بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۶۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

آنفلانزای نیویورکی

| سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ب.ظ | ۱ نظر


آنفولانزای نیویورکی، چه می کند؟


آنفولانزای نیویورکی یک ویروس پنج لایه ای است:


1- نفرت از مردم : نفرت مردم نسبت به قومیت ها یی که در کنارشان هزاران سال زیسته اند، مانند قومیت های ترک ،‌ لر ،‌ عرب ، گیل ، فارس و ... است. که این بذر به راحتی با جوک ها و لطیفه ها کاشته می شود.


 


2-  نفرت علیه مسئولین: که در این حالت با پرداختن به یک پرونده فساد مالی یک شخصیت سیاسی (که از این دست پرونده ها در کشورهای دیگر و خود امریکا جزو قضایای معمولیست) ،‌ به قدری یأس و نا امیدی در میان  مردم ایجاد می کنند که همگان بر این باور شوند که تمام مسئولین(دقت کن! تمام مسئولین) کشور دزد و ناشی اند!واین تصور غلط را بوجود می آورند، درحالی که حقیقت غیر از این است...


 


3-نفرت علیه نظام : در این لایه تلاش بر این است که مردم نسبط به نظام بی اعتماد شوند،به هر طریق و شکلی


مانند مقایسه های منفی بی خود سایر کشورها با ایران. جالب اینکه وقتی همین مقایسه ها، به نفع ایران تمام می شد همین مقایسه گر ها میگفتند ایران را با بقیه مقایسه نکنید!


 


4-  نفرت از ایرانی بودن: با ساختن فیلم 300 توسط کمپانی صهیونیستی برادران وارنر و یا فیلم "آرگو" به این موضوع  پرداختند که ایرانیان مردمانی جنگ طلب و برهم زننده آرامش جهانی اند تا ایرانی از ایرانی بودن خویش احساس شرمندگی کند.


 


5-  نفرت علیه اسلام : نفرت علیه ایدئولوژی اساسی جمهوری اسلامی ایران که پنج سال است توسط غرب با جدیت در ایران و جهان دنبال می شود. به عنوان نمونه می توان به کاریکاتورهایی که در روزنامه های دانمارکی و نیویورکی از چهره پیامبر جلیل القدر اسلام (ص) به نمایش گذاشتند اشاره کرد . از موارد دیگر می توان به ساخت فیلمهای ضد اسلامی مانند فرار از فتنه ، ایجاد چهره هایی مانند القائده، ایجاد کمپین هایی در غرب موسوم به کمپین های امضاء ( پایگاهای اینترنتی آن فراوان است)  که در آن متنی با چنین مفهوم نوشته شده: ...که ای مردم جهان ما را به عنوان کسی که مسلمان است و از کشورهای پاکستان و عربستان و ایران و افغانستان و عراق و... آمده است نشناسید و ندانید بلکه ما را انسان بدانید و بشناسید ... و مردمان کشور های اسلامی به آنجا رفته و  زیر این طوق بندگی را امضاء می کنند. و این یک طرح بسیار خطرناک و آسیب پذیر است.


 


این استراتژی در موسسه آمریکن اینترپرایز (AmericanEnterprise Institute) توسط نو محافظه کاران در ایالات متحده طراحی و تدوین شده است. آن ها بر این باورند که اگر این ویروس پنج لایه در میان ایرانیان ایجاد شود انسجام و درهم تنیدگی آنان از هم خواهد پاشید. برای انجام و شروع این استراتژی آقای نیکلاس برنز درخواست بودجه 125میلیون دلاری را از کمسیون خزانه داری کنگره آمریکا درخواست کرده بود که با موافت نمایندگان در اختیار وی و مراجع ذیربط قرار گرفت.


 



 


امروز و با گذشت 9 سال از این واقعه، توانمندی این ویروس و فعالیت ناخواسته برخی جوانان در همین راستا بیش از پیش مشهود است.



 در سالهای اخیر تعدادی از ملی‌گراها و کوروش پرستان به  منظور کاستن از عشق ایرانیان به اهل بیت علیهم السلام ، در تلاش هستند که ثابت کنند حسنین علیهما السلام در جنگ‌های اعراب علیه ایرانیان حضور داشته‌اند؛ به خصوص در جنگ گرگان که جنایت عظیمی توسط فرمانده اعراب سعید بن العاص اتفاق افتاد و تقریبا تمام مردم گرگان در آن جنگ کشته شدند.

آن ها تلاش می‌کنند ثابت کنند که شما کسی را دوست دارید که پدرانتان را با این وضعیت فجیع به قتل رسانده‌اند و....

همچنین پیروان سقیفه به منظور مشروعیت بخشیدن به فتوحات خلفا، این مسأله را مطرح می‌کنند تا ثابت کنند که این جنگ‌ها زیر نظر اهل بیت علیهم السلام بوده و آن‌ها شخصا در این فتوحات حاضر بوده‌اند

اما تنها مستندی که در این باره وجود دارد، روایتی است که طبری در تاریخ خود با این سند نقل کرده است:

حَدَّثَنِی عُمَرُ بْنُ شَبَّةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُجَاهِدٍ، عَنْ حَنَشِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: غَزَا سَعِیدُ بْنُ الْعَاصِ مِنَ الْکُوفَةِ سَنَةَ ثَلاثِینَ یُرِیدُ خُرَاسَانَ، وَمَعَهُ حُذَیْفَةُ بْنُ الْیَمَانِ، وَنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَمَعَهُ الْحَسَنُ، وَالْحُسَیْنُ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَیْرِ...

تاریخ الطبری ، ج 2   ص 607، اسم المؤلف:  أبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت.

در سند این روایت اشکالات متعددی وجود دارد؛ از جمله: علی بن مجاهد بن مسلم بن رفیع که بزرگان اهل سنت به شدت او را تضعیف کرده‌اند که به چند نمونه اشاره می‌شود:

علی بن مجاهد بن مسلم القاضی الکابلی بضم الموحدة وتخفیف اللام متروک من التاسعة ولیس فی شیوخ أحمد أضعف منه مات بعد الثمانین ت 

تقریب التهذیب ، ج1 ص405، اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی ، دار النشر : دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد عوامة

وقال صالح بن محمد سمعت یحیى بن معین سئل عن علی بن مجاهد فقال کان یضع الحدیث وکان صنف کتاب المغازی فکان یضع للکل إسنادا ... وقال أبو حاتم سمعت محمد بن مهران یقول قال یحیى بن الضریس علی بن مجاهد کذاب.

تهذیب التهذیب ، ج7 ص330، اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى

علی بن مجاهد الکابلی أبو مجاهد قال یحیى بن الضریس هو کذاب 

الضعفاء والمتروکین ، ج2 ص198،  رقم: 2398، اسم المؤلف:  عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد الله القاضی.

علی بن مجاهد الکابلی حدثنا أحمد بن على قال سألت أبا غسان زنج عن على بن مجاهد الکابلی فقال ترکته ولم یرضه

الضعفاء الکبیر ، ج3 ص252، اسم المؤلف:  أبو جعفر محمد بن عمر بن موسى العقیلی ، دار النشر : دار المکتبة العلمیة - بیروت - 1404هـ - 1984م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد المعطی أمین قلعجی.

بنابراین همان‌طور که یحیی بن معین گفته است، به احتمال زیاد این روایت ساخته علی بن مجاهد کابلی استاد احمد بن حنبل است که شغل او ساختن احادیث جعلی و نوشتن کتاب‌های مغازی (جنگ‌ها) و ساختن سند برای دروغ‌هایش بوده است.

همچنین در سند آن حنش بن مالک وجود دارد که مهمل و مجهول است؛ یعنی علمای علم رجال اهل سنت اصلا نامی از او در کتاب‌های رجالی نبرده‌اند.

از این گذشته، طبری در جای دیگر از کتاب‌ خود همین روایت را نقل کرده است؛ ولی نامی از حسنین علیهما السلام در آن نیست :

وحدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد قال أخبرنی علی بن مجاهد عن حنش بن مالک التغلبی قال غزا سعید سنة ثلاثین فأتى جرجان وطبرستان معه عبدالله بن العباس وعبدالله بن عمر وابن الزبیر وعبدالله بن عمرو بن العاص فحدثنی علج کان یخدمهم قال کنت أتیتهم بالسفرة ...

تاریخ الطبری ، ج 2   ص 608، اسم المؤلف:  أبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت.

انگار طبری یادش رفته که در این جا هم نام حسنین علیهما السلام را بیفزاید و برای خلفای غاصب آبرویی دست و پا  کرده و بر جنایات آن‌ها در فتوحات سرپوش بگذارد.

نکته دیگر این که علی بن مجاهد ، استاد احمد بن حنبل و متوفای 181 هجری است. جنگ گرگان که طبری مدعی شده حسنین علیهما السلام در آن حاضر بوده‌اند، در سال 30 هجری اتفاق افتاده است . روشن است که علی بن مجاهد با یک واسطه (حنش بن مالک که تاریخ تولد و مرگ او مشخص نیست) نمی‌تواند این داستان را نقل کند؛ بنابراین سند روایت هم منقطع است و ارزش استناد ندارد.


 بقیه تاریخ نویسان که این مطلب را نقل کرده‌اند، مصدر و منبع همه آن‌ها تاریخ طبری

بوده و یا بدون سند نقل کرده‌اند؛ اما متأسفانه ملی گرایان و اهل سقیفه از روی نادانی و جهل و یا عامدانه آدرس‌های دیگری را نیز قطار می‌کنند تا با تکثر در آدرس دهی، به خیال خود ثابت کنند که این داستان مستندات زیادی دارد؛ در حالی که مصدر همه آن‌ها تاریخ طبری است که سند آن مشکلات اساسی دارد.

 

ما هیچ جمله ای از کوروش نداریم

| سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۹ ب.ظ | ۰ نظر

.

🔴❌ راننده آژانس امروز می گفت : 

آقا کوروش کبیر گفته ...


❌ گفتم تا همین جاشم جمله ات غلطه باقیشو دیگه نگو که غلط تو غلط میشه گفت یعنی چی آقا ؟؟


گفتم : آخه نداریم والا نداریم بلا نداریم ، این حرف ها همه اش از بی اطلاعاتیه وگرنه ما هیچ جمله ای هیچ خاطره ای هیچ روایتی از کوروش کبیر نداریم بخدا نداریم هیچی هیچی ...


❌ آخه چرا انقدر بی مطالعه، چرا تاریخ نمی خونید چرا تحقیق نمی کنید ؟؟ 


❌ گفت شما مثل اینکه با کوروش کبیر مشکل داریا


❌ گفتم : اتفاقا برعکس، ما امروز می دونیم که کوروش بعد از جنگ یهودی ها رو آزاد می کنه و نمی کشه که خیلی انسان دوستانه ست تو منشورش هم از اون قسمتی که سالمه چند فرمان ترجمه شده که از زمانه خودش بسیار جلوتر بوده و خیلی قابل احترامه اما فقط همین....


❌ هیچ جمله ای هیچ روایتی هیچ خاطره ای از کوروش کبیر موجود نیست، چون اون زمان تاریخ نگاری و ثبت جملات بزرگان و رفتار و کردارشون در بین ایرانیان باستان اصلا مرسوم نبوده مگه ما یه تاریخ نویس از اون دوره داریم ؟؟


❌ خب اسم ببرید ؟


❌ مگه حتی یه کتاب تاریخی از اون دوره وجود داره ؟؟


❌ خب اسم ببرید ؟


❌ سالهای سال می گذره تا بعدا یونانی ها تاریخ نویسی رو به این شکل بین ایرانی ها رواج میدن .


❌ پس از پایه و بنیان جمله کوروش کبیر گفت غلطه .


❌ راننده پرسید عجیبه پس این جملاتی که هر روز از زبون کوروش کبیر نقل میشه از کجا میاد چرا یه عده هر روز از خودشون یه چیزی به تاریخ اضافه می کنن ؟؟


❌ گفتم آها خوب سوالی پرسیدی خوووب .. 


❌ ملتی که هزارو یک مشکل فرهنگی و اقتصادی داشته باشن و مردمش نتونن به حالشون افتخار کنن مجبورن مدام سرشونو بکنن تو تاریخ تا یه چیز قابل افتخاری تو گذشته شون پیدا کنن . 

.


یکی از شبهاتی که حول شخصیت امام مطرح هست نقل جمله ای مزحک بنام ایشان میباشد "//////////////////////// //////////////////////// //////جمله " این است (دانشگاه باید دانشگاه باشد .دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست) ...................................منظور امام از بیان این جمله که می فرمایند:(دانشگاه باید دانشگاه باشد .دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست) چه بوده است؟

آنچه در این مورد از کلام امام نقل شده ، ناقص است ، متن کلام حضرت امام در این باره این چنین است:«دانشگاه‏ و حوزه‏های علمیه و روحانیون می‏توانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفتهای کشور. و می‏توانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه‏ هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون می‏آید. اگر دانشگاه‏، دانشگاه‏ باشد، اگر دانشگاه‏ واقعاً دانشگاه‏ باشد و دانشگاه‏ اسلامی باشد؛ یعنی در کنار تحصیلات متحقَّق‏در آنجا، تهذیب هم باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‏توانند به سعادت برسانند. و اگر حوزه‏های علمیه مُهذَّب باشند و متعهد باشند، یک کشور را می‏توانند نجات بدهند. علمِ تنها اگر ضرر نداشته باشد، فایده ندارد. تمام این، وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاههایی که در دنیا هست بیندازیم، تمام این مصیبتها که برای بشر پیش آمده است ریشه‏اش از دانشگاه بوده. ریشه‏اش از این تخصصهای دانشگاهی بوده. این همه ابزار فنای انسان و این همه پیشرفتهایی که به خیال خودشان در ابزار جنگی دارند، اساسش از دانشمندانی بوده است که از دانشگاه بیرون آمده‏اند. دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذیب نبوده است. و تمام فسادهایی که در یک ملتی یا ملت‏ها پیدا شده است از حوزه‏های علمیه‏ای بوده است که متعهد به دستورات اسلامی نبوده‏اند. تمام این ادیانی که ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است. علمی که پَهْلویِ او اخلاق و تعهد اسلامی نبوده است، تهذیب نبوده است، دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است. و دنیا را دانشگاه می‏تواند به صلاح بکشد. دانشگاههای سرتاسر جهان اگر موازین انسانی را، اخلاق انسانی را، آنچه که در فطرت انسان است، در کنار تعلیم و تعلّم قرار بدهند، یک عالَم، عالَم نور می‏شود. و اگر تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد، این همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده. این دو مرکز- که مرکز علم است- هم می‏تواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم می‏تواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم می‏توانند به مراتب ترقی و تعالی برسند.( صحیفه امام ، ج13، ص 412-413)



مانور قیمت ها در حراج 25میلیاردی تهران


همچنان، ساعت شش بعد از ظهر را نشان می دهد. همهمه ای خاص در سالن زرین هتل آزادی برپاست. خریداران که از قبل برای شرکت دراین حراجی ثبت نام کرده اند و حالا تعدادشان به 400 نفر می رسد سالن را پرکرده اند و دیگر جایی برای نشستن نیست.

صندلی های قرمز و طلایی هتل پارسیان آزادی امسال هم میزبان حراجی تهرانند تا پنجمین حراج تهران برای مانور عده ای خاص چکش بخورد. همهمه حاکم بر سالن با صدای چکش حسین پاکدل مجری پنجمین دوره از حراج تهران تبدیل به سکوت می شود. چراغ پنجمین حراج تهران را یکی از بازیگران مطرح روشن می کند تا الناز شاکردوست با 95میلیون تومان ناقابل خریدار اولین اثری باشد که با چکش حسین پاکدل روی میز حراج چوب می خورد.


مانور نوکیسگی در حراج 25میلیاردی تهران


مانور نوکیسگی در حراج 25میلیاردی تهران

95میلیون تومان برای آدم های اینجا که میلیارد برایشان پول خرد است رقمی چندان قابل توجه نیست و حالا باید منتظر رقمی هایی سرسام آور تر و نجومی تر بود. شاید خانم بازیگر هم اگر کمی سیاست به خرج می داد، خریدش را 10 رقمی می کرد که بهتر بشود برایش تیتر زد.

غوغای برندهای حامی حراج تهران

کسانی که برای خرید یک تابلو حاضر به پرداخت چندین میلیارد تومان پرداخت هستند تا کلکسیونی خاص داشته باشند و البته رقم خریدشان در بین هم تیپ هایشان حسابی سر و صدا کند، بی شک هدف مناسبی برای برندهای لوکس بازار هم به حساب می آیند.

از تلویزیون های چند ده اینچی سامسونگ که برای نمایش قیمت ها و آثار در سالن تعبیه شده، گرفته تا تبلیغات پورشه و دیگر حامیان حراج تهران. تبلیغات برندهای حامی حراج در سالن غوغا می کنند و بدون شک تا مدت ها در ذهن خریداران میلیاردر حراج تهران باقی خواهند ماند تا شاید بعد از خرید میلیاردی تابلوهای نقاشی سری هم به نمایندگی ها و فروشگاههای این برندها بزنند و بساط شان را تکمیل کنند.

در دست های حاضران، گوشی هایی زنگ می خورد و قیمت ها را بالا و پایین می کند که برخی حدود 50 میلیون تومان می ارزند و حالا این دست با گوشی ها و ساعت ها و انگشترهایی که رخ نمایی می کنند، هر کدام بالای 100 میلیون ارزش دارند، جدا از اینکه هر بار که این دست های گران قیمت بالا می رود، قیمت یک اثر هنری در این حراج، دهها میلیون گرانتر می شود.

مانور نوکیسگی در حراج 25میلیاردی تهران

با هر بار چکش خوردن برای هر تابلو و بالابردن پیشنهاد قیمت به اندازه دهها میلیون تومان ناخودآگاه ذهنم به سوی آدم هایی می رود که با این مبلغ می توانند به بخش زیادی از آرزوهایشان جامه عمل بپوشانند. آدم هایی که برای خرج روزانه زندگی دچار مشکل اند و ادامه تحصیل برایشان بیشتر به آرزو می ماند.

راستی با یک میلیارد تومان چند نفر بی خانه صاحب خانه می شوند؟ برای چند دختر دم بخت می توان جهیزیه خرید یا چند بدهکار را از زندان ازاد کرد؟ چکش حسین پاکدل محکمتر از دفعات قبل فرود می آید تا رشته افکار اهالی رسانه از سالن خارج نشود.

پولدارترین خریدار امشب تابلویی از سهراب سپهری را به قیمت سه میلیارد تومان می خرد، تشویق حضار سالن را پر می کند و همین تشویق ها و نگاهها برای خریدار تابلو کافی است تا در جمع بدرخشد و در بین هم کیشانش بالاتر از همه قرار گیرد؛ بهترین پاداش برای سربازان مانور تجمل در جمعه شب میلیاردی تهران. بماند رقم هایی که خرج خرید تابلوی زن بی حجاب و مجسمه فلزی دختر و پسر.

روشنفکرانی که به خواب رفته اند

با شنیدن رقم سه میلیارد تومان برای خرید یک تابلو از سهراب سپهری و پرداخت آن توسط یکی از مشتریان داخل سالن بی اختیار به یاد حرف های روشنفکرانه برخی آدم ها می افتم ؛کسانیکه تا صحبت از کمک به بازسازی حرم یکی از ائمه می شود و یا وقتی پیرمرد و پیرزنی مستضعف، تمام پس انداز یا النگوی دستش را برای کمک به ساخت ضریح امامان معصوم وقف می کند، دم از گرسنگی مردم می زنند. شبه روشنفکرانی که در رسانه هایشان مدام آرزو می کنند ای کاش این پول ها به جای هزینه شدن در این امور، به دست فقرا می رسید، یا مدرسه ای می شد برای تحصیل دانش آموزان فقیر. پیش خود می گویم راستی با25میلیارد و 362میلیون تومانی که مسئولان و برگزار کنندگان حراج تهران، با افتخار از آن دم می زنند چند مدرسه می توان ساخت و چند بیمار را می توان از مرگ نجات داد؟

مانور نوکیسگی در حراج 25میلیاردی تهران

راستی این آدم ها امروز کجا هستند؟ چرا شبکه های مجازی با شنیدن اخبار حراجی تهران پرنمی شود از مطالبی از این دست که چرا پول هایتان را آنجا که باید هزینه نمی کنید؟

چرا آن فرد محروم پاک نیت که نام و تصویری از او در رسانه ها نیست، با خلوص نیت، به ساخت ضریح و صحن کمک می کند و متهم به هزار و یک ساده اندیشی می شود، اما خریدهای صدها میلیونی، کمک به فرهنگ و هنر این مملکت تعبیر؟

مانور تجمل با قیمت های صوری؟

حراجی تهران در هر سال برگزاری اش رکوردی جدید از قیمت آثار به فروش رفته بر جای می گذارد. رقم هایی که خریداران از گالری داران بزرگ تهران تا کلکسیون دارها به آن می بالند.

برخی مسئولین هم این حرکت را حتی راهی برای تحرک بخشی به اقتصاد فرهنگی معرفی می کنند و رکوردهای میلیاردی را با افتخار رسانه ای می کنند.اما گشت و گذاری در دنیای خبر کافی است تا با عقبگردی به حراجی سال 93 این حراجی بزرگ با قیمت یک میلیارد و 800میلیارد تومانی برای فروش اثر "تنه درختان" سهراب سپهری مواجه شویم.

مانور نوکیسگی در حراج 25میلیاردی تهران

اثری که 5ماه بعد در حراج کریستی دوبی تنهابه 265هزار دلار به فروش رسید و همین تفاوت صدها میلیونی برای یک اثر کافی است تا مشخص شود این حراج تنها مانوری برای عرض اندام ثروتمندان به راه افتاده و تابلوهای میلیاردی به فروش رسیده در آن، در حراجی های خارج از کشور به رقمی به مراتب کمتر از آنچه اعلام می شود معامله می شوند و کدام ثروتمندی، اینگونه پولهایش را به باد می دهد که دومی اش در این حراجی ها به منصه ظهور رسیده باشد؟

حضور افتخاری وزیر ارشاد در بزم میلیاردی تاجران هنر

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم میهمان افتخاری حراجی تهران بود،آنهم در لحظاتی که نقاشی سهراب سپهری روی میز حراج قرار گرفت و رکورد گران قیمت ترین نقاشی ایران را ثبت کرد.

علی جنتی با افتخار، حضورش در این مراسم را حمایت دولت از همت بخش خصوصی اعلام کرد و اینکه حراج تهران حرکتی ارزنده است برای رونق اقتصاد هنر.

اما به راستی چنین رفتارهایی چه پیامدهایی برای جامعه امروز ما دارد؟ جامعه ای که امروزه و با رکودی که دامنگیر همه بخش های اقتصادی آن شده، بیش از پیش گرفتار مسائل معیشتی است.

ابهری: حراجی های ایران تقلیدی عجولانه و فضایی برای مانور نوکیسه ها است

دکتر مجید ابهری رفتار شناس و استاد جامعه شناسی دانشگاه در گفتگو با خبرنگار اجتماعی مشرق در این باره میگوید: تغییر سبک زندگی و انحراف آن از محور زندگی اصیل اسلامی ایرانی عوارضی را به دنبال خواهد داشت که گاه موجب تعجب و در پاره ای اوقات باعث تاسف می شود و درجامعه ای که مردم زیادی زیر خط فقر قرار دارند و مقام معظم رهبری نیز بارها مردم و مسئولین را از شراف زدگی و زندگی تشریفاتی منع کرده اند، مشاهده چنین وقایعی جای تاسف دارد.


بیماری که آدم با مطالعه کردن به آن مبتلا میشود

| دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۷ ب.ظ | ۰ نظر


🔶 تنها بیماری که آدم با مطالعه کردن میتونه بهش مبتلا بشه

.

.

.


"توهم آگاهیه"

___________________________


⚠️ هر  کتابخوانی 📚 عالم نمیشه، 

هر کتابی 📗 هم آدمی را عالم نمیکنه.

علمی که همراهش تزکیه و پاکی نفس نباشه، علم نیست، گاه سمّ است و بلای روح و روان. 


⚠️ مراقب دزدهای باچراغ💡 باشیم. حوزوی و دانشگاهی اش و.. هم فرقی نداره.. 




جملات تقطیع شده و جملات ناگفته ی منتسب به امام خمینی (ره)




 


متن شبهه

 

" صرفا جهت یاداوری خاطرات

 

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۸ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻕ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۳ ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺩﺭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﯾﮑﺘﺎﺗﻮﺭﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۱۹ ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺨﺮﯾﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺣﻘﻮﻕ ﻣﻠﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺣﺬﻑ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻗﻄﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯾﻢ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۲ ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺭﯾﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ (ﺭﻫﺒﺮ) ﮐﺸﻮﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۲۶ ﺩﯼ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﻣﺎﺭﮐﺴﯿﺴﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﻣﺎ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺳﺎﺧﺖ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۷ ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﻧﻔﺖ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺎﻭﺭﻡ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺣﻖ ﻧﻔﺖ ﻣﺎﻫﯿﺎﻧﻪ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﻨﻨﺪ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۹ ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﮐﻨﻨﺪ

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﻣﺎ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﮐﯿﻬﺎﻥ ۹ ﺩﯼ ۵۸ :

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ : ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺭییس ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺷﻮﻧﺪ

پیشاپیش22بهمن مبارک"

 

 

پاسخ شبهه

 

1. وعده مجانى بودن آب و برق توسط دولت موقت داده شد و حضرت امام آن را اصلاح فرمودند .

http://shayeaat.ir/post/67 

2. جمله "در حکومت اسلامی دیکتاتوری وجود ندارد" اگرچه در بیانات ایشان موجود نیست، اما اساس باور و عملکرد حضرت امام (ره) بوده است .

* برگزاری اولین انتخابات و رفراندوم کمتر از 2 ماه از پیروزی انقلاب، ایجاد نظام مردم سالاری دینی ، مجلس ، انتخابات مختلف و ... موید این امر است .

3. "روحانیون نباید در سیاست دخالت کنند" 

این مطلب نقل قول ایشان از دشمنان و حکومت شاه است نه از طرف خودشان! 

صحیفه نور ج2 ص161 

صحیفه نور, ج13 ص347 

4. "همه احزاب در ابراز عقیده آزاد هستند" 

این جمله شرطی نیز دارد که نویسنده با شیطنت آن را حذف نموده است :

احزاب آزادند که مخالفت با ما یا با هر چیزی بکنند, مادامی که اقداماتشان مضر به کشور نباشد."

صحیفه نور ج22 ص 173 

5. "مارکسیستها در ابراز عقیده آزادند" 

ادامه جمله : 

"... زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. 

... هرکس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست..." 

صحیفه نور, ج3 ص371 

* همانگونه که مارکسیستها در 3 سال اول انقلاب در ابراز عقیده خود آزاد بودند اما پس از اخلال در امنیت و حرکتهای مسلحانه با آنان برخورد شد . 

6. با جستجوى انجام شده , سایر جملات موجود در متن شبهه در 22 جلد صحیفه نور یافت نشد و این سخنان صرفا به حضرت امام،  منتسب شده و کذب مى باشد.


اخبار شلاق را درست بخوانیم

| دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر


✅ اخبار "شلاق" را درست بخوانیم!



هفته گذشته دو خبر از محکومیت شلاق منتشر شد. اولی شلاق دخترو پسرهای شرکت کننده در یک مهمانی و دیگری شلاق کارگران معترض در یک معدن. اولی در قزوین و دیگری در دره آق دره.

تخلفی صورت گرفته است و قانونی شکسته و دادگاهی تشکیل شده و حکم قضایی اجرا شده است؛ تا اینجای ماجرا همه چیز طبیعی است و قانونی. اما داستان این روزها فراتر از یک اتفاق و حکم قضایی است.

هر کس این دو خبر را بشنود احساس درد می کند. احساس تاثر و تاسف می کند. علت هم روشن است. گروه اول جمعی از جوانان این کشورند و گروه دوم دسته ای از کارگران این ممکلت. 

این دو خبر یک اشتراک دارد و یک تفاوت و در نهایت در یک نقطه به هم پیوند می خورند. 

اشتراک این شلاق ها در علت مشترک شان است. 

اولی نتیجه سیاست های ناشی از "اباحه گری فرهنگی" است و دومی نتیجه تصمیمات توسعه ای و "ولنگاری اقتصادی". اولی اثر "تشنج عصبی عرفی گرایی" و دومی نتیجه قهری "هذیان گویی سرمایه داری" است. اولی قربانی "لجام گسیختگی و تشویش هویتی" و دومی قتیل "نیروهای کور بازار و سرمایه داری ارتجاعی" است.

"اقتصاد قمارخانه ای" و "بی فرهنگی انگلوساکسونی" در حوزه فرهنگ، "مهمانی های خصوصی نیمه عریان" می سازد و در حوزه اقتصاد، "تجمع عمومی یقه آبی ها".  این "جوانان مسحور" و این "کارگرهای عصبانی"، شلاق "بی هویتی" تصمیمات ما را می خورند. 

جامعه ای که فرهنگ برایش حکم "زینت سیاست" دارد و اقتصاد برایش "مهره بازی قدرت"،  و به شلاق "وجدان انقلابی اش" بی توجه است، سرنوشتش شلاق سر بازار است. 

جامعه ای که اقتصاد و فرهنگش سامان انقلابی و اسلامی نیابد، باید محکمه و عدلیه اش فربه شود. "صف های سفره" مردم را تدبیر نکنیم باید هم برای "صف دادگاه ها" چاره سازیم.

اما ایندو خبر اختلاف هم دارند.

هردو تخلف کردند. یکی از "سرخوشی مستانه" و دیگری از "ناخوشی فقیرانه". تخلف یکی "خوش گذرانیست" و دیگری "دلنگرانیست". یکی از "شکم سیری" است و دیگری از "سفره خالی". یکی "پایکوبی" و یکی بر "سینه کوبی". یکی "رقص" و یکی "مشت گره کرده". یکی "آواز" یکی "فریاد". یکجا پدر و مادر "مضطرب" اند و جای دیگر همسر و فرزند "دلواپس". 

داستان این شلاق را کامل بخوانید. هرجا "پارتی مختلطی" شکل گرفت باید جای دیگر دنبال "تجمع کارگری" بود. هرجا دختر  وپسر مختلط در رقص و آواز بودند، حتما جای دیگر کارگری برای معیشتش در جنگ و جدل است. هرجا "مستی مترفانه ای" بود حتمن کنارش "دلهره دردمندانه" ایست. این همه راز "جنگ فقر و غنا" یی است که بی اعتنا از آن گذاشتیم. 

اشتباه تاریخی مان این بود که تصور کردیم نادیده گرفتن جنگ فقر و غنا، تنها دامن یک طبقه را می گیرد و تنها "پابرهنه ها و مستضعفین" قشر آسیب پذیر و دهک پایین درآمدی می شوند. فکر نمی کردیم دامن خانواده و جگرگوشه هایمان هم آلوده شود و فرزندانمان مهمانی های آنچنانی برگزار کنند. غفلت از این "جنگ تمدنی" هم تربیت فرهنگی مان را نابود ساخت و هم سفره معیشت مان. 

قربانی بی توجهی به یادگار حضرت امام که همان نزاع تاریخی جنگ فقر و غناست، فقط شلاق خوردن کارگر نیست. جوانان آن پارتی شبانه نیز قربانی همین غفلت و تغافل تاریخی اند. بپذیریم که ما مقصریم و گرده هایمان را برای شلاق تاریخ آماده سازیم. 

خبر شلاق را "درست" بخوانیم. قانون بجای خود. حکم قضایی هم. اما "ما"ی مسوول مقصریم.


محسن مهدیان

—------------------------

اگر زمانی برای فتح اندلس از دخترکان مسیحی بزک کرده استفاده کردند اکنون از دختران و زنان مسلمان و تحت عنوان هنرمند و روشنفکر بهره گرفته اند.

.

شهید مطهری میگوید :"هیچ گاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آن که برنده بوده مرد بوده است و آنکه باخته و وسیله شده زن. امروز که مردان موفق شده اند با نام های فریبنده آزادی و تساوی و غیره ,این حائل را از میان ببرند,زن را در خدمت کثیف ترین مقاصد خویش گرفته اند.بردگی زن,امروز به چشم میخورد,که برای تأمین منافع مادی یک مرد در یک مؤسسه تجاری خود را صد قلم برای جلب مشتری مرد می آراید و به صورت مانکن در می آید و شرف خود را در ازای چندرغاز حقوق میفروشد.

.

و اینک این بردگی در دنیای به اصطلاح هنری به وضوح به چشم میخورد اینکه زنی تحت عنوان نقش اول و یا آخر در یک جشنواره سکولار مآبانه شرکت کند و با خواست آنها لباس بپوشد و ژست بگیرد و راه برود و تمام این شوها تنها تأمین کننده خواست مردانی باشد که آلوده سیاست بازیها و روشنفکریهای وطن فروشانه خود هستند.

.

امروزه دشمن به خوبی دریافته است که برای تسلط بر مملکتی ابتدا باید بر زنان آن جامعه مسلط شد و با تبرج زنانه دامهای شهوانی را در برابر جوانان گستراند. جوانی که به علت سیاستهای غلط دولتها هم ضعف عقیدتی دارد و هم مشکل معیشتی و هم رویگردان از ازدواج .


وقتی در جامعه ای بذر شهوت و التذاذ جویی پاشیده شود عملا ذهن تخدیر میشود و جوانی که تمام انرژی و شادابیش میبایست صرف در علم و تحصیل و پیشرفت و عبادت و تشکیل خانواده شود ,در چاه ویل شهوات سقوط میکند و فرجامش یا خودکشیست و یا دین ستیزی.

.

.

پروتکل شماره چهار یهود میگوید :


اجتماع زمانی سعادتمند خواهد بود که دیندار باشد و به رهبری روحانیت گام بردارد ولی هر چه مردم از دین دور شده و به اصطلاح متمدن تر شوند به سود ما خواهد بود,به همین دلیل ما باید عقده ی خداپرستی را از ذهن مردم بیرون کرده و آنها را به سوی مادیّت سوق دهیم !!

.

.

بانوی ایرانی ! اسلام برای تو چه ارمغان آورده ؟!


اسلام از بَدو ورودش به ایران، رِفُرمی اجتماعی را آغاز نمود. هرچند اسلام، بسیاری از مسائل فرهنگی-اجتماعی ایران را تأیید کرد. اکثر مردم ایران نیز از روی اختیار و با درک برتری اسلام بر دیگر عقائد و سُنَن، مسلمان شدند.[۱] لیکن امروزه سرسپردگان جریان استعمار، می‌کوشند تا با حذف اسلامِ ناب شیعی و تقویتِ تفکرات یا بهتر است بگوییم توهمات و تخیلات تاریخ مصرف گذشتۀ باستانی، برای استعمار خوش‌رقصی کنند.[۲] از همین روی، مدتی است که در شبکه‌های اجتماعی تلاش می‌کنند زنان و دختران مسلمان را علیه اسلام بشورانند! زهی خیال باطل! می‌گویند: «ای زن ایرانی! مگر اسلام برای تو چه ارمغان آورده است؟!» پس لازم دیدیم، که ارمغان اسلام برای بانوان فرهیختۀ ایرانی را برشماریم و از سویی به باستانگرایان اسلام‌ستیز یادآوری کنیم که آنچه شما به آن می‌نازید چیزی جز ننگ و رسوایی نیست.


در فرهنگ زرتشتی، زنان و دختران را از نسل اهریمن می‌شمردند، و حتی گریستن در مرگِ آنان، ننگ بود. زنان و دختران نه تنها ناقص‌العقل، بلکه مطلقاً بی‌خِرَد شمرده می‌شدند. همانند دشمنان اهریمنی از نوشیدن زوهر (نوشیدنیِ مقدس) محروم بودند.[۳] تحقیر می‌شدند و اگر فرزندی مُرده به دنیا می‌آوردند، در دهانشان ادرار گاو و خاکستر می‌ریختند و از نوشیدن آب محرومشان می‌کردند، و اگر بدون اجازه آب می‌نوشیدند، ۴۰۰ ضربه شلاق بر بدنشان می‌نواختند.[۴] پسر داشتن نشانۀ برکت و الطاف ایزدی شمرده می‌شد، ولی دختر داشتن خیر.[۵] شوهر، خداوند و مالک زن شمرده می‌شد.[۶] اگر برای دختری همسری بر‌ می‌گزیدند و او از آن راضی نبود، سزاوار مرگ شمرده می‌شد (ازدواج اجباری)،[۷] در ایام عادت ماهانه، زنان و دختران را در اتاقی محبوس می‌کردند و آنان حق نزدیک شدن به آب و آتش و انسان‌ها را نداشتند.[۸] زن در آیین زرتشتی همانند گاو و کشتزار مورد معامله قرار می‌گرفت.[۹] بدتر و زشت‌تر از همۀ این‌ها، پدر، برادر و حتی فرزند حق داشتند از زنان و دختران استفاده جنسی کنند (اشاره به جواز و رواج همبستری با محارم در دین زرتشتی). دردناک‌تر از همه این‌ها اینکه در این رابطه، اجازه و رضایت خانم‌ها شرط نبود. یعنی اگر پدر یا برادر اراده می‌کردند که با دختر یا خواهر خود همبستر شوند، آنان حق مخالفت نداشتند.[۱۰] مرد اجازه داشت که حتی زن خود را به دیگر مردان قرض دهد و در این مورد هم رضایت زن شرط نبود.[۱۱] علاوه بر این‌ها، زن در ایران باستان جایگاه حقوقی نداشت و مجاز به استفاده از "اموال خود" بدون اجازه شوهر نبود (به جز در مواردی استثنایی).[۱۲]


اسلام، به تمامی این توهین‌ها و تحقیرها پایان بخشید. مرد و زن در نگاه اسلام، از یک ماهیت و از یک نفسِ واحده و از یک روح آفریده شدهاند،[۱۳] آزار رساندن به زنان و تحقیر آنان ممنوع است و مردان موظف اند که با زنان به نیکی رفتار کنند.[۱۴] زنان در خیر، برکت و راستی و درستی پابه‌پای مردان به سوی خدا در حرکت اند.[۱۵] در نگاه اسلام، خداوند به هر مردی و زنی که در راه راستی گام بردارد، برکت می‌دهد.[۱۶] قرآن به زنان پاک، حیات طیبه را وعده داده است.[۱۷] قرآن می‌گوید که یک زن (آسیه) الگوی همۀ انسان‌های پاک است.[۱۸] از سویی در روایت آمده که مقام فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) از آسیه (علیها سلام) بالاتر است.[۱۹] ملائکه با همسر ابراهیم هم‎سخن می‌شوند و او با اینکه یک زن است، جایگاه هبوط ملائک می‌گردد.[۲۰] از نگاه قرآن، مرد یا زن بودن دلیل برتری نیست. بلکه پرهیزگاری، معیار است.[۲۱] مادر موسی (علیهما السلام) چنان پاک و با نجابت است که خدا بر او وحی می‌فرستد و با او سخن می‌گوید.[۲۲] مریم مادر مسیح (علیهما السلام) چنان با عظمت بود که پیامبر خدا (زکریای نبی) از مقام متعالی او در شگفتی می‌ماند. ملائکه نیز با مریم هم‌سخن شدند.[۲۳] همچنین محبت به مادر، یکی از اهداف بعثت انبیاء است.[۲۴]

در نگاه اسلام، نمی‌توان دختر بالغ را مجبور به ازدواج کرد. در ایام عادت ماهیانه نیز دختران و زنان، نه تنها زندانی نمی‌شوند، بلکه جز در چند مورد جزئی (مربوط به عبادات) هیچ محدودیتی ندارند (برخلاف دین زرتشتی که آن همه محدودیت برای زنان حائض قائل است). در اسلام هرگونه ازدواج با محارم ممنوع است. و همبستری با آنان از بزرگترین گناهان شمرده شده است. هیچ مردی حق ندارد زن خود را به دیگری قرض دهد. اسلام، مهریه و نفقه را به عنوان پشتیبان حقوق زن در خانواده قرار داده است. حتی برای او این حق را قائل شده است که در ضمن عقد، حق طلاق را در دست خود بگیرد (در فقه اسلامی، زن هنگام عقد می‌توان شرط کند که اگر شوهر برخلاف تعهداتش عمل کند، من به وکالت از او خود را مطلّقه کنم). این موارد، به خوبی نشانگر توجه اسلام به حق و حقوق زن در جامعه است. در منابع روایی آمده است که عبدالله بن عمر می‌گوید: «در زمان پیامبر اکرم از تندخویى، بدرفتارى

و کوتاهى در حق همسرانمان مى‏‌ترسیدیم، زیرا ترس آن را داشتیم که در صورت بدرفتارى با زنان، از سوى خداوند آیه‌‏اى در شأن ما نازل شود.»[۲۵] این نشانگر آن است که پیامبر اکرم درباره رفتار مردم با زنانشان حساس بودند و به کسی اجازه توهین به زنان را نمی‌دادند. پیامبر فرمودند: «همدیگر را به نیکی کردن در حق زنان سفارش کنید».[۲۶] قرآن حتی می‎‎‎‌فرماید که در سخت‌ترین و شدیدترین مشکلات، و حتی اگر کار به طلاق هم رسید، باز هم به زنان توهین نکنید و به نیکی با آنان رفتار کنید.[۲۷] حتی در حدیث نبوی آمده است که محبت به زنان و خوشرفتاری با آنان از آداب پیامبران است.[۲۸] اسلام برای زن جایگاه حقوقی تعریف کرده است و به او حق داده است که در اموال خود تصرف کند.[۲۹] همچنین «غیرت»ـی که اسلام برای مردان لازم کرده، مانع از این است که یک مرد، همسر خود را تحقیر کند یا او را مورد هتاکی و توهین قرار دهد. علاوه بر همه آنچه گفته شد، روشن است که زنان در جامعه اسلامی، جایگاهی بس والاتر از دیگر نقاط جهان داشته است و در تاریخ اسلام شیعی، شاهد هستیم که برخی از زنان مقام حاکمیت و وزارت داشتند.[۳۰] و هنوز هم اگر مسلمانان بیدار شوند، جایگاه زن در جوامع اسلامی بسیار بالاتر از جوامع غربی خواهد بود.


در پایان احادیثی از پیامبر اکرم و پیشوایان حق، تقدیم می‌گردد. پیامبر فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّکُور.[۳۱] خداوند بر دختران مهربان‌تر است تا بر پسران». همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ.[۳۲] پسران، نعمت اند و دختران، نیکی (رحمت) اند و (روز قیامت) درباره نعمت‌ها حساب کشیده خواهد شد ولی بر حسنات (خوبی‌ها) پاداش داده می‌شود». و نیز پیامبر اکرم فرمودند: «مَا مِنْ بَیْتٍ فِیهِ الْبَنَاتُ إِلَّا نَزَلَتْ کُلَّ یَوْمٍ عَلَیْهِ اثْنَتَا عَشْرَةَ بَرَکَةً وَ رَحْمَةً مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا یَنْقَطِعُ زِیَارَةُ الْمَلَائِکَةِ مِنْ ذَلِکَ الْبَیْتِ...[۳۳] هر خانه ای که در آن دختر (متولد شده) باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان بر آن نازل می‌شود و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمی‌‌گردد».


پی‌نوشت:

[۱]. بنگرید به «مسلمان شدن اکثر ایرانیان از روی اختیار، گفتاری از عبدالحسین زرینکوب http://www.adyannet.com/news/12856».

[۲]. بنگرید به «خشم باستانگرایان افراطی از سخنان هِنری کیسینجر http://www.adyannet.com/news/13389».

[۳]. برای مشاهده اسنادِ مربوط به این گفتار‌ها بنگرید به: «عقل زن و ماهیت او در نگاه دین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/10892».

[۴]. بنگرید به «تحقیر زنان رنجدیده در دین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/5955».

[۵]. بنگرید به «برتری پسر بر دختر در دین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/6445».

[۶]. بنگرید به «شوهر، خدایِ زنhttp://www.adyannet.com/news/12828» و «بِهینِ زنانِ جهان...! http://www.adyannet.com/news/12949».

[۷]. بنگرید به «فقه زرتشتی و ازدواج اجباری برای دختران http://www.adyannet.com/news/13715».

[۸]. اوستا، فرگرد ۱۶ : ۱-۷. (اوستا، به ترجمه دکتر دوستخواه، تهران: نشر مروارید، ۱۳۹۱. ج ۲، ص ۸۳۵-۸۳۷.

[۹]. بنگرید به «تشبیه زن به کشتزار، دیدگاه اسلام و زرتشتی‌گری http://www.adyannet.com/news/12751».

[۱۰]. بنگرید به «دینکرد و مشروعیت ازدواج با محارم در آیین زرتشت http://www.adyannet.com/news/12997»، «ازدوا‌ج‌های برادر-خواهری در آیین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/13005»، «ازدواج‌های پدر-دختری در آیین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/13013» و «ازدواج‌های مادر-پسری در آیین زرتشتی http://www.adyannet.com/news/13031».

[۱۱]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران‏: نشر دنیاى کتاب‏، ۱۳۶۸، ص ۴۴۲ ؛ ترجمه و شرح وندیداد، هاشم رضی، ج ۱، ص ۵۰۸-۵۰۷.

[۱۲]. آرتور کرستین سن، همان، ص ۴۴۰-۴۴۱.

[۱۳]. قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۱

[۱۴]. سوره نساء، آیه ۱۹.

[۱۵]. سوره احزاب، آیه ۳۵.

[۱۶]. سوره آل عمران، آیه ۱۹۵. سوره نساء، آیه ۱۲۴. سوره غافر، آیه ۴۰.

[۱۷]. سوره نحل، آیه ۹۷.

[۱۸]. سوره تحریم، آیه ۱۱.

[۱۹]. حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین،بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۹۹۰. ج ۳، ص ۱۷۰، حدیث ۴۷۴۰ و شیخ صدوق،الأمالی،تهران:انتشارات کتابخانه اسلامیه،۱۳۶۲.ص ۵۹۵.

[۲۰]. سوره هود، آیه ۶۹-۷۳.

[۲۱]. سوره حجرات، آیه ۱۳.

[۲۲]. سوره قصص، ایه ۷.

[۲۳]. سوره آل عمران، آیه ۳۷ و ۴۵.

[۲۴]. سوره مریم، آیه ۳۲.

[۲۵]. ابن ماجه قزوینی، کتاب السُنَن، به تصحیح محمد ناصرالدین البانی، بیروت: دارالفکر بیروت، ۱۹۹۱. ج ۱، ص ۵۲۳، حدیث ۱۶۳۲.

[۲۶]. ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغة، قم: انتشارات کت

ابخانه آیت الله مرعشى، ۱۴۰۴ ه.ق، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۲۸.

[۲۷]. سوره بقره، آیه ۲۳۱.

[۲۸]. شیخ کلینى، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵. کِتَابُ النِّکَاحِ، بَابُ حُبِّ النِّسَاءِ، ج ۵ ص ۳۲۰.

[۲۹]. سید مصطفی، محقق داماد، بررسی فقهی حقوق خانواده نکاح و انحلال آن، تهران: نشر علوم اسلامی، ۱۳۷۴. ص ۳۱۷. همچنین ماده ۱۱۱۸ قانون مدنی.سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر همدانی، تفسیر المیزان، دفتر تبلیغات اسلامی، م،۱۳۶۳ ج ۴، ص ۵۳۴.در قرآن،سوره نساء، آیه ۳۲،این حق به زنان داده شده که در اموال شخصی خود تصرف کنند (حتی بدون اجازه شوهر).

[۳۰]. بنگرید به «زن در اسلام؛ پاسخ قاطع دکتر زرینکوب به باستان‌گرایان».

[۳۱]. شیخ کلینى، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة تهران، ۱۳۶۵. ج ۶، ص۶، حدیث ۷.

[۳۲]. شیخ کلینى، همان، ج ۶، ص ۷، حدیث ۱۲.

[۳۳]. محدث نورى، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ ه.ق، ج ۱۵، ص ۱۱۶، حدیث ۱۷۷۰۹.

گرداوری موسسه علمی باور باران