بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

  سخن دل با چاشنی نقد !


 شعار در بزرگداشت تاریخ،

 یا بزرگداشت نژادپرستى؟! 


شعار هایی که بعضى از هواداران کوروش در مراسم تکریم و بزرگداشت سالروز تولدش در آرامگاه وى سر دادند از بسیارى جهات قابل تامّل است. 



☑️ ١. شعار مى دادند: «آزادى اندیشه، با ریش و پشم نمیشه!»

من که هر چه بیشتر به این شعار فکر مى کنم، کمتر چیزی دستگیرم مى شود. دوستى مى گفت ما که هر نقش و نگارى از پادشاهان و بزرگان قبل از اسلام بر در و دیوار تخت جمشید و نقش رستم و سایر آثار باستانى مى بینیم، همه شان ریش و پشم دارند! «آزادى اندیشه با ریش و پشم نمیشه» یعنى فقط کسانى معتقد به آزادی اندیشه و آزادی بیان هستند که صبح به صبح ریش شان را بتراشند؟! ممکن است کسی بگوید منظور شعار دهندگانى که خواستار آزادی اندیشه اند، حکومت فعلى است و ریش و پشم را سمبل و نمادى از حکومت گرفته اند. سؤال این است که غیر از ظاهر افراد آیا هیچ مشخصهء دیگرى نبود تا حکومت را به وسیلهء آن به یاد آوریم؟ و آیا مدافعان آزادی اندیشه در روزگار ما کم نیستد که مردانشان ریش بر صورت دارند، و البته بر دل نیز؟ یعنى شعار دهندگان محترم دقیقاً دارند حکم به ظاهر مى کنند. دقیقاً همان کارى را انجام مى دهند که قبلاً برخى سیاستهای حکومت را به خاطر آن سرزنش مى کرده اند.




☑️ ٢. شعار بعدى این بوده است: « ما آریایی هستیم، عرب نمى پرستیم.» آیا از این شعار بوى نژادپرستى به مشام شما نمى رسد؟ یعنى ما نژادمان آریایی است( که البته با حمله های متعدد اعراب و غز ها و ترکان و مغولان و تاتار ها و افغانها و سایر اقوام به ایران زمین، و حضور چند صد سالهء آنان در تاریخ ما، بعید است اصلاً نژاد خالصی باقی مانده باشد) و چون ما از نژاد خاصی هستیم، ویژگی های مشخصی داریم که یکى از آنها این است که «عرب پرست» نیستیم! وانگهی چه کسی و در کجا گفته است شما بیایید عرب را بپرستید؟! اگر منظور، اسلام است که یگانه ترین خداى بدون رنگ، بدون نژاد بدونِ شکل بدونِ صورت در اسلام است و خداى اسلام هیچ ارتباطی با هیچ نژادی ندارد. و اسلام بود که در اوج سلطهء نظام طبقاتى ساسانى، شعار ان اکرمکم عندالله سر داد و بلال حبشی و سیّد قرشی را در پیشگاه خداوند مساوى دانست و گفت فقط آن که پرهیزگارتر است، بهتر است.



☑️ ٣. و در نهایت شعار تکرارى « نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» است که از این شعار هم بوى نوعى نژاد پرستى به مشام مى رسد. اگر منظور از این شعار ترجیح دادن منافع ملّی بر منافع سایر اقوام و ملتهاست، که تا جایی که اصول اخلاقی را زیر پا نگذارد، قابل قبول است ولی اگر منظور این باشد که ما چون ایرانى و از نژاد آریایی هستیم، باید چشممان را بر هر ظلم و ستمى در غزه و لبنان و سایر جاها ببندیم، این خودش نیز اگر نژادپرستى نباشد، نوعى ابراز بی اعتنایی نسبت به سرنوشت انسانهایی است که به آنها ظلم مى شود و البته همین شعار هم با ادعایی که در مورد آزاد کردن مردم بابل توسط کورش صورت مى گیرد در تضاد است. مگر دوستداران کورش افتخار نمى کنند که او به بابل لشکر کشید و مردم آن دیار و یهودیان را از زیر سلطهء ظلم و ستم در آورد؟ 

به راستى اگر امروز کورش زنده بود، هوادارانش انتظار نداشتند به غزه و لبنان لشگر کشی کند و این اقوام مظلوم را این بار از سیطرهء ظلم و ستم اسراییل در آورَد؟! 

چه مى شود کرد؟! ایرانى هستیم و به وجود آورندهء ضرب المثل یک بام و دو هوا!



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی