بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

بیا تا بدانیم

(تاریخی،سیاسی،مذهبی،فرهنگی)

۱۴۹ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است


 ایام محسنیه در هیچ یک از روایات اهل بیت سفارش نشده است 



در منابع قدیمی تشیع روایاتی مبنی بر بزرگداشت ایام محسنیه نقل نشده و تنها در منابع متأخر از 200 تا 300 سال پیش تا کنون مطرح شده است و با توجه به اینکه ماه ربیع‌الاول ماه شادی و سرور اهل بیت است که در روز نهم آن سالروز آغاز امامت ححضرت ولیعصر(عج) و روز هفدهم هم سالروز ولادت آخرین پیامبر الهی(ص) و ذریه پاکش حضرت امام جعفر صادق(ع) است، باید در این ماه به شادی پرداخت.


تاریخ دقیق شهادت (سقط شدن) فرزند حضرت زهرا(س) مشخص نیست، چگونه عده ای از امروز(28 صفر تا هشتم ربیع) را، آغاز ایام_محسنیه میدانند؟ 



شهادت حضرت محسن و هجوم به بیت وحی از قطعیات است ولی اینکه این اتفاق در چه زمانی افتاده است، مورد بحث است، مشهور شده که بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ایام محسنیه یا دهه محسنیه بر پا می کنند. 



 دلایلی است که شهادت حضرت محسن را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم زیر سوال می برد و این دلایل حاکی از آن است که اقلا بعد از یکماه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و هجوم به خانه وحی اتفاق افتاده است .

از آنجا که چند هجوم به خانه وحی صورت گرفته و در حمله آخر منجر به شهادت محسن علیه السلام و ضرب و شتم حضرت زهرا سلام الله علیها شده، بعضی هجوم نهایی را با هجوم اول خلط کرده اند .

به دلایل زیر در هجوم اول محسن علیه السلام شهید نشده و پس از یک ماه این اتفاق افتاده است .

دلیل اول: با توجه به حدیث امام صادق علیه السلام که حضرت زهرا سلام الله علیها پس از مضروب شدن دچار مریضی شدید شدند نشان از آن دارد که بعضی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از مضروب شدن اتفاق افتاده است.

بنابراین خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از هجومی بوده که منجر به شهادت حضرت محسن علیه السلام شده است چون نحوه حرکت ایشان به مسجد نشان از عدم بیماری ایشان دارد.



ابن ابی الحدید در توصیف چگونگی آمدن حضرت فاطمه(س) به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه آورده است که آن حضرت با پوشش کامل در میان جمعی از زنان در حالی که چادرش بر اثر بلندی به زیر پاهایش می‌رفت و همچون رسول­خدا(ص) راه می‌رفت، به مسجد آمد. با توجه به این تعبیر که: «ما تخرم من مشیه رسول‌الله؛ راه رفتنش هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول­خدا(ص) نداشت»، می‌توان چنین نتیجه گرفت که تا هنگام ایراد خطبه، هنوز هجمه‌ای به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زیرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حرکت او نمی‌تواند معمولی باشد تا راوی آن را به راه رفتنِ رسول­خدا(ص) تشبیه کند.




 مسئله بعدی رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها به خانه مهاجر و انصار برای جذب نیروست. بنا بر نقل سلمان فارسی، پس از غصب خلافت و فدک، امیرالمؤمنین(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنین شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهی برای بازپس‌گیری حق خویش فرا خواندند. از آنجا که بنا بر روایت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنین، آن حضرت به طور مداوم و پیوسته بستری بود



تا به شهادت رسید، می‌توان چنین نتیجه گرفت که تا زمان ملاقات‌های شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حمله‌ای به خانه او صورت نگرفته بود؛ زیرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت دیگر توان رفتن به در خانة تعداد زیادِ مهاجران و انصار(حتی فقط اهل بدر) را نداشت.


دلیل دوم :اعزام سپاه اسامه است، طبق برخی شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه صورت گرفته است. حضور شخصی به نام بریده بن حصیب اسلمی  که در جریان هجوم به منزل حضرت زهرا سلام الله علیها نامش آمده و در سپاه اسامه نیز بوده است، گویای این مطلب است که این اتفاق نمی تواند در روزهای اول ماه ربیع افتاده باشد چون سپاه اسامه تقریبا بیش از یک ماه بعداز رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به مدینه باز گشت. بریده در این جریانات طرفدار حضرت علی علیه السلام بوده است



منابع: 


طبری دلائل الامامة.صفحه 134


 ابن‌ابی الحدید، 263


هلالی، سلیم‌بن قیس، کتاب

 سلیم‌بن قیس الهلالی153 


شیخ طوسی، محمدبن حسن، تلخیص الشافی صفحه 50 تا 78



 نظر آیت الله العظمی شبیری زنجانی درمورد ایام محسنیه 




 چرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: 

هر کس بشارت پایان صفر را بدهد بهشت بر او واجب می شود؟ 

آیا این روایت صحیح است⁉️


  پاسخ:


1_ روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمودند: 

«من بشرنی بخروج آذار فله الجنه : 

هر کس به من پایان "آذار" را بشارت دهد، بهشت می رود»

 

2_عده ای گمان کرده‌اند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .

 

3_ اما جریان این روایت چیه؟!

در کتاب ارزشمند علل الشرایع نقل شده که 

 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند: 

اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است. 

پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند 

تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بهشت گردند

 

 پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمودند:  

هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل_بهشت است. 

پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.


 پیامبر از آنان پرسید: در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ 

تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. 

پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.

 علل الشرایع،ج۱ص۱۷۶

 

4_دقت کنید که صحبت رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمان در مورد تبیین صفات مومنین بود 

اما برای این که مصداق مد نظر حضرت، بدون تردید حاضران، روشن شود، شاهدی ذکر کردند و آن خبر دادن از پایان ماه آذار رومی است و ربطی به ماه صفر ندارد


5_حتی خبر دادن از خروج ماه آذار هم ربطی به بهشتی بودن ندارد و تنها نشانه برای تشخیص مصداق بین حاضران بوده است 


 بنابراین این روایت به هیچ وجه به نحوست ماه صفر و اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله از اتمام پایان ماه صفر شاد شوند و بشارت طلب کنند، ندارد

 




 چرا به امام رضا «علیه السلام» ضامن آهو می گویند ؟


 بخوانید


آقای حاج شیخ علی اکبر مروج الاسلام دامت برکاته در کرمات رضویه در این باره می فرمایند : اگر چه حکایتی به تفصیل شنیده شده که صیادی یک ماده آهویی صید کرده بود و آن آهو پناهنده شد به حضرت رضا «علیه السلام» و خواهش کرد که آن سرور ضامن شود تا برود و بچه خود را شیر دهند و برگردد و آن حضرت ضامن شد و آن آهو رفت و برگشت اگر چه حقیر در کتبی که در دسترس داشتم تفحص کردم و ماخذی برای آن نیافتم( و الله العالم) لکن سه قضیه از آهو که راجع به آن حضرت است یافته ام و اینک ذکر می شود 



اول قضیه: پناهنده شدن آهو به بقعه آن حضرت چنانکه ما از کتاب عیون در جلد اول در صحفه ( 255) ذکر کردیم .



دوم : ابن آشوب در مناقب بعد از ذکر ورود آن سروربه نیشابور و بنای حمامی که معروف شد به گرمابه رضا ( ع ) و ذکر چشمه و حوض آب می فرماید ( وروی انه اتته ظبیه فلا ذت فیه ) یعنی در آنجا ماده آهویی با آن بزرگوار پناه آورد و فرماید به همین قضیه اشاره نموده است ابن حماد شاعر دراین شعر خود :


الذی لاذبه الظبیه و القوم جلوس من ابوه المرتضی یزکی یعلو 


سوم : در مدینه المعاجز( ص 442) و نیز در انیس الزائرین محمد صالح هروی است که عبدالله می گفته است که ما جماعتی بودیم که در خصوص امر امامت سخنی می گفتیم و در آن حال حضرت رضا« صلوات الله علیه» از نزد ما عبور می نمود پس من چون آن سرور را دیدم با( تهمیم بن یعقوب) با آن حضرت روانه شدیم و ما اعتقاد به امامت آن سرور نداشتیم بلکه زیدی مذهب بودیم و همانطور که با آن حضرت می گذشتیم به صحرا رسیدیم و گله آهویی پیدا شد نا گاه آن سرور اشاره کرد به یک بچه آهویی تا اشاره کرد فورا دیدیم آن بچه آهو آمد تا برابر آن حضرت ایستاد و امام «علیه السلام » دست مرحمت بر سر آن بچه آهو کشید و او را به غلام خود سپرد و تا او را به غلام خود سپرد دیدیم آن بچه آهو مضطرب شد و می خواست به چراگاه خود برگردد . 


( فکلم الرضا (ع ) بکلام لم نفهم )آن حضرت سخنی با آن بچه آهو فرمود که ما نفهمیدیم لکن بچه آهو آرام گرفت واز اضطراب افتاد چون این پیش آمد شد آن حضرت به من فرمود: آیا ایمان نیاوردی ؟ یعنی :پس از دیدن این معجزه به امامت من اعتقاد پیدا نکردی ؟ عرض کردم : چرا ای آقای من ( انت حجت الله علی خلقه وانا تائب الی الله ) توئی حجت خدا و من به تو مینمایم به سوی خدا از اینکه تا حال قائل به امامت تو نبودم.



آنگاه آن حضرت به آن بچه آهو فرمود: اینک برو به سوی چراگاه خود آن بچه آهو شروع کرد به گریه کردن که ما دیدیم و اشک از چشمان ا و می ریخت و خود را به آن جناب می مالید و ناله می کرد.


 آنگاه آن حضرت رو به من کرد و فرمود : ( تدرون ما تقول)آیا می دانید این بچه آهو چه میگوید عرض کردم : خدا و پسر پیغمبر ش اعلمند فرمود می گوید : چون مرا به جانب خود خواندی و من اطاعت کرده و به خدمتت آمدم امید داشتم که از گوشت من تناول فرمائی لکن حال که مرا مر خصی فرمودی من گریان و محزونم که قابل نبودم از گوشت من بخوری تا به آن فیض برسم .

صاحب مدینه المعاجز پس از ذکر این قضیه فرماید صاحب شاهد المناقب نیز این کرامت را روایت نمود.


منبع: مباهله قرن 21




جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد_شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.

.

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.

.

تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر جسد_فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سؤال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 میلادی و تقریبا در حدود 200 سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟! پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

او تصمیم گرفت به کشورهای اسلامی سفر کند تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان این آیه را برای او تلاوت نمود.

-----------------

فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ

ولی امروز، بدنت را (از آب) نجات می‌دهیم، تا عبرتی برای آیندگان باشی! و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند!

------------------

این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من وارد اسلام شدم و به این قرآن ایمان آوردم


 منبع: ندای حقیقت 


آیا سلمان فارسی مؤلف قرآن است؟

| يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر


آیا سلمان فارسی مؤلف قرآن است؟ 

 

از بزرگترین دروغها و بهتانهای ملحدین، نصاری و اسلام ستیزان این است که میگویند: سلمان فارسی، معلم پیامبر بوده و به ایشان قرآن را می‌آموخته است و او نیز آن را به زبان عربی بر می‌گردانده و سپس به الله متعال نسبت می‌داده است!! 


آنها با ادعای اینکه سلمان، قرآن را به پیامبر تلقین نموده می‌گویند: قرآن خود گواه است که مقصود از دیکته کردن داستان‌های فارسی بر محمد همان سلمان فارسی می‌باشد و به این آیه استناد می‌‌کنند

(وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ) 


آنها می‌گویند: 

«سلمان فارسی اسلام آورد و از صحابه بود، و او همان کسیست که به هنگام محاصره‌ی مدینه، پیشنهاد حفر خندق را داد و محمد نیز توصیه‎‎‌ی او را به اجرا درآورد، و سلمان همان کسیست که در غزوه‌ی ثقیف در طائف به محمد پیشنهاد استفاده از منجنیق را داد. و عربها، محمد را متهم کردند که سلمان است که به او در تالیف قرآن یاری می‌رساند و محمد بسیاری از داستانها و عبارت‌های قرآن را از او گرفته است، و با اینکه محمد گفته: سلمان، عجمی و غیرعرب است و قرآن به زبان عربی می‌باشد اما این امر، مانع این نیست که معانی قرآن از سلمان باشد و شکل و قالب موجود در اسلوب عربی آن از محمد باشد». 


این کذابان بهتان‌زن در این ادعا دروغ می‌گویند که قرآن گواه اینست که منظور از دیکته‌کنندۀ داستانهای فارسی بر رسول‌خدا درواقع سلمان فارسی است، و اینکه او همان أعجمی مورد نظر در این آیه است که:

 (وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ) 


هیچ یک از علمای مسلمان نگفته که این آیه در مورد سلمان فارسی نازل شده است چرا که سوره‌ی نحل، مکی است حال آنکه سلمان در وقت نزول آن اصلا مسلمان نبوده است بلکه او پس از هجرت در مدینه اسلام آورد. و صحیح و راجح اینست که منظور از این آیه، برخی بردگان عجمی در مکه می‌باشد. 


واحدی در «اسباب النزول» و طبری در تفسیر خود از عبدالله بن مسلم حضرمی رضی الله عنه روایت نموده اند که: آنها دو برده غیر یمنی داشتند که کودک بودند و به یکی از آن دو «یسار» و به دیگری «جَبر» می‌گفتند. آن دو تورات می‌خواندند و رسول‌خدا گاها نزد آنها می‌نشست. بنابراین کفار قریش گفتند: او به این دلیل نزد آن دو می‌نشیند تا از آن دو بیاموزد، پس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود که:

 (لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ). 


محمد بن اسحاق در «سیره» می‌گوید: آن غلام نصرانی به نام جَبر، برده‌ی برخی از بنی‌حضرمی بود. و عکرمه و قتاده گویند: نام او «یعیش» بود. و ابن‌عباس گوید: نامش «بلعام» بود. 


پس از اینکه حافظ ابن‌کثیر رحمه الله اختلاف در نام این غلام عجمی را بیان می‌دارد گوید: «و ضحاک بن مزاحم گوید: او سلمان فارسی است، اما این، قول ضعیفی می‌باشد چرا که این آیه، مکی است در حالی‌که سلمان در مدینه اسلام آورده است». (تفسیر ابن‌کثیر 2/567) 


و ابن‌کثیر در تفسیر آن آیه میگوید: «خداوند متعال از مشرکان خبر می‌دهد که دروغ و بهتان و افترایی که بر زبان می‌رانند اینست که درواقع کسی که قرآن را به محمد یاد می‌دهد یک بشر است .. و به مردی عجمی در بین خود اشاره می‌کنند که غلام برخی از قریشیان می‌باشد که در کنار صفا فروشندگی می‌کرد، و رسول‌خدا گاها نزد او می‌نشست و مقداری با او سخن می‌گفت حال آنکه این شخص، عجمی بود و عربی نمی‌دانست یا اینکه بسیار کم عربی بلد بود، به اندازه‌ای که جواب مخاطب خود را بدهد، به همین دلیل خداوند متعال بهتان و افترای آنها را ردّ نموده و می‌فرماید:

 (لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ) 

یعنی قرآن، زبانِ عربی روشن است، پس کسی که این قرآن را در نهایت فصاحت و بلاغت و شیوایی و معانی کامل و شامل آن آورده که کامل‌تر از تمام کتابهایی است که بر بنی‌اسرائیل نازل شده چگونه آن را از مردی عجمی یاد می‌گیرد؟ هرکس که ذره‌ای عقل در سر داشته باشد چنین سخنی بر زبان نمی‌آورد...». 


این اسلام ستیزان دو دروغ بزرگ بر زبان آورده‌اند: 


دروغ نخست آنگاه است که ادعا دارند رسول‌خدا این قرآن را از مردی عجمی اخذ نموده است حال آنکه برای ردّ این ادعا، بلیغ‌تر و شیواتر از این آیه سراغ نداریم که می‌فرماید:


 (لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ). 


و دروغ دوم هنگامی است که ادعا کردند که این شخص عجمی درحقیقت سلمان فارسی است، آنها به این دلیل این سخن را بر زبان می‌رانند که به قرآن و سیره و تاریخ و اساسیات پژوهش علمی بی‌طرفانه و پاک، جاهل هستند. 

آنها جاهل هستند


چون نمی‌دانند سوره‌ی نحل مکی است و جاهل هستند چونکه نمی‌دانند اسلام آوردن سلمان فارسی در مدینه بوده است. و نیز کینه‌توز و متعصب و مغرض هستند، و دست به مغالطه می‌زنند آنگاه که مدعی می‌شوند که سلمان فارسی به رسول‌خدا، علوم و داستانها و اخبار و معانی را به زبان فارسی می‌آموخت و پیامبر هم آنها را از او دریافت می‌داشت، و در قالب زبان عربی (قرآن) در می‌آورد چنانکه می‌گویند: (اما این امر، مانع این نیست که معانی قرآن از سلمان باشد و شکل و قالب موجود در اسلوب عربی آن از محمد باشد) 


درضمن سلمان فارسی در امور جنگی آگاه و وارد بود بهمین دلیل اوست که به پیامبر، پیشنهاد حفر خندق را در سال پنجم هجری داد آنگاه که احزاب کفار به مدینه یورش بردند، چنانکه از وجود این خندق غافلگیر شدند؛ خندقی که پیشتر با آن آشنایی نداشتند، کما اینکه به رسول‌خدا پیشنهاد هدف قرار دادن طائف بوسیله‌ی منجنیق را در سال هشتم هجری داد.

_______________________



 اسلام اختیاری ایرانیان از نگاه دانشمندان غیرمسلمان


 قسمت اول

 

 گذشته چراغ راه آینده است. در بررسی تاریخ باید حقیقت را جست و از تعصب‌ و باورهای نژادپرستانه دوری کرد. باید از تاریخ عبرت گرفت و درس آموخت. 



 درباره مسلمان شدنِ ایرانیان، که آیا به زور شمشیر بود یا از روی اختیار؛ باید به عرض برسانیم که همه تاریخ‌پژوهان و دانشمندانی که دربارۀ ایران، به نیکی پژوهش کردند، معتقدند که اگرچه فتح ایران به دست عرب، با شمشیر بود، اما گرایش ایرانیان به اسلام، از روی اختیار و شوق بود. اکنون بهتر است دیدگاه چند تن از بزرگترین پژوهشگران غیر مسلمان را بیان کنیم، چه اینکه «بهتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.»



✔️- احسان یارشاطر، متولد ۱۲۹۹ هجری خورشیدی، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد بازنشسته مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک است. وی همچنین مؤسس و سَرویراستار دانشنامه بزرگ ایرانیکا (Encyclopædia Iranica) است. جایگاه والای علمی او در پژوهش‌های تاریخی بر کسی پوشیده نیست



✔️ ایشان (مسلمان نیستند، بلکه بهایی اند) در مقدمه کتاب ششم دینکرد، گفتند که عمده ایرانیان از روی اختیار مسلمان شدند: «دین زرتشتی تحت فشار سپاه عرب و جذابیت کیشی که از قیود و سنت‌های کهن آزاد بود راه را برای اسلام هموار کرد و عمده ایرانی‌ها به استقبال دین جدید رفتند. جامعه زرتشتی که زمانی در اوج بود به اقلیتی ناامید تنزل یافت».



 در جایی دیگر گفته اند: 


«شکست نظامی ساسانیان، هر چند دین زرتشتی را به زوال برد، اما برای ایرانیان (مردم ایران) آزادی به ارمغان آورد، تا دیگر تحت سلطه ظالمانه اجتماعی و مذهبی اواخر دوران ساسانی نباشند. این مسأله نیروی خلاق آن‌ها را بر انگیخت. روشنفکران نخبه ایرانی خودشان را وقف اسلام و زبان عربی کردند و به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی اسلام کمک نمودند. با وجود اینکه هیچ عنصری به مانند مذهب در جهان اسلام در متّحد نمودن مسلمانان موثر نبود، ولی مبالغه آمیز نیست اگر گفته شود ایرانیان سلسله جنبان توسعه تمدن اسلامی بودند».



[۱]. بنگرید به: Cohen, Patricia.  "A Lifetime Quest to Finish a Monumental Encyclopedia of Iran". The New York Times, 

AUG.‎ 12, 2011

[۲]. کتاب ششم دینکرد، ترجمه دکتر فرشته آهنگری، تهران، انتشارات صبا، ۱۳۹۲. ص ۱۳.


