همراه با توضیحات ارزشمندى به لاتین ترجمه کرده است و بدین وسیله، معرفى امانتدارانه‏اى از آیین اسلامى آن‏گونه که مسلمانان آن را مى‏فهمند به خواننده اروپایى مى‏دهد.


در بخش دوّم، برخى نظریات باطلى را که در اروپا از قرون وسطى تا سده هفدهم درباره اسلام و قرآن و سنّت محمّدى منتشر شده بود؛ مورد بررسى قرار داده و آنها را بر اساس قرآن و سنّت و تألیفات مسلمانان تصحیح مى‏کند. 



 او بدین وسیله اولین اروپایى بود که در پى تبرئه اسلام از اتهامات باطلى برآمد که نویسندگان اروپایى-روحانى و به خصوص مبلّغان-با جعل آنها حقیقت اسلام را بیشتر از روى عمد و کینه مشوّه ساختند. او درباره هر مورد از این افتراها اولین کس از مسیحیان مفترى را-مانند یوحناى دمشقى و غیره از روحانیانى که در حمایت اسلام و یا در غرب مى‏زیستند-معرفى مى‏کند.

 عبدالرحمن بدوی ، اسلام از نظر ولتر ،ص32



 بنابراین، رلاند در این کتاب، اسلام را بر اساس مآخذ و آثار نویسندگان مسلمان شرح داد و از داستان‏هاى ساختگى و موهومات درباره اسلام و رایج در اروپا انتقاد کرد، لیکن وى از نکات مربوط به بینش تحریف شده قرون وسطایى انتقاد نکرد؛ اما چون نسبت به اسلام فوق‏العاده نظر مساعد داشت، کلیساى کاتولیک، کتاب او را در فهرست کتب ضاله جا داد.

 ویلیام مونتگمری وات ،برخورد ارای مسلمانان و مسیحیان ،ترجمه محمد حیین اریا،ص186


 مترجم فرانسوى کتاب نیز که از روى احتیاط و براى آن که او را تکفیر نکنند و در آتش نسوزانند، از آوردن نام خود روى جلد کتاب خوددارى کرده است در مقدّمه مى‏افزاید که مبادا خواننده او را مسلمان بپندارد، برعکس «او مسیحى است و مسیحى نیز به دنیا آمده است» ولى از باز گفتن حقیقت خوددارى نمى‏توان کرد. 


 این مترجم سپس به هم‏کیشان خود چنین توصیه مى‏کند:

 ما بیهوده کوشیده‏ایم مسلمانان را بدنام کنیم، آنان فضایلى دارند که ما باید بر آنان رشک بریم

de la religion mohometane , p 60


آدمکشی آریایی

| شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

 آدمکشی آریایی

در روز جمعه یکم مردادماه امسال، یک جوان ایرانی آلمانی به نام علی دیوید سنبلی در انظار عمومی شهر مونیخ آلمان و با کوله‌پشتی‌ای پر از فشنگ، دست به تیراندازی و کشتار عام می‌زند. طی این حمله مسلحانه ۹ نفر کشته و بیش از ۳۵ نفر مجروح شدند. گفته شده که مهاجم خود را نیز کشته است.


به گزارش گاردین، نیوزویک، دیلی‌تلگراف و دیگر منابع خبری، یواخیم هرمان وزیر داخلی ایالت بایرن آلمان، جمع‌بندی تحقیقات انجام شده را چنین اعلام می‌کند که «مهاجم مسلح ایرانی-آلمانی یک افراط‌گرای اسلام‌گرا نبوده، بلکه یک افراط‌گرای نژادپرست آریاگرا و ستایشگرهیتلر بوده است. او به آریایی بودن خود افتخار می‌کرده و ایران را زادگاه آریایی‌های اصیل و هم‌نژاد با آلمانی‌ها می‌دانسته است. او خود را از عرب‌ها و ترک‌ها برتر می‌دانسته و از آنان نفرت داشته است».


انگیزه‌های نژادپرستانه این واقعه هولناک که آدمکشی آریایی را پس از گذشت هفتاد سال از عصر هیتلر مجدداً احیاء کرده و خبر مهم رسانه‌های سراسر جهان شده، با سکوت و بی‌تفاوتی حیرت‌انگیز اغلب ایرانیان و رسانه‌های فارسی‌زبان روبرو شده است. همان‌هایی که طی سالیان اخیر نشان داده‌اند آمادگی بی‌نظیری برای تعرض به عالم و آدم دارند و به کوچکترین بهانه‌ای گنجینه بی‌همتای لسانی خویش را نثار دیگران کنند، اکنون سر در برف فرو برده‌اند. این سکوت و بی‌اعتنایی مفهوم تأمل‌برانگیز و نگران‌کننده‌ای دارد.


قتل‌عام مونیخ بار دیگر بر هشدارهای سالیان اخیر نگارنده و نگرانی از باب ترویج و تبلیغ آریاگرایی و آن که با توقیف و سانسور کتاب‌های آگاهی‌بخش همچون کتاب «رنج‌های بشری» همراه بوده، صحه می‌گذارد. ضمن همدردی با قربانیان و بازماندگان حادثه، برای آن جوان ساده‌دل و بازی‌خورده نیز متأسفم که خود قربانی القائات نژادپرستانه و پان‌ایرانیستی بوده است.

در این واقعه، همه کسانی که همزیستی بشری و شرف انسانی را به پای ناسیونالیسم و ملی‌گرایی و افتراق بشری می‌ریزند و بر طبل خونین نژادآریایی و حزب‌اریایی می‌کوبند و تاریخ و زبان و ادبیات و میراث باستانی را دستمایه‌ای برای نزاع و نفرت‌پراکنی میان مردم می‌کنند، مقصر و مستحق محاکمه و مجازات هستند. آدمکشی آریایی مونیخ هشداری است برای والدین و خانواده‌های مسئولیت‌شناس که بیش از این مراقب فرزندان خود باشند تا در تله مهلک مبلغان ناسیونالیسم و نژادپرستی گرفتار نشوند.