[۳]. بنگرید به: The Persian presence in the Islamic world, p. 90 (Chapter 1, By Ehsan Yarshater), editted by Richard G. Hovannisian and Georges Sabagh



- ریچارد نلسون فرای، استاد اسبق دانشگاه هاروارد ایالات متحده در رشته ایران‌شناسی (۱۹۲۰-۲۰۱۴)، نوشت: اکثر ایرانیان در برابر اسلام، مخالفتی نکردند. در ادامه می‌گوید: «تصور کهن ریختن عربان از بیابان با یک دست به قرآن و دست دیگر شمشیر، اینک کاملا منسوخ شده است. این چنین پدیده ای هرگز نبوده است و امروزه واقعیات آشکارتر شده اند.»[1]

 

- برتولد اشپولر (Bertold Spuler) دانشمند ایران‌شناس (۱۹۱۱-۱۹۹۰) استاد دانشگاه مونیخ آلمان و رییس اسبق مؤسسه اسلام‌شناسی گوتینگن در کتاب مشهور خود؛ «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی» می‌گوید: «تقریبا تمام ایرانیان بدون اعمال زور و فشار خارجی معتنابهی از طرف فاتحان، در مدت قرون اندکی به اسلام گرویده اند.»[2]

 

✔️- پژوهشگر زرتشتی، پروفسور جمشید گرشاسب چوکسی، استاد دانشگاه ایندیانای ایالات متحده امریکا و سرپرست برنامه‌های مطالعاتی خاورمیانه در این دانشگاه، درباره مسلمان شدن ایرانیان می‌گوید: اکثر ایرانیان هنگامی که دیدند اصول و مبانی زرتشتی دیگر کارآیی ندارد، از روی اختیار مسلمان شدند.[3] وی می‌افزاید، پیروزی‌های سپاه عرب (با آن تجهیزات بسیار ابتدایی) بر امپراتوری ساسانی، بسیاری را به این نتیجه‌گیری واداشت "که خداوند بر آن است که جانب اعراب را بگیرد" لذا بسیاری از مردمان و نظامیان ایرانی، مسلمان شدند.[4] وی می‌افزاید: «اغلب معلوم می‌شد باحرارت‌ترین خرده‌گیران از دین زرتشتی، معتقدان قبلی آن دین بودند، یعنی کسانی که اسلام اختیار کرده بودند و سپس مشتاقانه در صدد انتشار آن برآمدند.»[5]



 ❗️به راستی اگر ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شده بودند، آیا حاضر می‌شدند از دین زرتشتی به آن شدت انتقاد کنند؟



✔️مسلمان شدن ایرانیان یک امر تدریجی بود. بیشترین گرایش ایرانیان به اسلام، در اواسط سده نهم میلادی (اواسط قرن سوم هجری) صورت گرفت.[6] این زمانی بود که حکومت‌های ایرانی چون طاهریان، صفاریان، سامانیان و ... روی کار آمده بودند. پژوهشگران مسئله جزیه را نیز در تحقیقات خود مهم می‌دانند. جزیه مالیاتی بود که اهل کتاب (پیروان ادیان آسمانیِ غیر از اسلام) می‌پرداختند و به این ترتیب می‌توانستند بر دین خود (زرتشتیگری) باقی بمانند. طبق قانون اسلام، هرکس که جزیه پرداخت می‌کرد، جان و مال و ناموسش در امان بود.


✔️پروفسور جمشید گرشاسب چوکسی، می‌افزاید: «تغییر داوطلبانه دین که اهمیتی پایدار داشت، در خراسان نیز اهمیت یافت. در آن جا تغییر دسته جمعی دین در شهرها همانند این گونه تغییر دین، در مرکز ایران بود.»[7] وی می‌نویسد: «گرویدن به اسلام در آذربایجان،‌ خوزستان و سیستان نیز اغلب داوطلبانه و عاری از تحمیل بود. در آن نقاط، اسلام معمولاً در نتیجه فعالیت‌های مبلغانی انتشار یافت که خطاب به خانواده‌ها و طایفه‌ها تبلیغ دینی می‌کردند».[8]

 

✔️خانم مری بویس (۱۹۲۰-۲۰۰۶)، ایران‌شناس بریتانیایی، استاد مطالعات شرق دانشگاه لندن، درباره اسلام آوردن ایرانیان، می‌نویسد هر چند بعضاً فشارهایی وجود داشت، اما بسیاری از ایرانیان، در اثر عواملی چون دعوت شورانگیز مبلغین مسلمان، جذابیت و سادگی تعالیم اسلام، و همچنین برای رهایی قوانین پیچیده و آزاردهنده زرتشتی، مسلمان شدند.[9]

 

منابع :

بنگرید به: Cohen, Patricia.  "A Lifetime Quest to Finish a Monumental Encyclopedia of Iran". The New York Times, 

AUG.‎ 12, 2011

 کتاب ششم دینکرد، ترجمه دکتر فرشته آهنگری، تهران، انتشارات صبا، ۱۳۹۲. ص ۱۳.


. بنگرید به: The Persian presence in the Islamic world, p. 90 (Chapter 1, By Ehsan Yarshater), editted by Richard G. Hovannisian and Georges Sabagh

Hovannisian and Georges Sabagh


 ریچارد نلسون فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۶۳. ص ۸۹-۹۰.

 برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه مریم میر احمدی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳. ج ۱، ص ۲۳۹-۲۴۰.


جمشید گرشاسب چوکسی، ستیز و سازش، ترجمه نادر میرسعیدی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۱. ص ۱۰۴

جمشید گرشاسب چوکسی، همان، ص ۹۴.

جمشید گرشاسب چوکسی، همان، ص ۱۰۱.

جمشید گرشاسب چوکسی، همان، ص ۱۰۵.



 

شبهه 


 لطفا این تناقض را حل کنید .از طرفی قرآن می گوید تا که خداوند بخواهد چیزی را بیافریند تا به او بگوید موجود باش موجود می شود از طرف دیگر می گویید خداوند آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد.

من نفهمیدم الله تا  بگه موجود شو موجود میشود یا برای آفرینش شش روز وقت ببره


💠پاسخ:


❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛


1⃣خداوند می فرماید:


«هنگامی که فرمان وجودی چیزی را صادر کند می گوید موجود باش و آن فورا موجود می شود»


 بقره117


 همین تعبیر در سایر سوره ها نیز دیده میشود؛


 ال عمران 47-59- انعام 73- نحل 40- مریم 35- یس 82


 این جمله از اراده تکوینی خداوند و حاکمیت او در امر خلقت سخن می گوید .


   توضیح اینکه : 


❗️منظور از جمله کن فیکون «موجود باش آنهم فورا موجود می گردد» این نیست که خداوند یک فرمان لفظی با معنی موجود باش صادر می کند.


 بلکه منظور این است هنگامی که اراده او به وجود چیزی تعلق می گیرد، خواه بزرگ باشد یا کوچک، پیچیده باشد یا ساده، به اندازه یک اتم باشد یا به اندازه مجموع آسمانها و زمین، بدون نیاز به هیچ علت دیگری تحقق مییابد و میان این اراده و پیدایش آن موجود حتی یک لحظه نیز فاصله نخواهد بود.


 اشتباه نشود منظور این نیست که هر چه خدا اراده کند در همان لحظه موجود می شود، بلکه منظور این است هر طور اراده کند همانطور موجود می شود .فی المثل اگر اراده کندآسمانها و زمین در شش دوران به وجود آیند مسلما بی کم و کاست در همین مدت موجود خواهند شد، و اگر اراده کند در یک لحظه موجود شوند همه در یک لحظه موجود خواهند شد، این تابع آن است که او چگونه اراده کند و چگونه مصلحت بداند.و یا مثلا هنگامی که خداوند اراده کند جنینی در شکم مادر درست نه ماه و نه روز دوران تکامل خود را طی کند، بدون یک لحظه کم و زیاد انجام مییابدو اگر اراده کند این دوران تکاملی در کمتر از یک هزارم ثانیه صورت گیرد، مسلما همان گونه خواهد شد، چه اینکه اراده او علت تامه برای آفرینش است، و میان علت تامه و وجود معلول هیچگونه فاصله ای نمی تواند باشد.


 تفسیر نمونه ج1 ص418


 از این بیان پاسخ از اشکال بدست می آید.


2⃣در ایات قرآن آمده است که خلقت جهان در شش روز بوده است « فی سته ایام»


 اعراف54 و...


چرا خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفرید مگر خداوند قدرت بی انتها نیست و مگر نمی توانست آنها را در یک لحظه بیافریند


 برای پاسخ نخست باید توجه کرد که مراد از شش روز شش دوران است زیرا روشن است که قبل از آفرینش زمین و آسمان شب و روزی وجود نداشته است که اینها در آن آفریده شود و شب و روز از گردش زمین به دور خود و در برابر نور آفتاب به وجود می آید.


به علاوه پیدایش مجموعه جهان در شش روز بر خلاف علم است زیرا علم می گوید میلیاردها سال طول کشید تا زمین و آسمان به وضع کنونی در آمد.


با توجه به این نکات روشن می شود که اگر خداوند می گوید آسمانها و زمین در شش روز آفریده شده است به معنای شش دوران است زیرا بسیار می شود که « یوم» به معنای « یک دوران » به کار می رود خواه این دوران یک سال باشد یا صد سال و یا میلیاردها سال .


حضرت علی فرمود:


«دنیا برای تو دو روز است روزی به سود تو و روزی به زیان تو»


 می بینیم حضرت کلمه یوم را به معنای دوران به کار برده است .


 یا مثلا می گوییم یک روز بنی امیه خلافت اسلام را غصب کرد و روز دیگر بنی عباس در حالی که دوران خلافت هر یک به ده ها یا صدها سال بالغ می گردد.


 در تفسیر برهان آمده است که امام فرمود مرا از شش روز شش دوران است« فی سته اوقات»


البرهان ج2 ص559


 این دورانهای ششگانه محتملا به ترتیب ذیل بوده است:

1 - دورانی که همه جهان به صورت توده گازی شکلی بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد

.2 - این کرات تدریجا به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت در آمدند.

3 - دوران دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.

4 - دوران دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.

5 - سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند

.6 - سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر گشتند

اما چرا خداوند در یک لحظه جهان را خلق نکرد


پاسخ این سؤال را از یک نکته میتوان دریافت و آن اینکه ؛


آفرینش اگر در یک لحظه می بود  کمتر میتوانست از عظمت و قدرت و علم آفریدگار حکایت کند، اما هنگامی که در مراحل مختلف و چهره های گوناگون، طبق برنامه های منظم و حساب شده انجام گیرد دلیل روشنتری برای شناسائی آفریدگار خواهد بود.


فی المثل اگر نطفه آدمی در یک لحظه تبدیل به نوزاد کامل میشد  آنقدر نمیتوانست عظمت خلقت را بازگو کند، اما هنگامی که در طی 9 ماه، هر روز در مرحلهای، و هر ماه به شکلی، ظهور و بروز کند می تواند به تعداد مراحلی که پیموده است نشانه های تازهای از عظمت آفریدگار بدست دهد.


 تفسیر نمونه ج6 ص200






 خرج برای زیارت اربعین یا شصت میلیون دلار  واردات لوازم آرایشی،آنهم فقط در شش ماه! 


 همانطور که انتظار می رفت هم اکنون برخی افراد به ظاهر وطن پرست اما دلشیفته نوکری کدخدا،در فضای_مجازی و شبکه های اجتماعی این چنین عقده گشایی میکنند که چرا بجای خرج برای سفر زیارتی و دادن پول به عربها، برای فقرای خودمان خرج نمی کنیم، هرچند این موضوع دیگر نخ نما و تکراری شده است اما... اما پرسش اینجاست این روشنفکرنماهای وهابی مسلک چرا فقط وقتی به اینجا میرسند، دلشان برای فقرا می سوزد و نسبت به آمار بالای واردات و مصرف لوازم آرایشی در کشور سکوت اختیار کرده اند و کمپین راه نمی اندازند؟!!


آماری تکان دهنده از میزان واردات لوازم_آرایشی ، فقط در ظرف شش ماه 


به گزارش ایرنا، آمارهای گمرکی نشان می دهد در شش ماهه اول امسال 53 هزار و 629 کیلوگرم انواع لوازم آرایش لب وارد کشور شده که ارزش آن در مجموع 954 هزار و 124 دلار و معادل بیش از دو میلیارد و 700 میلیون تومان بوده است.


✅موارد:

1 واردات 14میلیارد تومان لاک

در شش ماهه اول سال جاری در مجموع 647 هزار و 378 کیلوگرم انواع «فرآورده های آرایش ناخن دست و پا»به ارزش 5 میلیون و 451 هزار و 660 دلار وارد کشور شده است.

آمار واردات لوازم آرایشی ناخن به کشور در فصول بهار و تابستان نشان می دهد که ارزش واردات این محصول نزدیک به 16 میلیارد تومان بوده است.


2_لوازم آرایشی (البته در کتاب فرآورده آرایشی که منظور مواد است، نامگذاری شده) در ردیف 3304 (مثل ماتیک، لاک ناخن، ریمل، ...)طبقه بندی می شود و دارای 26 درصد حقوق ورودی است و چون جزء گروه یک می باشد، با ارز متقاضی (آزاد) و سود بازرگانی دو برابر قابل ورود است، لذا حقوق ورودی آن 48 درصد است که 9 درصد هم مالیات ارزش افزوده به آن اضافه می شود. 


3_اینکه ایران دومین مصرف_کننده لوازم آرایشی در خاورمیانه و هفتمین کشور در جهان است زمانی از اهمیت دو چندان برخوردار می شود که بدانیم زنان ایرانی به نسبت زنان خاورمیانه سهم 2.1 میلیارد دلار از بازار 7.2 میلیارد دلاری فروش لوازم آرایشی در خاورمیانه را در اختیار دارند و به عبارتی خریدار یک سوم لوازم آرایشی در بازار خاورمیانه هستند. 



 لینک خبر:

ایرنا - واردات 60 میلیون دلاری لوازم آرایشی و بهداشتی در نیمه اول سال


http://www.irna.ir/fa/News/81795211/




بازتاب پیاده روی 20 میلیونی اربعین در نشریه آمریکایی ایندپندنت 


«اگر می خواهی اسلام حقیقی را بشناسی، به زیارت اربعین برو زیرا مراسم ارزش‌ها و الگوهاست و اگر خواستی داعش را بشناسی برو به اربعین و دشمنان داعش را بشناس...»


نشریه معروف آمریکایی "هافینگتون پست" در مقاله ای به زیارت میلیونی اربعین حسینی پرداخته است. در مقاله مذکور، زیارت اربعین بزرگترین و با شکوه‌ترین تجمع دینی در جهان توصیف شده و آمده است: تعداد زائران این تجمع 5 بار بیشتر از مراسم بزرگ و مهم "کومبه‌میلای" هندوها که هر 3 سال یکبار برگزار می شود است و علاوه بر این اربعین در شرایط امنیتی خطرناک و با وجود تروریسم و خطر انفجار در هر لحظه برگزار می شود و آنها با این اقدام به جهان پیام می فرستند.


نویسنده مقاله مذکور سپس داستان یک مرد استرالیایی را نقل می کند که پس از مشاهده زیارت باشکوه اربعین در تلویزیون در سال 2003 که صدام سقوط می کند به کربلا می‌آید و با شرکت در این مراسم از مسیحیت کاتولیک به اسلام می‌گراید.


نویسنده مقاله سپس به شرح و مقایسه اربعین با دیگر اتفاقات می‌پردازد و می‌نویسد:  درزلزله هائیتی" وزارت دفاع آمریکا فقط 4 میلیون وعده غذایی داد ولی در اربعین 200 میلیون وعده غذایی تهیه می‌شود (حدود 20 میلیون زائر که به طور متوسط 3-4 روز و هر روز 3 وعده غذا) و همه از محل خیرین است. 


نویسنده سپس خواستار گنجاندن زیارت اربعین در کتاب رکوردهای گینس به عنوان بزرگترین تجمع بشری، بزرگترین سفره غذا در جهان و بزرگترین تعداد داوطلبان در یک مکان و غیره می شود. وی سپس از رسانه‌های غربی به خاطر برخورد سیاسی با اربعین حسینی به شدت انتقاد می کند و می پرسد:  چگونه یک تظاهرات کوچک در لندن یا یک تظاهرات صدها نفری در "هنگ کنگ" پوشش داده می شود اما از بزرگترین تجمع بشری در جهان با حضور زن و مرد و کودک چشم پوشی می‌شود؟


در پایان این مقاله آمده است: اگر می خواهی اسلام حقیقی را بشناسی، به زیارت اربعین برو زیرا مراسم ارزش ها و الگوهاست و اگر خواستی داعش را بشناسی برو به اربعین و دشمنان  واقعی  داعش  رابشناس...


http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/one-of-the-worlds-biggest-and-most-dangerous-pilgrimages-is-underway-9882702.html



 هافینگتون پست: عظیم ترین تجمع دینی جهان در جریان است  

    چرا هرگز درباره آن نشنیده اید؟!!


این تجمع حج در مکه نیست !


بلکه این زیارتی است که به زیارت اربعین شناخته می شود.

جمعیت حضور یافته در این مراسم بیش از پنج برابر جمعیت حاجیان در مکه است.

شمار افراد حضور یافته در این تجمع هر ساله رو به افزایش است به طوری که سال گذشته بیست ملیون نفر در آن مشارکت کردند.

اربعین یک رویداد منحصر به فرد است زیرا به مکانی  علیه  این اوضاع خطرناک و آشفته سیاسی منطقه تبدیل شده است.

داعش ، شیعه را به عنوان یک دشمن خونین می بینید به همین خاطر هیچ چیز این گروه ترویستی را بیشتر از زیارت شیعیانی که می خواهند ایمان خود را به نمایش بگذارند خشمگین نمی کند


مردم بدون در نظر گرفتن مذهبشان یا رنگ پوستشان (امام)

حسین (ع) را به عنوان یک نماد فرا مذهبی و فرا ملیتی که مظهر عشق و آزادی است می بینند.


 چرا هرگز شما درباره این تجمع نشنیده اید؟!!!


اگر چند صد نفر در خیابان های لندن ضد مهاجرت تجمع کنند!

یا اگر تجعی ضد پوتین در صورت بگیرد!

در سر تیتر اخبار آورده می شود!


 در این مقاله از شیعه شدن یک استرلیایی به خاطر همین تجمع ها خبر داده است.


آن شخص از خود می پرسد این حسین کیست که به مردم این انگیزه را داده است  بعد از ۱۴ قرن با وجود این ناملایمتی ها و جنگ ها اینگونه به زیارت او می آیند.

این متشیع از مردمی صحبت می کند که با پای خویش از بصره مسیر ۴۲۵ مایلی تا کربلا پیاده طی کردند که این سفرشان دو هفته طول کشیده است

صحبانه ناهار و شام ریگان یک بخشی از این زیارت که هر بازدید کننده ایی رو مبهوت می کند این است که در آشپزخانه های بین راه که توسط روستاییان تعبیه شده اشت!


در این مواکب هر چیزی که زائران به آن احتیاج داشته باشند موجود است از گوشتی تازه برای تناول تا مکانی برای استراحت از تماس رایگان تلفن بین المللی تا پوشک بچه ; فی الواقع زوار در این مسیر چهار صد مایلی به هیچ چیز احتیاج ندارند که حمل کنند جز پوشاکشان یک چیز جالب دیگر اصرار و دعوت مواکب از زائران می باشد.

این سرویس و خدمات ارائه شده برای یک پادشاه می باشد.

در مرحله اول پای شما ماساژ داده می شود.

در مرحله بعد می تونید یک وعده عذای داغ میل کنید.

سپس از شما دعوت می شود تا لباس های شما را بشورند و بعد از چرتی کوتاه لباس ها را تحویل شما می دهند.

امنیت این راهپمایی به وسیله جنجگویان داوطلبی تأمین می شود که یک چشمشان به داعش  و چشم دیگرشان محافظت از مسیر زوار می باشد.


 اگر مردم ، حسین ، پیام و فداکاریش را متوجه بشوند ، کم کم زمینه و ریشه های  شکل گیری داعش را نیز متوجه خواهند شد.


http://www.huffingtonpost.co.uk/sayed-mahdi-almodarresi/arbaeen-pilgrimage_b_6203756.html